زندگی

اجتنابی، احساسی، تکانه‌ای، اضطرابی و ... از معمول‌ترین شیوه‌های تصمیم‌گیری غیرمنطقی است

۶ شیوه تصمیم‌گیری رایج اما حسرت‌آفرین را حتما بشناسید

کد خبر : 33328

تصمیم‌گیری یکی از مهارت‌های مهم و لازم در زندگی ما انسان‌ها محسوب می‌شود.

صبح مشهد– هر یک از ما در موقعیت‌‌ها و شرایط مختلف اقدام به تصمیم‌گیری های‌ مختلفی کرده‌ایم. بدون اغراق باید بگوییم که زندگی همه ما انسان‌ها به همین تصمیمات خرد و کلانی که می‌گیریم گره خورده و تصمیمی منطقی و سودمند است که برآمده از تعقل و تفکر آدمی باشد اما گاهی اوقات ما انسان‌ها با نادیده گرفتن نقش قوه تعقل خود، تصمیماتی می گیریم که جز حسرت و پشیمانی، نتیجه دیگری به دنبال ندارند یا این که فقط ما را به یک آرامش موقت و زودگذر می‌رسانند. روان شناسان این نوع از تصمیم‌گیری‌ها را که پیامد نهایی آن مثبت تلقی نمی‌شود، تصمیمات غیرمنطقی می‌نامند. در این زمینه، شیوه‌های تصمیم‌گیری متعددی از سوی روان شناسان مطرح شده است. یکی از این انواع که مورد تایید سازمان جهانی بهداشت هم بوده، تقسیم‌بندی‌ شش‌ گانه‌ای است که در ادامه مطلب به آن می‌پردازیم.

تصمیم‌گیری اجتنابی
بعضی از انسان‌ها به هنگام رو به رو شدن با شرایطی که لازمه آن تصمیم‌گیری صحیح و به موقع است، برای رسیدن به یک آرامش موقت و کاذب از تصمیم گرفتن اجتناب می‌کنند. در این نوع تصمیم‌گیری معمولا جملاتی از قبیل، «فرصت زیاده»، «عجله‌ای نیست»، «باشه تا فردا» و … از سوی این نوع تصمیم‌گیرندگان به کرات تکرار می‌شود. مثال واضح آن دانش‌آموز و دانشجویی است که مطالعه و درس‌خواندن را به شب امتحان موکول می‌کند، در حالی‌که همه می‌دانند، درس را باید به تدریج و در طول سال مطالعه کرد تا نتیجه به دست آمده از آن رضایت‌بخش باشد. پس به تعویق انداختن کارها برای رهایی موقت از یک استرس را تصمیم‌گیری اجتنابی می‌نامند.

تصمیم‌گیری احساسی
در موارد مختلفی پیش آمده که بعضی از آدم‌ها در رو‌به‌رو شدن با موقعیت‌ها، تنها به ندای دل خود توجه می‌کنند و عقل و تفکر را به حاشیه می‌رانند و جملات معروف «دلم میگه …» و «دلم می‌خواد» را از سوی این افراد زیاد می‌شنویم. دختر و پسری که بدون هیچ‌گونه ارزیابی دقیقی از خلقیات، عواطف، رفتار و شخصیت یکدیگر، عجولانه و بی‌محابا اقدام به تصمیم‌گیری برای ازدواج می‌کنند و احساسات گره خورده و درهم تنیده را مبنای شناخت از یکدیگر قرار می‌دهند یا افرادی که با علم و آگاهی به بیماری فشارخون خود بی‌توجه به توصیه پزشکان، نمک را از غذاهای خود حذف نمی‌کنند، تصمیمی احساسی گرفته‌اند.

تصمیم‌گیری بر اساس نظر دیگران
در این نوع از تصمیم‌گیری، تصمیمات افراد، گره خورده به تصمیمات دیگران و حول و حوش نظرات تحمیلی آنان می‌چرخد. پایه و اساس این نوع تصمیم‌گیری، پاسخ به نگرانی ناشی از قضاوت‌ها و پیش داوری‌ احتمالی و نادرست دیگران است. افرادی که از این سبک تصمیم‌گیری استفاده می‌کنند، رضایت دیگران را بر نظر قلبی و منطقی خود ترجیح می‌دهند. در واقع این افراد، عروسک خیمه شب بازی دیگران هستند. نمونه‌ای بارز از این نوع تصمیم‌‌گیری، چشم و هم چشمی خانواده‌ها در تامین وسایل زندگی‌شان است.

تصمیم‌گیری مطیعانه
افرادی که این نوع تصمیم‌گیری را در زندگی به کار می‌برند، در واقع پذیرفته‌اند که توسط دیگران کنترل و هدایت شوند و مطیع محض باشند. آن‌ها منتظرند دیگران به آن‌ها دیکته کنند و آن‌ها عمل کننده محض باشند و به این طریق استقلال و حق رای را از خود سلب می‌کنند. شاید از خود بپرسید که تفاوت این نوع از تصمیم‌گیری با تصمیم‌گیری بر اساس نظر دیگران در چیست؟ در تصمیم‌گیری بر اساس نظر دیگران، افراد نگران قضاوت و داوری شدن از سمت دیگران هستند اما افراد متکی به تصمیم‌گیری مطیعانه به خاطر اعتماد به نفس پایین و تصور و احساس ناکارآمدی که از توانایی خود دارند، اجازه می‌دهند که دیگران برای آن‌ها تصمیم گیرنده باشند. نمونه واضح آن فرزند جوانی است که برای ساده‌ترین کارهای روزانه خود مثل غذا خوردن، متکی به نظر دیگران است.

تصمیم‌گیری تکانه‌ای
مبنای تصمیم‌گیری افراد در این سبک، تکانشی عمل کردن است. در کسری از ثانیه هم تصمیم‌شان را عملی می‌کنند بدون آن‌ که جوانب مختلف موضوع را بسنجند. البته این نوع تصمیم‌گیرندگان خیلی زود از عمل خود پشیمان می‌شوند و مرتب خود را سرزنش می‌کنند. جمله معروفی که این افراد بعد از عمل خود به کار می‌برند این است که «یک دفعه نمی‌دونم چی شد که این کار ازم سر زد»، دو راننده‌ای که در سر یک تقاطع با همدیگر برخورد می‌کنند و به جای این‌که به پلیس اطلاع دهند تا مشکل را پیگیری و حل کند با همدیگر گلاویز می شوند، نمونه‌ای از تصمیم‌گیرندگان تکانه‌ای هستند.

تصمیم‌گیری اضطراری
در این روش تصمیم‌گیری، فرد فقط برای رهایی از یک موقعیت استرس‌زا ،تقلا و تلاش می‌کند تا از آن موقعیت خلاص شود و به تبعات و پیامدهای تصمیم خود، هیچ توجهی ندارد و خود را مضطر و ناچار به گرفتن یک تصمیم فوتی و فوری می‌بیند و به این تصمیم‌گیری غیرمنطقی متوسل می‌شود. ضرب المثل «از چاله درآمدن و به چاه افتادن» گویای حال این افراد است.

نکته مهم
حال که با این نوع از تصمیمات غیرمنطقی و پیامدهای جبران ناپذیر آن آشنا شدیم، بهتر است با گرفتن تصمیمات منطقی و نظام‌مند که برخاسته از عقل و تفکر و در عین حال نیازمند تجزیه و تحلیل عناصر یک موضوع یا مشکل است و معطوف به نتیجه‌ای مثبت ، از یک سو زندگی را برای خود زیباتر و از سویی به ارتقاء و رشد فردی و اجتماعی‌مان کمک کنیم.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هجده − 15 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن