اجتماعی

یادداشت های یک پدر

کار و کاردان!

کد خبر : 48082

محمدعلی تدینی راد

ما از وقتی به دنیا می آییم دنبال (در صدد) یاد گرفتن هستیم و می خواهیم کارهای مان را انجام بدهیم.

هرچه هم پیشرفت می کنیم به خاطر کارهایی است که یاد گرفته ایم. اما همه کارها را خودمان نمی توانیم انجام بدهیم. باید از دیگران کمک بگیریم چون ما درباره همه چیز نمی دانیم (اطلاعات نداریم) .

پس در هر کاری که بلد نیستیم کار را باید به کسی بسپاریم که استاد آن است.

من همیشه به بچه هایم گفته ام یک مرغ دارید بدهید به دست قصاب .
این که خیلی از وقت ها می بینیم وضع مان (اوضاع و کارها) خوب نیست چون پیش کاردان نرفته ایم.

شاید هم فکر می کنیم ما خودمان همه چیز را می دانیم و نیازی نیست از دیگران کمک بگیریم .

من گاهی قرآن که می خوانم یا اذان که میگویم و حتی موقع نوحه خوانی به معنی کلمه ها فکر می کنم و می بینم توجه به این قرآن و دین به خاطر آن است که کاربلد شویم و از کاردان کمک بگیریم.
ما که تا چشم به هم زدیم نفهمیدیم چه زود عمری گذشت و پیر شدیم.

اما حالا که می نشینم و فکر می کنم حسرت می خورم که چه فرصت هایی را از دست داده ایم .

باید خیلی بهتر از این ها بودیم.

خدا بیامرزد پدرم حاج شیخ غلامرضا را که چند باری پای منبرش شنیدم می گفت: هم قرآن و نماز بخوانید و هم کار کنیدو هم احترام بزرگترها را نگه داریدو هم شکر خدا کنید و هم بگویید به امید خدا .
همین گفته های پدرم یعنی کاربلد بشویم.

اگر واقعاً در همین عمر کم کاربلد بشویم یعنی هرچه از دست مان بر می آید انجام بدهیم و غرور مان را کنار بگذاریم و از دیگران هم کمک بگیریم و به خدا امیدوار باشیم خیلی خوب است و عاقبت به خیری می‌آورد.

انشاالله همه ما عاقبت بخیر بشویم.

این یادداشت در شهریور ۱۴۰۰ پس از درگذشت مرحوم محمدعلی تدینی راد برداشت شده است.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شانزده − 4 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن