زندگی ما فدای رفیق بازی های یک معتاد بی مسئولیت شد و او در قمار هوس های پلید خود همه چیزش را باخت. در واقع تمام بدبختی هایی که به سرمان آمده است از روزی شروع شد که شوهرم با زنی فاسد ارتباط مخفیانه برقرار کرد. این زن با عشوه گری او را از راه به در کرد و او را در مدت کوتاهی به دام موادمخدر انداخت و آن قدر گرفتار شد که یادش نمی آمد من و دو فرزندش نیز حقی بر گردنش داریم. او با کوچک ترین حرفی از کوره در می رفت و ما را تاحد مرگ کتک می زد. برخوردهای تحقیر آمیز شوهرم با پسر بزرگم باعث شد تا او عقده ای و زودرنج بار بیاید. اما از زمانی که شوهرم سرش را به زمین گذاشت و فوت کرد مشکلات زندگی ام چند برابر شد چون پسرم فرصتی به دست آورد تا خودش را نشان بدهد و انتقام سال ها رنج و تحقیری که از پدرش دیده بود را از من و دو خواهر بیچاره اش بگیرد.
زن ۳۹ ساله در دایره اجتماعی کلانتری سیدی مشهد افزود: فرشید به دلیل آسیب جدی که از نظر روحی و روانی دیده است برخوردهای بسیار غضبناک و کینه جویانه ای با ما دارد. متاسفانه او از چهار سال قبل به پیشنهاد احمقانه یکی از دوستانش و با این هدف که خودش را از نظر عصبی کمی آرام کند به مصرف قرص های ترامادول روی آورد. او در مدت کوتاهی به مصرف این دارو اعتیاد پیدا کرد. اوایل او ۲۰ عدد قرص مصرف می کرد اما الان میزان مصرف را کم کرده است و روزی ۱۰ عدد قرص ترامادول و ۵ عدد کدئین می خورد. متاسفانه استفاده از این قرص ها او را عصبی تر کرده است و هیچ کنترلی بر رفتار و حرکاتش ندارد. او هر شب من و دخترانم را کتک می زد و حتی چند بار نیز چاقو را زیر گلویم گذاشته است و تهدید کرده که اگر مسائل خصوصی زندگی مان بیرون از خانه درز بکند مرا خواهد کشت.الان مدت ۲ ماه است که ما از خانه فرار کرده ایم و به منزل پدر نامزد دخترم پناهنده شده ایم. نمی دانم چه خاکی بر سرم بریزم و می ترسم دو دختر جوانم را به خانه ای برگردانم که پسری دیوانه در آن زندگی می کند. مادر افسرده گفت: دلم برای دو دخترم و فرشید می سوزد.