یادداشت روز

خدایا! حقِ من، این نبود!

کد خبر : 61917

نویسنده: غلامرضا بنی اسدی

صبح مشهد- صدایش هنوز در گوشم زنگ می‌زند. ساعت‌ها و دو سه روزی که بر آن گذشته از طنین صدایش نمی‌کاهد: “خدایا! حق من نبود زباله جمع کن باشم!” این را مردی می‌گفت که با توجه به سن و سالش باید پدر باشد.

ساعت دقیق این گلایه‌ای که با خدا مطرح می‌کرد، ۲۳و۳۰ دقیقه بود. درست شب میلاد امام علی(ع) که فردایش روز پدر بود و همان شب فراوان فرزندان بودند که به سلام پدر می‌رفتند. او هم این‌ها را انگار دیده بود که چنین زبان به “بَث‌ُّ الشَّکْوی‌” داشت. حالش خوب نبود. حال من هم ناخوش شد.

نمی‌گویم که حال شما هم ناخوش شود. می‌نویسم تا چاره کنید و راه بیابید برای بهتر شدن حال مردم. حق دارند مردم. همیشه حق دارند. به ویژه وقتی این صحنه‌ها را می‌بینند. نه کم که فراوان در فراوان می‌بینند. آن وقت خبری به گوششان می‌رسد از فهرست جدید بدهکاران بانکی که ۷۹۰ همت – همان هزار میلیارد – بر ذمه دارند. این رقم بزرگ،” بدهی غیر جاری به سیستم بانکی است! خب معلوم است تا وقتی ابربدهکاران چنین باشند که همیشه هم طلبکاری می‌کنند، تعداد مردانی چون آن مرد شاکی زیادتر هم خواهد شد. تا این گردن کلفت‌ها باشند، خاکسترنشینی بسیاری از مردم تکرار خواهد شد. معلوم هم نیست شکایت‌ها همیشه رو به آسمان باشد. بترسیم از روزی که کلمات بر یقه ما مشت شوند.

در این میان، صداهای عربده گونه اهالی سیاست هم حال مردم را بدتر می‌کند. تندگویی و ناپالوده کلمات را بر زبان آوردنشان، چنان است که بایدشان گفت شما که مدام تریبون دارید، رسانه دارید، قدرت دارید، پس چرا این همه داد می‌زنید. چرا کلمات ناشسته از زبان تان برمی خیزد. “لَا یُحِبُّ ‌الله الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ” به “إِلَّا مَنْ ظُلِمَ” تخصیص خورده است. شما که ماشاء‌الله در شمار مظلومین نیستید! ادامه آیه را بخوانید: “وَکَانَ ‌الله سَمِیعًا عَلِیمًا؛ خدا شنوا و داناست.” شما با خدای دانایی طرفید که بندگانش هم آگاهند. وضعیت کشور را در نظر بگیرید.

روزگار مردم را ببینید. هزار زخم و هزار مشکل دارند. اگر مرهم نمی‌گذارید، زخمی تازه را خنجرنشان نکنید. برای مردم، برای انقلاب، برای ایران همه توان تان را بگذارید. هرجا هستید کار کنید. کاری که عایدیش برای مردم باشد نه جناح و همبازیان. من هنوز صدای آن مرد را در گوش دارم. می‌نویسم تا به کوش هوش شما برسد تا بدانید حال مردم را. تا کاری کنید که بهتر شود روزگارشان.

چند قدم بعد از آن مرد هم دیگری را دیدم که در چادری یک در یک متری به حالت چمباتمه خوابیده بود. از این مردم باید خجالت بکشیم وقتی زمان مسئولیت را به مباحثی اختصاص دهیم که آورده‌ای برای این مردم نداشته باشد. شماها را برای خدمت استخدام کرده‌اند نه برای ریاست. نه برای طلبکاری. نه برای جناح بازی. امروز هر کاری که ذره‌ای از بار مشکلات مردم سبک‌تر و حالشان را بهتر کند، یک واجب اجتماعی- سیاسی- امنیتی است. هر کاری هم که نتیجه بد داشته باشد و لو با نیت صد در صد خیر و قصد قربت، حرام اجتماعی- سیاسی- امنیتی است.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ده + 6 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن