بعضی زوج ها و دختر و پسرهای دمبخت بهدنبال این امکان هستند که چند روز به دادگاههای خانواده بروند تا ببینند بیشتر طلاقهای امروزی بهچه دلایلی است؟
نویسنده : دکتر حسین شرافتی| مشاور خانواده
صبح مشهد- «تنها حرفم به اونایی که میخوان ازدواج کنن اینه که با هم چند روز برید دادگاههای خانواده، ببینین ملت سرچه چیزهایی میخوان طلاق بگیرن! این جوری یاد میگیرین که اگر قراره زندگیمشترک موفقی داشته باشین، شما نباید اون اشتباهات رو تو زندگیتون داشته باشین » ؛ این پیشنهاد یک کاربر شبکههای اجتماعی است. آشنایی با رایجترین دلایل طلاقهای امروزی، کمک زیادی به کاهش تکرار این اتفاق تلخ خواهد کرد. واضح است که امکان حضور چندین روزه در دادگاههای خانواده برای همه میسر نیست. حالا تصور کنید که نامرئی شدهاید و این امکان برایتان فراهم شده است. بعد از چند روز، با رایجترین و البته کمتر شناختهشدهترین دلایل طلاقهای امروزی آشنا خواهید شد که در ادامه این مطلب به آنها اشاره شده است.
خونسردی عاطفی
بسیاری از کارشناسان، برآورده کردن نیازهای عاطفی همسر را یکی از مهمترین عوامل موثر در ازدواج پایدار و موفق میدانند. بنابراین، ازدواج بدون رابطه عاطفی بعید است که شامل قدردانی متقابل باشد و در نهایت از هم میپاشد. خانمی در جلسه دادگاه خانواده میگفت: «در ۵ سال زندگیمشترک، شوهرم حتی یک بار هم به من نگفت که دوستم دارد. من بارها و بارها به دنبال ملاقات با کسی بودم که بگوید مرا بسیار دوست دارد و از زیبایی من تعریف کند. خونسردی عاطفی و آشنا نبودن با نیازها در رابطه عاطفی، چه از سمت شوهرها و چه از سمت خانمها، از مهم ترین عوامل طلاق در ایران است.
ناتوانی در جلب رضایت همسر
همه خانوادههای امروزی به فرزندان خود یاد نمیدهند که به دیگران احترام بگذارند و به آنها توجه کنند. جوانان امروزی در یک محیط کودک محور پرورش یافتهاند که در آن والدین، همیشه تسلیم فرزندان خود میشوند و آنها را نازپرورده میکنند. این کودکان به بزرگ سالانی تبدیل شدهاند که ساز و کارهای تعامل با دیگران در خانه و حتی جامعه را نیاموختهاند و توانایی جلب رضایت طرف مقابلشان را ندارند. این جوانان به دلیل حفظ نوع سبکزندگی و ذهنیت تربیتی خود، عملکرد صحیح را در ازدواج دشوار میدانند و نمیتوانند بهترین همسر برای شریک زندگی خود باشند.
اختلالات روانشناسی
اگر این شرایط برایتان فراهم شود که چند روز به دادگاههای خانواده بروید، شهادت خواهید داد که بیثباتی روانی عاملی است که در بسیاری از طلاقها نقش پررنگی دارد. بیماریهایی مانند افسردگی و اختلال اضطراب در افزایش آمار طلاق بسیار تاثیر داشتهاند. چنین اختلالاتی گاه پنهان است. آن ها بدون درمان باقی میمانند و به اختلافات زناشویی و طلاق منجر میشوند. یک مرد افسرده یا مبتلا به اختلال دو قطبی که از بیماری روحی خود آگاهی ندارد و تحت درمان نیست ممکن است از همسر، فرزندان یا شغل خود بیزار شود و منجر به بیکاری، اختلافات زناشویی و در نهایت طلاق شود. در هر صورت وجود بیماریهای روانی در یکی از زوج ها میتواند به جدایی آنها طبق طلاق توافقی یا دادگاهی منجر شود.
مدیریتنکردن دخالتهای خانوادهها
دخالت خانوادهها هم یکی از مهم ترین عوامل منفی و تأثیرگذار در زندگی زوج هاست و امروزه، اگرچه خانوادهها دورتر از یکدیگر زندگی میکنند و والدین فرزندان خود را کمتر میبینند، اما دخالت والدین افزایش یافته است. مادران مدام نگران این هستند که فرزندان شان چه چیزی خوردهاند، کجا رفتهاند و چه کردهاند؟ در گذشته، اگر زنی شوهرش را ترک میکرد تا به خانه پدرش برگردد، هیچ فردی او را حمایت نمیکرد اما الان بسیاری از والدین از آن طرف بام افتادهاند و دخترشان را از کمترین سازشی منع میکنند. دخالت والدین همه گیرتر شده است زیرا معمولا فرزندان از استقلال اقتصادی برخوردار نیستند و در نتیجه تصمیمات آنها اغلب توسط خانوادههایشان تعیین میشود؛ خانوادهای که قرار است به زن و شوهر برای خرید خودرو یا خانه کمک کند، در تمام تصمیمات آنها نظر خواهد داد و همین مسئله دردسرساز خواهد شد.
پای پول هم در میان است
ردپای پول و مسائل مربوط به آن یکی از اصلیترین دلایل طلاقهای امروزی، است. همه چیز، از عادتهای مختلف هزینهای(خرید و فروش) و اهداف مالی گرفته تا یک همسر با درآمد بیشتر یا کمتر از دیگران و اطرافیان میتواند ازدواج را به نقطه شکست برساند. پول واقعا امکان داشتن بسیاری از امکانات را میسر میکند و بر همه جنبههای زندگی تأثیر میگذارد. بدیهی است که نداشتن پول و استرس برای بسیاری از زوجها، دست به دست هم میدهد تا طلاق شکل گیرد.
تبدیلکردن یک اختلاف کوچک به بحران غیرقابل حل
افرادی که مهارتهای لازم در زندگی را قبول نکرده و رشد ندادهاند یا به بلوغ فکری نرسیدهاند، در ازدواج خود با مشکلات بیشتری روبهرو میشوند. مردان نابالغ ممکن است مستعد فریاد زدن یا شکستن اشیا باشند تا بتوانند عکسالعمل مطلوبی را ایجاد کنند یا نیازهای خود را برآورده کنند و خانمهای زیادی با رفتارهای عجیب در محیط خانه زندگیمشترک را به بیراهه می کشانند. در حقیقت ناآشنایی با مهارتهای زندگی مشترک و تفاوتهای روانی مرد و زن را میتوان در دسته مهم ترین عوامل طلاق دانست که یک اختلاف کوچک و قابل حل را به یک بحران تبدیل میکند.