اجتماعی

ترک عادت موجب مرض است!

پسر پولداری که سکه و دلار می دزدید ۷۴ ضربه شلاق خورد!

کد خبر : 22147

دزدی از پول های پدر کافی بود تا دست به سرقت های سریالی از خانه فامیل و در مهمانی ها بزند. مهدی ۲۴ ساله است و شاگرد اول مدرسه بود. او با آن که دانشجو شد اما نتوانست عادت دوران نوجوانی اش را ترک کند.
سرقت طلایی
سال ۹۶ بود که یک پزشک با مراجعه به دادسرای تهران ادعا کرد ۱۰ سکه طلا از خانه اش به سرقت رفته است . این مرد شیک پوش گفت: از سال پیش حدود ۲۵ سکه طلا از مادرزنم به امانت گرفتم تا وقتی او نزد خواهرزنم به کانادا رفته بود، از طلاها نگهداری کنم. وی افزود: این طلاها نزد من بود تا این که دیروز مادرزنم زنگ زد و خواست طلاهایش را به او بدهم، وقتی سراغ سکه ها رفتم، دیدم همه ۲۵ سکه سرجایش نیست و نمی دانم چه بلایی سر سکه ها آمده است. هیچ سرقتی از خانه ام رخ نداده و من و همسرم تنها زندگی می کنیم. ماموران با این ادعاها وقتی از این پزشک تحقیق کردند پی بردند ۱۵ روز پیش در خانه او یک مهمانی فامیلی برگزار شده است . در قوی ترین فرضیه تصور شد که یکی از مهمانان دزد باشد اما پزشک تهرانی خواست هیچ اقدامی برای بازجویی در پرونده اش صورت نگیرد و پذیرفت که خودش سکه بخرد و به مادرزنش بدهد.
یک ماه بعد
یک ماه بعد و درحالی که تیم پلیسی بر این باور بود دزد سکه ها مهمان خانه پزشک جوان بوده است، این بار پسرعموی پزشک که مهندس مکانیک است به همراه او نزد ماموران رفت و ادعای مشابهی را مطرح کرد. این مرد جوان گفت: دلارهایم به سرقت رفته است، ارزش آن ها حدود ۳۰ میلیون تومان بود و برای سفر من و همسرم به پاریس خریده بودم. وقتی سراغ شان رفتم دیدم در کمد نیستند. بعد با پسرعمویم تماس گرفتم تا با دوستش که صراف است تماس بگیرد و من فوری دلار بخرم که ماجرا را تعریف کرد و شنیدم که از خانه او هم مثل خانه من سرقت شده است. هردوی مان در چند ماه اخیر مهمانی داده بودیم و شک نداریم یکی از مهمانان دزد باشد.
شناسایی دزد
کارآگاهان در این مرحله به بررسی مهمانان دو خانه پرداختند و متوجه شدند تنها یک پسر دانشجو با نام مهدی، در بین مهمانان مشترک بوده است. همین کافی بود تا مهدی تحت نظر قرار بگیرد و یک مهمانی دیگر ترتیب داده شود. قرار شد این بار مهمانی در خانه برادر پزشک برگزار و پسرعمو هم دعوت شود و در اتاق ها بدون این که کسی بداند دوربین مخفی کار گذاشته شود. آن شب پس از تمام شدن مهمانی، فیلم بازبینی شد و ماموران دیدند مهدی از حواس پرتی عمدی سه پسرعمو و مهمانان استفاده کرده و به سراغ کمد دیواری در اتاق خواب رفته و بعد از برداشتن یک ساعت مارکدار به ارزش ۲۱ میلیون تومان آن جا را با خونسردی ترک کرده است.
بازداشت دزد فامیلی
با دستور بازپرس خیلی زود پسر دانشجو بازداشت شد، او که سعی داشت با اشاره به تحصیلات و خانواده اش خود را بی گناه جلوه دهد، وقتی فیلم دوربین مداربسته را دید و شنید از دو سرقت دیگرش هم فیلم وجود دارد چاره ای جز اقرار ندید.
اشتباه در نوجوانی
مهدی در بازجویی ها گفت:من دزد نیستم و نیازی به این پول ها ندارم، فقط دستم کج است و به خاطر هیجان و عادت این کار را می کنم. وی افزود: نوجوان که بودم پول تو جیبی خوبی داشتم اما برای ولخرجی هایم از جیب پدرم پول بر می داشتم، چند باری فهمید اما حرفی نزد. همین عادت باعث شد از فامیل هم سرقت کنم. همه پول ها را صرف ولخرجی می کردم، به هر مهمانی که می رفتم بخشی از پول و طلاهایشان را بر می داشتم و با آن ها به سفر می رفتم یا لپ تاپ و … می خریدم. درسم را هم دقیق می خواندم و در زمینه درس خیلی موفق بودم و کسی به من شک نداشت، اصلا تصور نمی کردم دستگیر شوم. مهدی گفت: الان از این که آبرویم رفته است به شدت ناراحت هستم و امیدوارم این دوستان بفهمند که من دزد نیستم وفقط عادت به این کار دارم. باور می کنید هنوز از جیب پدرم پول بر می دارم درحالی که در یک شرکت خصوصی کار می کنم و درآمد خوبی هم دارم.
حکم دادگاه
با توجه به اعترافات مهدی و درحالی که فامیل هایشان او را بخشیده بودند، کیفرخواست از جنبه عمومی جرم صادر و پرونده در دادگاه جزایی عمومی بررسی شد. مهدی در دادگاه فقط عذرخواهی کرد و باز اصرار داشت که دزد نیست و خواستار بخشش شد. بنابه این گزارش، قضات دادگاه بعد از شنیدن ادعاهای این پسر دانشجو و باتوجه به روحیه او که دزد حرفه ای نبوده است و اعلام توبه اش از این سرقت های فامیلی مهدی را به جریمه میلیونی بدل از حبس و ۷۴ ضربه شلاق محکوم کردند. مهدی در این مرحله نیز برای این که ۷۴ ضربه شلاق نخورد به رای اعتراض کرد که قضات دادگاه تجدید نظر این حکم را تایید و قابل اجرا دانستند.

تحلیل کارشناس
خانه های بی روح
محمد رضا توانمند، جامعه شناس، درباره فرزندانی که در خانه های تقریبا بدون والدین زندگی کرده اند گفت: زندگی مدرن با وجود مزایای زیاد، عیب های بزرگی نسبت به زندگی های سنتی دارد که مهم‌ترین آن ها غفلت از تربیت روحی و روانی و به ویژه اجتماعی فرزندان است. وی ادامه داد: شاغل بودن پدر و مادر گاهی اجبار است چرا که توان اقتصادی کم است و برای گذران زندگی زوج ها مجبورند هردو سرکار بروند اما گاهی هم دیده می شود حتی با وجود توان مالی مناسب، مادرها تنها به دلیل این که قبل از ازدواج تلاش کرده و موقعیت تحصیلی و کاری مناسبی به دست آورده اند نمی توانند فقط نقش مادر را بازی کنند و به اصطلاح خانه دار شوند و همین باعث فاصله بین زوج و فرزندان می شود. این جامعه شناس گفت: این مسئله ایراد بزرگی است که می تواند فرزندان را در خانواده های حتی فرهنگی به بیراهه بکشاند. از سوی دیگر شاهد اتفاق بدتری هم هستیم و این که چنین زوج هایی تنها به داشتن یک فرزند بسنده می کنند و تک فرزندها حتی اگر به راه کج نرفته باشند با مشکلات عدیده ای از لحاظ روحی و روانی روبه رو می شوند که در آینده شان تاثیر منفی زیادی خواهد داشت. توانمند اظهار کرد: در خانواده هایی که زن و شوهر هر دو سرکار می روند نیاز است مادربزرگ ها و پدربزرگ ها به کمک نوه ها بیایند و پدر و مادرها هم زمان های خاصی را به فرزندان شان تخصیص بدهند. این جامعه شناس گفت: مادران نباید تصور کنند در زمان هایی که در خانه هستند فقط وظیفه پختن غذا و نظافت خانه را به عهده دارند و پدران هم فقط به تماشای تلویزیون ننشینند یا ادامه کارشان را در خانه انجام ندهند، آن ها باید با فرزندان شان دوستی کنند و مراقب تربیت آن ها باشند.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

هجده − هفت =

دکمه بازگشت به بالا
بستن