
غلامرضا تدینی راد
داغی تنور بازار نان،مربوط به این روزها و صفهای طولانی و دفاع در جنگی تحمیلی نیست،نان نماد برکت،عزت،صحت و سلامت و عظمت زندگی است.
نان دو آتیشه برای آبگوشت جا افتاده ، سفارش مشتری است که میخواهد لذت زور بازویش را سر سفره بگذارند و با پیازی آبدار و سبزی و شاید لیوان دوغ ترش، غذایی نوش جان کنند، بچسبد.
از این معنای خوشمزگی بگذریم ، مفهوم نان ، در زندگی بزرگتر از نوع پخت و شکل ومزه آن است.
سر سفره پدر چه نانی خوردن میرشود معیاری برای خط فاصله گذاشتن بین عزت و خفت . هنوز هم میخواهند دختر یا پسری خانه بخت بفرستند مهم است لقمه نانی خورده پاک و طاهر بوده یا نه؟
این که بتوانی درپیکار زندگی، نان در بیاوری یعنی جوهره « مرد بودن» داری. این مردانگی به جنسیت نیست، گوهر وجودی میخواهد.
قدر زر ، زرگر بداند و امروز باید زرگر قدرشناس زر وجود باشیم و بیشتر از هر زمان دیگر.
نکند برای نان ، خود را نیازمند و دست نگر دونان فرومایه و کم همت ببینیم .
همانان که فکر میکنند یک سر و گردن از دیگران بالاتر و چون دستشان به دهانشان میرسد تومانی ۱۰۰ تومان قیمتشان بیشتر است.
برای نانی تلاش کنیم که فردا پشت سر نسل مان بگویند پدر خدا بیامرز ، نان سر سفره هم بگذاریم، نان از کسی نگیریم که سفرهاش خالی بماند، خودمانیتر این که «نان بان» باشیم نه از دونان شمار آییم یا دست به تعظیم دونان شویم.
حرص و طمع، بلای جان زندگی است و رزق، دست رازق.
وسیله ی خیر و برکت شویم ، عطر آبگوشت در خانهها می پیچدو نان پاک سر سفرهها می ماند.