اجتماعیاخبار مهم

پس از شلیک شهردار سابق تهران به همسر دومش! بررسی همسر دوم کشی دیگری در پایتخت

کد خبر : 22046

پرونده مرد عاشق پیشه که همسر دومش را با شلیک گلوله کشته است روی میز قضات عالی رتبه دادگاه جنایی تهران قرار گرفت.
این مرد در حالی محاکمه می‌شود که خانواده مقتول برای وی حکم قصاص خواسته اند.
شلیک وسط خیابان
رسیدگی به این پرونده از تابستان سال ۹۶ به دنبال کشته شدن زن جوانی به نام مرجان در یکی از خیابان‌های نظرآباد آغاز شد. مرجان و پسر خردسالش سوار بر ماشین بودند که هدف گلوله یک مرد ناشناس قرار گرفتند و مرجان در این ماجرا کشته شد.
ردپای شوهر دوم
پلیس به بررسی پرداخت و دریافت مرجان به تازگی از همسر دومش جدا و بارها از سوی او تهدید شده بود .
بازداشت قاتل
با افشای این اختلاف عاشقانه، سعید ۴۴ ساله ردیابی و بازداشت شد و با وجود اصرار بر بی گناهی چاره ای جز اقرار ندید.
اعتراف
سعید به شلیک خونین اعتراف کرد و گفت : من ۱۲ سال قبل با همسر اولم ازدواج کردم ما صاحب دو فرزند بودیم و زندگی خوبی داشتیم تا این که همسرم به بیماری ام اس مبتلا شد .او دیگر توان انجام کارهای شخصی اش را نداشت .به همین دلیل سال ها از او مراقبت کردم .از این زندگی خسته شده بودم تا این که با مرجان که معلم بود آشنا شدم .او می گفت به تازگی از همسر اولش جدا شده است و صاحب یک فرزند است .من او را صیغه کردم .پس از مدتی متوجه شدم عاشق او هستم به همین دلیل به خواستگاری اش رفتم و او را عقد دایم کردم .من برای مرجان یک ماشین و خانه خریده بودم. ما زندگی خوبی داشتیم اما او یک باره به من گفت که قصد دارد از من جدا شود . او می گفت فرزندش اولویت زندگی اش است و به خاطر او حاضر است بار دیگر زندگی اش را با همسر اولش آغاز کند. من به او التماس کردم از من جدا نشود اما قبول نکرد تا این که با هم به محضر رفتیم و از هم جدا شدیم.

بیشتر بخوانید:

نجفی به مادر میترا استاد چه گفت؟/ سکوت عجیب پدر میترا استاد

رقیب عشقی
سعید ادامه داد: چند ماه از این ماجرا گذشته بود که به صورت اتفاقی مرجان را دیدم و متوجه شدم با یکی از آشنایان من که پسری ۲۰ ساله بود رابطه دوستانه ای برقرار کرده است .مرجان می‌گفت عاشق او شده و قصد دارد با او ازدواج کند .از شنیدن این ماجرا شوکه شده بودم. من که متوجه شدم ماجرای رجوع به زندگی قبلی اش دروغ بوده است چند بار با او تماس گرفتم و از او خواستم تا با من زندگی کند اما قبول نکرد. او حتی از من شکایت کرد تا دیگر مزاحمش نشوم .آن جا بود که تصمیم به قتل مرجان گرفتم. چون نمی توانستم ببینم با مرد دیگری در رابطه است. آخرین بار سراغ دوستم رفتم و از او خواستم تا همراهم بیاید. ما با ماشین به نزدیکی مدرسه ای رفتیم که مرجان در آن جا به صورت حق التدریسی کار می کرد .وقتی او و فرزندش را سوار ماشین دیدم با تفنگی که از قبل تهیه کرده بودم به سمتش شلیک کردم .گلوله به سینه مرجان خورد و او به قتل رسید.
در حالی که دوست سعید بازداشت شده بود روشن شد وی از نقشه سعید برای جنایت هیچ اطلاعی نداشته است .به این ترتیب برای وی منع تعقیب صادر شد .

تحلیل کارشناس
منطق گم شده در رقابت عشقی
دکتر فرزاد نوری روان شناس درباره رقابت های عاشقانه گفت: حس رقابت از همان دوران کودکی در هر فردی به وجود می آید و بدترین اشتباه این است که خانواده ها به جای کنترل این حس رقابت از آن حمایت و استقبال هم می کنند و همین باعث به کجراهه رفتن افراد می شود به گونه ای که شکست در هر رقابتی را نمی توانند بپذیرند.
وی ادامه داد: بدترین رقابت و خطرناک ترین آن رقابت عاشقانه است چرا که هیچ چارچوبی ندارد و برپایه احساس است نه می توان با میلیون ها پول از پس آن برآمد و نه می توان از آن چشم پوشید.
دکتر نوری گفت: هر فردی در جامعه حق دارد مسیر عاطفی خودش را انتخاب کند و اگر در یک زندگی زناشویی به بن بست عاطفی برخورد از راه های صحیح آن را حل و فصل کند که بهترین مسیر پایبندی به زندگی زناشویی و رفتن نزد مشاوره است تا پایه های عاطفی قوی تر شود و باز حس عاشقانه به زندگی برگردد اما متاسفانه افراد چه زن و چه مرد نخستین روش را در پیش می گیرند و آن اصرار به جدایی یا تغییر دادن طرف عاطفی خود است همین مسئله حس رقابت و شکست عاطفی به وجود می آورد و متاسفانه شاهد بدترین اتفاق ها به ویژه قتل می شویم البته خودکشی هم بسیار رخ می دهد در حالی که تنها کافی است فرد شکست خورده در این فضای عاطفی بداند در زندگی زیبایی ها و فرصت های زیادی وجود دارد و نباید نا امید شود این افراد نیاز دارند اطرافیان شان که از مشکل آن ها با خبر هستند به آن ها روحیه زندگی و امید بدهند یا نزد مشاوره و روان شناس بروند و بتوانند با مشاوره های تخصصی راه درست و بی خطر را انتخاب کنند.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

8 + 16 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن