به گزارش صبح مشهد به نقل از خبرنگار گروه حقوقی و قضایی خبرگزاری میزان، جلسه رسیدگی به پرونده قتل میترا استاد در دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی محمدی کشکولی به صورت علنی برگزار شد.
در ابتدای جلسه، قاضی کشکولی رئیس شعبه نهم دادگاه کیفری اظهار کرد: قبل از اعلام رسیدگی لازم میدانم تا با توجه به آثار اجتماعی این جرم تذکراتی در راستای آیین دادرسی کیفری جهت تنویر افکار عمومی و رسانهها بیان کنم.
قاضی کشکولی گفت: در برپایی یک دادرسی الزامات قانونی وجود دارد که رعایت آن الزامی است. به موجب ماده ۴۰۰ قانون آیین دادرسی کیفری محاکمات در دادگاه کیفری یک به صورت ضبط صوتی و تصویری انجام میشود که انتشار آن بدون اجازه دادگاه ممنوع است.
وی افزود: در این پرونده با درخواست دادستان کل کشور و موافقت ریاست قوه قضاییه انتشار جریان رسیدگی این پرونده به صورت علنی آزاد است و از رسانهها درخواست میشود تا موازین قانونی را رعایت کنند.
قاضی کشکولی با بیان اینکه در خصوص تشویش اذهان عمومی در پرونده مذکور قطعا دخالتهای برخلاف قوانین رسانهها بیتاثیر نبوده است، گفت: برای برپایی یک دادرسی منصفانه اصولی حاکم است که در تمامی نظامهای حقوقی کشورها این الزامات وجود دارد و در نظام حقوقی ما نیز وجود دارد، از میان این اصول بی طرفی و استقلال مرجع قضایی، حفظ حریم خصوصی و حقوق شهروندی مورد توجه است.
وی در ادامه گفت: در جرایم مهم به اعتبار میزان مجازات و آثار اجتماعی به ویژه در این پرونده قاعده مهمی موصوف به قاعده طلایی است که آن حفظ صحنه جرم میباشد و رسانهها نباید در مرحله تحقیقات مقدماتی نقش بازپرس یا مقام قضایی را ایفا کنند. در پرونده حاضر مقام قضایی از ابتدا در صحنه جرم و تحقیقات مقدماتی حضور داشته؛ اما برخی از دستگاههای اجرایی سعی کردند تا در امور قضایی دخالت کنند و سبب تشویش اذهان عمومی شدند، لذا رسانهها تلاش کنند تا موازین قانونی را رعایت کنند.
وی با اشاره به مفاد ۳۵۴ قانون آیین دادرسی کیفری اظهار کرد: در خصوص این پرونده که قتل خانوادگی است و ممکن است در جامعه و در آینده نیز اتفاق بیفتد تذکر اخلاقی نیز دارم.
قاضی کشکولی با تاکید بر مراعات اصول بیطرفی، استقلال قضایی و حفظ حقوق شهروندی گفت: از نماینده دادستان، اولیای دم و وکیل آنها و متهم پرونده و وکلای وی میخواهم که اخلاق را رعایت کنند تا بتوانیم یک دادرسی منطبق با موازین قانونی داشته باشیم.
در ادامه قاضی کشکولی ضمن اعلام رسمیت جلسه گفت: جلسه در وقت مقرر در شعبه ۹ دادگاه کیفری استان تهران به تصدی امضا کنندگان ذیل با حضور وکیل اولیای دم محمدعلی نجفی به عنوان متهم، وکلای مدافع از جمله حمیدرضا گودرزی، سید محمود طباطبایی و لاله عقبایی تشکیل شده است.
وی افزود: پرونده تحت نظر نماینده دادستان است که حضور دارند، زهرانجفی، علیرضا بربری، فرهاد آقازاده خبرنگار انصاف نیوز به عنوان مطلعین حضور دارند، اولیای دم در جلسه هنوز حاضر نیستند که حاضر خواهند شد.
قاضی کشکولی گفت: عوامل بررسی جرم، کارشناسان مرتبط، پزشک معاینه جسد و روانپزشک در جلسه دادگاه حضور دارند که در صورت ضرورت اظهارات آنها اخذ خواهد شد.
درادامه قاضی کشکولی از قاضی شهریاری نماینده دادستان خواست تا کیفرخواست را قرائت کند.
نماینده دادستان گفت: در پرونده دادسرای جنایی تهران محمدعلی نجفی فرزند احمدعلی ۶۶ ساله، بازنشسته، اهل و ساکن تهران، در زندان اوین از تاریخ ۸.۳.۹۸ بازداشت است.
شهریاری افزود: وی به مباشرت در قتل عمدی میترا استاد فرزند کاکابرار، ۳۶ ساله همسر دوم وی با سلاح گرم، حمل و نگهداری سلاح و مهمات جنگی غیر مجاز و ایراد صدمه عمدی بدنی غیر منتهی به فوت متهم است.
وی تصریح کرد: در ۷.۳.۹۸ ساعت ۱۲:۳۰ صبح حسب تماس کلانتری شهرک غرب مبنی بر وقوع قتل در یک برج مسکونی، بازپرس بلافاصله به همراه اکیپ (پزشکی قانونی، تشخیص هویت، پلیس آگاهی) به محل عزیمت کرد.
نماینده دادستان افزود: در بدو امر جسد مقتوله در وان حمام به نحوی که سر به سمت جنوب و پاها به سمت شمال و آثار خونریزی از ناحیه سینه و پهلو وجود داشت مشاهده شد و آپارتمان هم به هم ریختگی داشت به نحوی که مشخص بود به تازگی اسباب کشی کردهاند.
شهریاری گفت: در صحنه دست نوشتهای کشف شد که در آن نوشته شده بود “در طول یکسال و اندی گذشته تمام سعی خود را کردم تا بدون خونریزی مشکلات را با میترا استاد حل کنم، اما او هیچ نصیحتی را پذیرا نبود حتی پیشنهاد دادم که تمام حق و حقوقت را پرداخت میکنم؛ اما او به من میگفت در وهله اول برای گرفتن انتقام از همسر و دخترت آمدهام و تا خیانت نکنم و با مردهای اجنبی … دست بر نمیدارم. ”
وی در ادامه قرائت نامه نجفی گفت: ” از تهدید و توهین او خسته شدهام از دیروز شروع کرد به تماس گرفتن با برخی مردهای اجنبی که رابطه نامشروع داشت و برای توجیه رفتار خود به من تهمت زشت میزد”.
نماینده دادستان گفت: با کشف این دست نوشته بر ما متبادر شد که قاتل میتواند محمد علی نجفی باشد، لذا دستگیری وی در دستور کار قرار گرفت.
شهریاری افزود: صحنه به طور کامل بررسی و در وان حمام آثار پاشیدن خون و شلیک چند گلوله به در و دیوار مشاهده شد، یک عدد بالش سفید رنگ که در آن آثار ورود و خروج گلوله بود، مشاهده گردید.
وی گفت: دوربینهای مدار بسته ساختمان بررسی شد که نشان میداد ۱۱:۴۳ همان روز محمدعلی نجفی در حال خروج از ساختمان است و قبل از خروج او، راننده محمدعلی نجفی با هویت فرهاد آقازاده فرزند احمد به درب واحد متهم نجفی مراجعه و دو عدد کیف را خارج میکند.
نماینده دادستان بیان کرد: در تحقیقات انجام شده از فرهاد آقازاده او گفت ساعت ۹:۲۶ یوم جاری دکتر نجفی با او تماس گرفته و آدرسی به او داده که به آنجا بیاید. سه بار به آدرس رفتم، به دکتر زنگ زدم جواب نداد. بعد به واحد ۷ مراجعه کردم زنگ زدم او در را باز کرد و دو عدد کیف قهوهای و مشکی تحویل من داد و خواست که آن را به دخترش زهرا نجفی برسانم.
شهریاری افزود: فرهاد آقازاده در ادامه تحقیقات بیان کرده کیف را به دختر دکتر نجفی رساندم، بعد از باز کردن کیف نامهای در آن بود که پدرش به او گفته بود به فلان آدرس مراجعه کنید. ما به همراه دختر او به آدرس رفتیم، چند بار در زدیم در را کسی باز نکرد بعد از آن وارد ساختمان شدیم، در حمام با جسد میترا استاد مواجه شدیم که بعد از آن با ۱۱۰ تماس گرفتیم. من در آخرین لحظه که با دکتر نجفی صحبت کردم دیدم که شلوار او خونی و مچ پای او زخمی شده است.
وی گفت: در ادامه از مهیار صفری فرزند جهانشاه پسر مقتوله که در آن یوم جاری حضور داشت سئوال کردیم، او گفت برای گرفتن پول آژانس سه شنبه به منزل مادرم رفتم دیدم دو نفر غریبه که یکی دختر نجفی است در محل هستند و گریه میکنند. بعد دیدم مادرم در حمام و خونی است. فکر نمیکردم مادرم مرده باشد هر چه با آقای نجفی تماس میگرفتیم گوشی خاموش بود، او شب گذشته در آپارتمان مادرم بود معمولا او با مادرم درگیری لفظی و گاهی بدنی داشت، نجفی گفته بود اسلحه ندارم و نزد همسر اولم است.
نماینده دادستان گفت: از زهرا نجفی تحقیق به عمل آمد که در تحقیقات گفته است آقای آقا زاده راننده پدرم به منزل ما آمد دو کیف دستی به من دادند من به همراه همسرم و آقای آقازاده به منزل بابا آمدیم، چند باز زنگ زدیم خودمان در را باز کردیم بابا و خانم استاد را صدا کردیم، همان موقع پسر میترا استاد رسید، به سمت سرویس بهداشتی رفتیم و من دیدم که میترا استاد در وان حمام است و جسم او سرد میباشد.
شهریاری در ادامه قرائت کیفرخواست افزود: با توجه به خروج دو عدد کیف از صحنه به منزل دختر متهم زهرا نجفی رفتیم. کیفها به همراه سه برگ کشف شد در داخل کیف شش عدد گوشی که در فویل پیچیده شده بود و متعلق به متهم نجفی، مقتوله و فرزند مقتوله است کشف گردید.
وی ادامه داد: در بررسی نامهای کشف شد که متهم نجفی در آن میگوید ” او در اردیبهشت ۹۶ با عدهای به دیدن من آمدند و گفتند که کاندیدای شورای شهر هستند و من او را به دوستانم معرفی کردم، البته آن زمان او محجبه بود. بعد از آن ملاقات خصوصی داشتیم و مطالبی را درباره زندگی خود به من گفت که مسلمان و مطلقه است؛ اما او قبل از مسلمان شدن با یک کارگردان زندگی عاشقانه و جنسی داشته است، بعد از آن به عقد موقت کسی در وزارت خارجه در میآید، بعد از آن هم به عقد موقت شخص دیگری در آموزش و پرورش درآمده است و همه این موارد را همسر او اطلاع داشت که بعد از آن در تیرماه به عقد موقت من درآمد که اشتباه کردم.
قاضی کشکولی در این بخش از کیفرخواست خطاب به نماینده دادستان بیان کرد: برخی از مسائل، مستلزم طرح شدن در جلسه غیر علنی است.
نماینده دادستان نیز در پاسخ به قاضی گفت: من این نامه را با توجه به اینکه خود آقای نجفی اذعان کرد، میخوانم و در ادامه به مواردی که در خصوص جرم مطرح است اشاره خواهم کرد.
۱. توهین: در این قسمت متهم اذعان نموده که مقتوله به وی توهین میکرده است.
۲. تهمت: متهم اذعان نموده که مقتوله از هیچ تهمتی علیه وی فروگذاری نمیکرده است
۳. تهدید
۴. مسائل شرعی
نماینده دادستان ادامه داد: متهم در آخر دست نوشته خود چنین گفته است که این مسائل وی را به این نتیجه رساند که مقتوله مهدورالدم است و برای همین کار را یکسره کردهام و از همه ملت ایران عذرخواهی میکنم. از دکترمسلمان نژاد که منزل خود را در اختیار من قرار داد تشکر دارم و از باران عزیز به خاطر اینکه این زن مرا شش ماه از دیدن وی محروم کرد عذرخواهی میکنم.
شهریاری خاطرنشان کرد: از مضمون پایانی دست نوشته چنین بر میآید که متهم یا قصد خودکشی داشته و یا خودکشی کرده است. در ساعت ۱۹ همان روز متهم خود را به پلیس آگاهی تهران معرفی کرد و در همان مرجع انتظامی با سلاح حاضر شد و به قتل و انگیزه اختلافات خانوادگی اعتراف کرد و اعلام کرد که خشاب از قبل در اسلحه بوده است.
نماینده دادستان در ادامه گفت: متهم نزد بازپرس شعبه ۱۰ دادسرای امور جنایی تهران در تحقیقات اعلام کرد که در زمان هشت ماه عقد موقت و یک سال عقد دائم، در تمامی زمان جنگ و جدل داشتهاند. متهم اعلام نمود که اینها مجموعهای از موارد اختلافی بوده است که به درگیری فیزیکی میانجامید و حتی سه یا چهار بار ایشان (مقتوله) نسبت به من (نجفی) چاقوکشی کردهاند و تا ساعت ۲:۳۰ توهین و فحاشی نسبت به من (نجفی) کرده است.
شهریاری با اشاره به اظهارات متهم نجفی در تحقیقات مقدماتی، تصریح کرد: متهم نجفی اظهار داشت در ادامه مقتوله خواست تا به حمام برود، لباس خود را درآورد و وارد حمام شد اسلحه را که سازمانی و مسلح بود برداشتم و به سمت حمام رفتم که این جمله برخلاف جملات اولیه متهم در مرجع انتظامی است؛ چرا که وی اعلام داشته بود که اسلحه را خودش مسلح کرده است.
وی در ادامه قرائت کیفرخواست و اظهارات متهم نجفی گفت: متهم اذعان داشت که اسلحه را نشان دادم و مقتول ترسید و گفت علی غلط کردم، درستش میکنم. در ادامه چند گلوله شلیک شد و تیر آخر به سینه وی برخورد کرد. یک ساعت با خود کلنجار رفتم که خود را با خودکشی مجازات کنم یا خیر، دو دست نوشته از خود به جای گذاشتم و به مزار پدرم در قبرستان وادیالسلام رفتم و میخواستم خودکشی کنم که نتوانستم در ادامه به حرم حضرت معصومه (ع) رفتم و یک کیف دستی که اسلحه نیز در آن بود به همراه داشتم که خواستم به خادم آنجا تحویل دهم که مرا شناخت و گفت که میتوانی آن را با خود داخل ببری؛ اما با این حال آن را تحویل دادم و وارد حرم شدم که یکی دو نفری مرا شناختند و خواستند با من عکس بگیرند. یک عکس نیز از آنجا از من گرفته شد که در فضای مجازی پخش شد.
شهریاری در ادامه اظهار کرد: متهم در اعترافات خود اعلام نمود که، چون احساس میکردم خانوادهام پس از این موضوع تحت فشار قرار میگیرند عنوان مهدورالدم را به کار بردم و به خاطر این بود که خانوادهام بتوانند از خود دفاع کنند.
وی با اشاره به اعترافات متهم خاطرنشان کرد: متهم مکررا نزد بازپرس اعتراف به قتل نموده و انگیزه را اختلافات خانوادگی عنوان کرده است از طرفی سلاح تا سال ۹۴ دارای مجوز بوده که بعد از آن تمدید ننموده است.
نماینده دادستان با اشاره به اظهارات گواهان و مطلعین پرونده خاطرنشان کرد: در آن زمان آقای فرهاد آقازاده فرزند احمد که راننده متهم بوده بعد از جنایت به ساختمان مورد نظر رفته تا دو کیف را از متهم تحویل بگیرد و با خود ببرد. فرد مذکور اظهار داشته است که در آن زمان متوجه شد که پای چپ متهم خونآلود میباشد که زمانی که جویای موضوع شده است متهم اذعان نموده است که به لحاظ درگیری با همسرش پایش خون آلوده شده است.
وی با اشاره به مشخصات آلت قتاله عنوان کرد: آلت قتاله از نوع برتا، کالیبر نه میلیمتری با ۱۳ فشنگ که ۵ فشنگ از سلاح شلیک شده که در بدو امر با مجوز بوده، اما متهم آن را تمدید نکرده است و بنابر اظهارات خود متهم حتی در بدو ورود به حرم نیز همراه وی بوده است و هنگام بازگشت به تهران به پلیس تحویل داده است.
شهریاری با اشاره به نتیجه کارشناسی سلاح تصریح کرد: بر اساس نتیجه کارشناسی سلاح از نوع جنگی بوده و در گذشته نزدیک با سلاح مذکور اقدام به شلیک شده است و هر ۵ عدد پوکه از سلاح شلیک و خارج شده است. سلاح سالم و فاقد هر گونه نقص در تیراندازی است و فاصله شلیک بیش از یک متر و کمتر از ۵ متر بوده است.
وی با اشاره به نتیجه بررسی دوربینهای مدار بسته در محل جنایت افزود: در تاریخ ۷.۳.۹۸ راننده متهم به هویت فرهاد آقازاده در ساعت ۱۰:۰۸ به ساختمان وارد و دو کیف از متهم تحویل میگیرد و خارج میشود. در ساعت ۱۱:۴۳ نیز متهم در حالی که یک کیف دستی کوچک به همراه داشت از ساختمان خارج شد و در ساعت ۱۲:۰۰ راننده همراه با دختر و همسر متهم و پسر مرحومه وارد ساختمان شدند و موضوع را به پلیس اطلاع دادند که در ادامه دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی صادر شد.
نماینده دادستان با اشاره به نتیجه بررسیهای انجام شده روی جسد مقتوله اظهار کرد: سوراخ مدوری در کف دست چپ مقتوله که منجر به خردشدگی استخوان کف دست شده در پی شلیک گلوله وجود دارد که از فرق دست خارج شده و سوراخ بیضوی شکلی نیز در سینه مقتوله وجود دارد که پس از سوراخ کردن پوست با ایجاد سوراخ و شکستن دنده وارد قفسه سینه شده که موجب آسیب شدید به پایه عروقی قلب شده است و گلوله با ایجاد برش کوچکی در محل جنایت خارج و تحویل شد. شدت آسیب وارده به حدی بوده که قلب از پایه عروقی خارج شده است.
شهریاری گفت: بر اساس نظریه پزشکی قانونی جراحت ناحیه قفسه سینه در فوت موثر بوده و جراحت موجود در کف دست مقتوله غیر موثر در فوت بوده است و وجود هر گونه سم و دارو در آزمایش از مقتوله منفی بوده است.
وی با اشاره به انگیزه متهم از قتل مقتوله اظهار داشت: متهم عدم نصیحتپذیری و عدم قبول طلاق در ازای پرداخت مهریه و دروغ گفتن و ارتباط با برخی از افراد را انگیزه خود از قتل اعلام کرده است؛ اما متهم در اظهارات بعدی خود عنوان نموده که، چون قصد خودکشی داشته مطالب مذکور را نوشته است و متهم در جای جای پرونده در بیان انگیزه خود از قتل اختلافات خانوادگی و زناشویی را بیان میکند و مهدورالدم بودن مقتوله را رد میکند و اعلام میدارد که از بالش جهت مخفی نمودن سلاح استفاده کرده و قصد قتل نداشته که این موضوع با دست نوشتهها تناقض دارد.
شهریاری تصریح کرد: از طرفی وکیل متهم نیز در لایحهای نوشته است که مقتوله مهدورالدم بوده و برای این موضوع به اظهارات متهم اتکا کرده است و متهم برای فرار از اتهام این ادله را استمساک خود قرار داده است؛ اگر چه بررسی ادعای مهدورالدم بودن در صلاحیت دادگاه است؛ اما جهت بررسی و جمع آوری ادله مورد ادعای متهم، افراد زیادی شناسایی و بازجویی شدند که تمامی افراد احضار و ضمن مواجه حضوری با متهم اعلام نمودند که هیچ گونه رابطه نامشروعی با مقتوله نداشتهاند و برپاکی وی شهادت دادند.
نماینده دادستان در ادامه افزود: متهم مدعی بود که در روزهای اخیر مقتوله قصد افشاگری علیه وی را داشته است و قصد داشته تا با خبرنگار انصاف نیوز مصاحبه کند که در این خصوص خانم معصومه رشیدیان خبرنگار انصاف نیوز احضار شد که وی اعلام نمود به دنبال علت استعفای شهردار تهران بوده است و خواسته تا دلیل آن را جویا شود و شماره همسر وی میترا استاد را از طریق کانال تلگرامی اخذ نمود و مطلبی تحت عنوان آیا تخریب نجفی یک پروژه است ۱۱ در تاریخ آبان ماه ۹۷ منتشر نمود و در تماس آخر با مقتوله که ششم خرداد ماه امسال بوده شب آن روز مقتوله پیام میدهد که میخواهد به سفری برود و بعد از آن مصاحبه میکند.
شهریاری با بیان اینکه انگیزه متهم از قتل میترا استاد صرفا اختلافات خانوادگی در مدت یکسال زندگی خانوادگی بوده است، تصریح کرد: در تاریخ ۱۰.۳.۹۸ صحنه قتل بازسازی شد که متهم به تشریح نحوه جنایت میپردازد و تصاویر نیز از بازسازی صحنه جنایت تهیه میشود.
وی با اشاره به انگیزه متهم از قتل مقتوله اظهار داشت: متهم عدم نصیحتپذیری و عدم قبول طلاق در ازای پرداخت مهریه و دروغ گفتن و ارتباط با برخی از افراد را انگیزه خود از قتل اعلام کرده است؛ اما متهم در اظهارات بعدی خود عنوان نموده که، چون قصد خودکشی داشته مطالب مذکور را نوشته است و متهم در جای جای پرونده در بیان انگیزه خود از قتل اختلافات خانوادگی و زناشویی را بیان میکند و مهدورالدم بودن مقتوله را رد میکند و اعلام میدارد که از بالش جهت مخفی نمودن سلاح استفاده کرده و قصد قتل نداشته که این موضوع با دست نوشتهها تناقض دارد.
شهریاری تصریح کرد: از طرفی وکیل متهم نیز در لایحهای نوشته است که مقتوله مهدورالدم بوده و برای این موضوع به اظهارات متهم اتکا کرده است و متهم برای فرار از اتهام این ادله را استمساک خود قرار داده است؛ اگر چه بررسی ادعای مهدورالدم بودن در صلاحیت دادگاه است؛ اما جهت بررسی و جمع آوری ادله مورد ادعای متهم، افراد زیادی شناسایی و بازجویی شدند که تمامی افراد احضار و ضمن مواجه حضوری با متهم اعلام نمودند که هیچ گونه رابطه نامشروعی با مقتوله نداشتهاند و برپاکی وی شهادت دادند.
نماینده دادستان در ادامه افزود: متهم مدعی بود که در روزهای اخیر مقتوله قصد افشاگری علیه وی را داشته است و قصد داشته تا با خبرنگار انصاف نیوز مصاحبه کند که در این خصوص خانم معصومه رشیدیان خبرنگار انصاف نیوز احضار شد که وی اعلام نمود به دنبال علت استعفای شهردار تهران بوده است و خواسته تا دلیل آن را جویا شود و شماره همسر وی میترا استاد را از طریق کانال تلگرامی اخذ نمود و مطلبی تحت عنوان آیا تخریب نجفی یک پروژه است ۱۱ در تاریخ آبان ماه ۹۷ منتشر نمود و در تماس آخر با مقتوله که ششم خرداد ماه امسال بوده شب آن روز مقتوله پیام میدهد که میخواهد به سفری برود و بعد از آن مصاحبه میکند.
شهریاری با بیان اینکه انگیزه متهم از قتل میترا استاد صرفا اختلافات خانوادگی در مدت یکسال زندگی خانوادگی بوده است، تصریح کرد: در تاریخ ۱۰.۳.۹۸ صحنه قتل بازسازی شد که متهم به تشریح نحوه جنایت میپردازد و تصاویر نیز از بازسازی صحنه جنایت تهیه میشود.
در ادامه نماینده دادستان گفت: پس از قرائت کیفرخواست از دادگاه تقاضا دارم دلایل اینجانب برای اثبات بررسی شود و از افراد و مطلعین حاضر تحقیق شود.
قاضی کشکولی گفت: با توجه به مطالب نماینده دادستان که باید در جلسات غیر علنی طرح میشد از باب تذکر به خبرنگاران بگویم انتشار فرایند رسیدگی با اجازه ریاست قوه قضاییه در چارچوب مقررات آزاد است و محدودیتهای قانونی به موجب ماده ۳۵۲ وجود دارد این قتل خانوادگی است و درحوزه حریم خصوصی است.
قاضی ادامه داد: همکارم آقای ترابی با اشاره به محدودیت قانونی مواد ۳۵۲ را قرائت میکند و از رسانهها میخواهم مواردی که منافی عفت است را در انتشار اخبار خود رعایت کنند.
ترابی مستشار دادگاه مقررات قانون ۳۵۲ را قرائت کرد.
قاضی کشکولی افزود: با توجه به عدم حضور اولیای دم یکی از وکلای اولیای دم در جایگاه حاضر شود.
یکی از وکلای اولیای دم حاضر شد و قاضی گفت: مقررات قانون ۱۹۴ به شما تفهیم میشود به عنوان وکیل اگر شکایتی دارید بیان کنید.
وکیل اولیای دم بیان کرد: از ریاست دادگاه میخواهم مطابق کیفرخواست صادره و شکوائیه اولیای دم به محتویات پرونده و سه جرم منتسب در آن حکم به قصاص در حق اولیای دم و اشد مجازات صادر کنید.
وی ادامه داد: دفاعیات ما طی لایحه تقدیم دادگاه میشود و علی رغم روشن بودن پرونده به جهت اقاریر صریح او و عدم نیاز به دفاع دیگر از حقوق قانونی دفاع خواهد شد.
قاضی کشکولی گفت: با توجه به اینکه نماینده دادستان تقاضا کرد دلایل اتهام مورد ارزیابی قرار بگیرد از افراد مطلع در صحنه قتل که به عنوان شهود یا مطلع تلقی میشوند در این جلسه به عنوان مطلع استماع خواهد شد.
قاضی گفت: خانم زهرا نجفی در جایگاه حاضر شوند.
زهرا نجفی در جایگاه حاضر شد و قاضی خطاب به او مفاد قانونی را قرائت کرد و گفت: حرمت و مجازات شهادت دروغ و کتمان شهادت به شما تفهیم میشود نسبت خانوادگی خود را اعلام کنید و به خداوند سوگند یاد کنید که جز به حقیقت چیزی نمیگویید.
زهرا نجفی ضمن تسلیت به خانواده میترا استاد گفت: من زهرا نجفی فرزند محمدعلی نجفی هستم، قسم میخورم که جز به حقیقت نگویم. در هفت خرداد بعد از مراجعه آقای آقا زاده و دریافت کیف و نامه داخل آن با همسرم به برج محل سکونت پدرم رفتیم. آقای آقا زاده چند بار در زد بعد کلید را انداخت وارد شدیم. از او خواستم که پدرم یا خانم استاد را صدا بزند، بعد از آن به سمت اتاقها رفت در اتاق خواب را باز کرد در سرویس بهداشتی راهم باز کرد و با شوک بیرون آمد. من داخل شدم با جسد مرحومه رو به رو شدم که داخل وان به صورت نشسته بود، جا خوردم، شوکه شدم دیدم بدن او سرد است.
زهرا نجفی ادامه داد: حدود ساعت ۱۲:۳۰ به آنجا رسیدیم پسر او نیز همان موقع رسید هنوز خانه را نگشته بودیم، آقای آقا زاده اولین کسی بود که در را باز کرد و داخل رفت، بر اساس نامه پدرم که آیه انالله و اناالیه راجعون در آن ذکر شده بود فکر کردم میخواهد خودش را بکشد.
قاضی پرسید: نامه چگونه به شما رسید؟
زهرا نجفی گفت: آقای آقا زاده به من رساندند.
قاضی پرسید: از قبل مطلع بودید؟
زهرا نجفی گفت: نه اصلا اطلاع نداشتم. صبح آقای آقازاده آمد و بعد از آمدن او به همراه همسرم به اتفاق دو خودرو به سمت خانه پدرم رفتیم.
قاضی پرسید: آقای آقا زاده به شما چه گفت؟
زهرا نجفی گفت: او نگران بود ومیگفت شلوار پدرم خونی است. من به او گفتم اجازه بدهید همسرم بیاید بعد با هم میرویم.
قاضی پرسید: قبل از آمدن به منزل شما تماس داشتند؟
زهرا نجفی گفت: خیر.
قاضی گفت: در صحنه عکسی از اولین لحظات وجود دارد شما گرفتید؟
زهرا نجفی گفت: بله من بودم، همسرم با اورژانس تماس گرفته بود. اورژانس به او گفت او را بخوابانید من همان لحظه قبل از اینکه خانم استاد را بخوابانیم از او عکس گرفتم تا بگویم میترا در حالت نشسته بود و اورژانس گفت که او را بخوابانیم.
قاضی گفت: چند تا عکس گرفتید؟
زهرا نجفی گفت: همان یک عکس را گرفتم.
قاضی گفت: مشاهدات خود را بگویید.
زهرا نجفی گفت: من اولین متوجه تیر نشدم بعد از اینکه اورژانس گفت به او ماساژ قلبی بدهید متوجه شدم روی سینه او جای گودی است و بعد از ماساژ خون بیرون زد بعد دو پوکه تیر آنجا بود دیدم او تیر خورده بعد به همسرم گفتم ماساژ نده او تیر خورده است.
قاضی گفت: آیا غیر از شما کسی هم دید؟
زهرا نجفی گفت: غیر از من و همسرم آقای آقازاده هم بود، ولی کسی دیگری ندید.
قاضی گفت: پسر مقتوله کی صحنه را دید؟
زهرا نجفی گفت: همسرم نگذاشت پسر مقتوله صحنه را ببیند. فکرکنم صحنهای را دید، من که دیدم اینگونه است به همسرم گفتم او را بیرون ببرد.
قاضی گفت: داخل وان خون دیدید یا کف حمام؟
زهرا نجفی گفت: مقداری خون کف حمام بود، اما خشک شده بود
قاضی گفت: آیا جسد کاملا برهنه بود؟
زهرا نجفی گفت: بله برهنه بود، اما حوله روی آن بود.
قاضی پرسید: آیا بالش روی جسد بود؟
زهرا نجفی گفت: بالش روی کف حمام بود روی جسد نبود.
قاضی گفت: مقتوله دوش گرفته بود؟
زهرا نجفی گفت: نه بدن او خشک بود.
قاضی پرسید: چه کسی به جسد دست زد؟
زهرا نجفی گفت: من دست زدم، اما سرد بود. بعد از تماس با اورژانس از من خواستند جسد را بخوابانیم، به همسرم کمک کردم که این کار را انجام بدهیم، اما بعد از ماساژ متوجه شدم بالای سینه چپ سوراخ شده است.
قاضی پرسید: در صحنه حالت اولیه جسد را توصیف کنید؟
زهرا نجفی گفت: پای سمت چپ تا شده در وان بود، نمیدانم گردن به سمت چپ بود یا نه، دست راستش مشت شده بود و در وان قرار داشت و گردن به سمت چپ خمیده شده بود.
قاضی خطاب به علیرضا بربری گفت: فامیل شما دقیقا چیست خود را معرفی کنید.
او خود را ببری معرفی کرد.
قاضی خطاب به علیرضا ببری گفت: حرمت مجازات و شهادت کذب و مفاد قانونی به شما تفهیم میشود به خداوند سوگند یاد کنید که جز به حقیقت چیزی نگویید.
علیرضا ببری ضمن معرفی خود گفت: من داماد دکتر نجفی هستم.
قاضی گفت: چند سال دارید؟
علیرضا ببری گفت: متولد ۶۷ هستم
قاضی پرسید: شغل شما چیست؟
ببری گفت: کارمند، شیعه و اهل تهران هستم.
قاضی گفت: مشاهدات خود را بگویید.
ببری گفت: من سرکار بودم که خانمم تماس گرفت
قاضی گفت: چه ساعتی بود؟
ببری: فکر کنم حدود ساعت ۱۱:۰۰ من از سرکار آمدم. آقای آقازاده پریشان بود، قضیه نامه را تعریف کرد. نامه را خواندم که در آخر آن آقای نجفی حلالیت طلبیده بود، حدود ساعت ۱۲:۰۰ به آپارتمان آنها رسیدیم. از آقای آقازاده خواستیم با کلیدی که در دست داشت در را باز کند. در این هنگام آقا مهیار آمد. آقازاده سمت اتاق خواب رفت بعد شوکه شد و برگشت من داخل نرفتم، البته با باز شدن در دیدم که خون ریخته، مهیار داد میزد که بابا مامان را کشته من سعی کردم او را بگیرم که داخل نرود.
علیرضا ببری در ادامه اظهارات خود گفت: به اورژانس زنگ زدیم، مشخصات از ما خواست توضیح دادیم که در حال نشسته در وان است. گفتند بخوابانید. با زهرا او را خواباندیم؛ اما صاف نمیشدیم اورژانس از ما خواست به قلبش ماساژ بدهیم ما شروع کردیم همسرم گفت از سینه او خون میآید او را رها کنیم تا اورژانس آمد.
قاضی پرسید: چه کسی با اورژانس تماس گرفت؟
ببری گفت: من با ۱۱۵ تماس گرفتم.
قاضی پرسید: نامه را چه زمانی دیدید؟
ببری گفت: سه برگ بود که دیدم اما کلی نگاه کردم.
قاضی پرسید: نامه را کجا مشاهده کردید؟
ببری گفت: منزل خودم حدود ساعت ۱۲:۰۰
قاضی پرسید: چه اقدامی کردید؟
ببری گفت: منزل دکتر را بلد نبودیم، آقای آقازاده بلد بود به همراه او رفتیم.
قاضی پرسید: به مرجع انتظامی چه کسی اطلاع داد؟
ببری گفت: من به ۱۱۰ زنگ نزدم فکر کنم آقای آقازاده زنگ زد.
قاضی پرسید: داخل و کف وان چگونه بود؟
ببری گفت: کف حمام خونی بود و در وان خون به سمت فاضلاب جریان داشت ، بیرون وان خون زیاد بود.
قاضی پرسید: داخل اتاق ظاهرا به هم ریخته بود، متوجه چیزی شدید؟
ببری گفت: کل خانه به هم ریخته بود من لباس خونی ندیدم اما کف اتاق کمی خون دیدم
قاضی پرسید: شما از اختلاف قاتل و مقتول اطلاع داشتید؟
ببری گفت: از اختلاف آنها زیاد نمیدانستم؛ اما با من و زهرا اختلاف داشت.
قاضی پرسید: انگیزه اختلاف او با شما چه بود؟
ببری گفت: من بار اول مقتوله را در باغ کتاب در حین نمایش فیلم با پوشش جیغ دیدم. به فاصله ده روز در برج میلاد دوباره وی را به صورت محجبه دیدم. این اختلاف پوشش برای من سوال شد. از یکی از افراد در برج میلاد که مسئولیتی داشت پرسیدم جواب نداد. بعد از آن مقتوله با من تماس گرفت بین ما صحبتهای ناپسندی رد و بدل شد، او به من گفت خوب نبود که درباره زن مردم پرس و جو میکنی به خاطر همین مقتوله با من مشکل داشت.
قاضی پرسید: چرا شما در برج میلاد بودید؟
ببری گفت: دکتر شهردار بود و به خاطر برنامههایی در برج میلاد حضور داشت. من اصلا مقتوله را نمیشناختم رفت و آمد نداشتیم.
قاضی پرسید: در اتاق لباسی دیدید که متعلق به مقتول یا مقتوله باشد؟
ببری گفت: من به شدت هول شده بودم، ممکن است باشد، اما آن لحظه من ندیدم. کنترل مهیار خیلی از من انرژی گرفت.
قاضی پرسید: شما جزو اولین نفرات بودید که صحنه رادیدید؟ حوله را چه کسی انداخته بود؟
ببری گفت: حوله سفید رنگ روی او بود.
قاضی پرسید: بالش را کجا دیدید؟
ببری گفت: من اصلا بالش ندیدم
قاضی پرسید: شما غیر از حوله گلوله دیدید؟
ببری گفت: بعد از آنکه همسرم گفت یک شی مسی را بیرون وان دیدم.
قاضی: آیا تا زمانی که نجفی خود را به پلیس آگاهی معرفی کند با او تماس داشتید؟
ببری: خیر، ما نگران بودیم او خودکشی کند منزل مادر خانمم بودیم که دکتر تماس گرفت و گفت که نگران نباشید من خودم را به آگاهی شاپور معرفی میکنم. بعد با آن شماره تماس گرفتیم رانندهای پشت خط بود و گفت که جلوی آگاهی شاپور او را پیاده کرده است.
قاضی: موقعی که آقای نجفی تماس گرفت چه کسی گوشی را جواب داد؟
ببری: همسرم زهرا نجفی جواب داد.
قاضی: آیا تا به حال متوجه اسلحه آقای نجفی در منزل بودید؟
ببری: میدانستم اسلحه دارد زمان ازدواج در سال ۹۵ زهرا گفته بود.
قاضی کشکولی در این لحظه فرهاد آقازاده را به جایگاه خواند و خطاب به او مفاد ۲۰۹ قانون آیین دادرسی کیفری را تفهیم کرد و از او خواست به خداوند سوگند یاد کند که جز حقیقت چیزی نگوید و پرسید: از این ماجرا چطور مطلع شدید؟
فرهاد آقازاده گفت: راننده دکتر نجفی هستم، صبح ساعت ۹:۲۶ با من تماس گرفت.
قاضی: از چه سالی راننده او بودید؟
آقازاده: من در شهرداری راننده بودم از ۲.۳.۹۷ به او معرفی شدم و در طول این یک سال به همراه او بودم.
قاضی: آن روز چه اتفاقی افتاد؟
آقازاده: دکتر به من زنگ زد کیفها را به من داد و گفت به دخترش برسانم. از من خواست ۱۵ دقیقه صبر کنم تا نامهای بنویسد دوباره بالا رفتم کیفها را به او دادم، نامه را داخل آن گذاشت دوباره به من برگرداند.
آقازاده گفت: به منزل زهرا خانم رفتم او نامه را خواند و از ترس اینکه اتفاقی بیفتد به خانه دکتر رفتیم من کلید خانه را داشتم یکی دو بار صدا کردم پسر مقتوله حدود ساعت ۱۲:۳۰ آمد به سمت اتاقخوابها رفتیم من در اتاق خواب دکتر را باز کردم و خانم استاد را دیدم شوکه شدم مهیار میخواست آنجا برود نگذاشتیم او به سمت آشپزخانه رفت چاقویی برداشت من مانع شدم به زحمت چاقو را از جیب او درآوردیم بعد به ۱۱۰ زنگ زدم.
قاضی: مشاهدات اولیه را بگویید؟
آقازاده: مقتوله در وان حمام نشسته بود گردن به بالای او را دیدم که برهنه بود یک لحظه دیدم بعد برگشتم.
قاضی: اولین لحظه چه زمانی رسیدید؟
آقازاده: ۹:۲۶ رسیدم. بعد تماس گرفتم جواب نداد بالا رفتم در را باز کرد کیف را به من داد، در اولین مرحله پای زخمی او را ندیدم.
قاضی: لباس او چه بود؟
آقازاده: تیشرت و شلوارک آبی و مچ پای چپش زخمی شده بود.
قاضی: داخل اتاق هم خون دیدی؟
آقازاده: نه یادم نیست
قاضی: بالش هم دیدی؟
آقازاده: ندیدم
قاضی: از اسلحه خبر داشتی؟
آقازاده: خبر نداشتم.
قاضی: از مفاد نامه کی مطلع شدی؟
آقازاده: آن زمان که زهرا خانم نامه را خواند.
قاضی: بعد از این ماجراها اولین تماس شما با آقای نجفی چه زمانی بود؟
آقازاده: ۹:۲۶ با من تماس گرفت.
قاضی: آیا تا زمان معرفی آقای نجفی با او تماس داشتید؟
آقازاده: نه تماس نگرفت.
قاضی: شما راننده خانوادگی او بودید آیا خانم استاد را هم جا به جا میکردید؟
آقازاده: برای خرید بله جا به جا میکردم.
قاضی: از اختلافات آنها خبر داشتید؟
آقازاده: یکی دو بار با هم درگیر شده بودند که آثار کبودی را در صورت دکتر دیده بودم.
قاضی: دلیلش را میپرسیدید؟
آقازاده: نه روی آن را نداشتم که بپرسم
قاضی: شما بالش را ندیدید یا متوجه نشدید؟
آقازاده:، چون یک لحظه بود متوجه نشدم
قاضی: خون را کجا دیدید؟
آقازاده: در وان حمام
در این هنگام قاضی کشکولی خطاب به معصومه رشیدیان خبرنگار انصاف نیوز خواست در جایگاه حاضر شود و مفاد ماده ۲۰۹ را تفهیم کرد و گفت: حرمت و مجازات شهادت کذب را به شما تفهیم میکنم به خداوند سوگند یاد کنید که جز حقیقت چیزی نگویید در مورد مباحثی که در رسانهها مصاحبه کردید و منتشر شده توضیح بدهید.