اجتماعیاستانیزندگی

نگاهی به نقش لشکر ۷۷ در عملیات ثامن الائمه(ع) و شکست حصر آبادان؛ برای ایران،از خراسان تا آبادان

کد خبر : 17811

دفاع مقدس چنان رویداد بزرگ و تاریخ سازی است که طبق بیانات رهبر معظم انقلاب، «۵۰ سال دیگر هم بایستی درباره دفاع مقدس بنویسیم، بگوییم، توصیف کنیم، تشریح کنیم، انواع و اقسام هنرها را به خدمت بگیریم، برای این که این حادثه عظیم را تبیین کنیم».

به گزارش صبح مشهد، در دوران هشت سال جنگ تحمیلی، شجاعت ها، رشادت ها، فداکاری ها و از جان گذشتن های خیل عظیم مردم ایران در پاسداشت ارزش‌های اسلامی و دفاع از کشور عزیزمان از تارک تاریخ ایران و جهان اسلام زدوده نخواهد شد. امروز در پنجم مهر ماه، بار دیگر از یک حماسه تاریخ ساز دوران دفاع مقدس یاد می‌کنیم. حماسه «شکست حصر آبادان» که افتخاری بزرگ برای همه ایرانیان است و البته خراسانی ها بیشتر به آن می بالند. چرا که لشکر ۷۷ خراسان در شکستن این حصر نقش کلیدی داشت و فرماندهان و رزمندگان آن کارستانی به پا کردند تا همگان بدانند برای آزادی و استقلال ایران عزیز، پاسبانان این آب و خاک از خراسان در شرقی ترین نقطه کشور هم به آبادان و مرزهای جنوب غربی کشور می روند تا ایران و ایرانی سربلند بماند. در سالروز شکست حصر آبادان در عملیات ثامن الائمه(ع)، مروری می‌کنیم این حماسه جاوید را که به همت سرهنگ ستاد  قاسم  اکبری‌مقدم و سرهنگ ستاد داود باغ‌عنبری در سازمان حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس ارتش جمهوری اسلامی ایران به رشته تحریر در آمده است.
روند شکل گیری و آمادگی برای اجرای عملیات
عملیات ذوالفقاریه: گردان ۱۵۳ پیاده تیپ ۲ لشکر ۷۷ خراسان به فرماندهی سرهنگ کهتری در تاریخ ۹آبان ۱۳۵۹ مأموریت یافت که وارد عمل شود و دشمن را در ذوالفقاریه منهدم کند و آبادان را از محاصره نجات دهد. سرهنگ کهتری با دو گروهان و استفاده از آتش پشتیبانی توپخانه و نیروهای ژاندارمری و مردمی وارد منطقه ذوالفقاریه می شود و نبرد سنگین و تن به تن میان نیروهای ایران  و نیروهای متجاوز در نخلستان‌های ذوالفقاریه در می‌گیرد. در نهایت دشمن با حدود ۳۰۰نفر کشته و ۱۳۰نفر اسیر از جزیره آبادان رانده و وادار به عقب نشینی به شمال بهمنشیر می‌شود. در این عملیات تعدادی از نیروهای گردان ۱۵۳ به شهادت می رسند.
منطقه عملیات ثامن الائمه(ع)
منطقه عملیات در شرق رودخانه کارون و در حد فاصل شمال شهر آبادان و جنوب منطقه دارخوین قرار داشت و شامل سر پلی به وسعت حدود ۱۳۰ کیلومتر مربع می‌شد که در اشغال نیروهای دشمن بود.
حصر آبادان باید شکسته شود
چهاردهم آبان ماه ۱۳۵۹ امام خمینی(ره) خطاب به نیروهای مسلح به‌ویژه ارتش جمهوری اسلامی ایران این فرمان را داد که «حصر آبادان باید شکسته شود».  با توجه به این فرمان، قرارگاه مقدم نیروی زمینی ارتش، به لشکر ۷۷ خراسان ماموریت داد تا نیروهای دشمن را در شرق کارون منهدم کند و حصر آبادان را بشکند. فرمانده وقت لشکر۷۷ سرهنگ شهاب‌الدین جوادی تقاضا می‌کند واحدهای لشکر را که بعضی در کردستان بودند به منطقه جنوب اعزام کنند و تیپ۳۷ زرهی شیراز را زیر امر او قرار دهند. از ۲۸ اسفند ۱۳۵۹ فرماندهی قرارگاه اروند که در ماهشهر مستقر شده بود به لشکر ۷۷ انتقال یافت.اولین تدبیر ابلاغی فرماندهی لشکر، بازدید از خطوط گسترش، تجزیه و تحلیل منطقه و سرانجام ارائه پیشنهادهایی برای شروع طرح ریزی بود. پس از انجام مقدمات و تامین تدارکات، اولین جلسه ستادی لشکر۷۷ در اوایل فروردین ۱۳۶۰ تشکیل واقدامات سه‌گانه طرح‌ریزی شد.  مرحله اول سد کردن پیشروی دشمن، مرحله دوم تثبیت دشمن در مواضع اشغالی و سومین مرحله، برنامه ریزی برای عملیات آفندی با هدف انهدام نیروهای متجاوز در شرق کارون انجام شد. در راهکار عملیاتی لشکر۷۷ بیان شده بود که لشکر ۷۷ با سه یگان عمده در خط، یک یگان در منطقه فیاضیه، یگان دوم در منطقه دارخوین و یگان سوم در منطقه ذوالفقاریه تک بزند تا به سه هدف تعیین شده (پل حفار، مارد و جاده ماهشهر– آبادان) دست یابد. طرح لشکر ۷۷ در جلسه ۱۵ شهریور ۶۰ که در ستاد فرماندهی لشکر ۷۷ واقع در ماهشهر با حضور ریاست ستاد مشترک ارتش شهید سپهبد ولی‌ا… فلاحی، فرمانده نیروی زمینی ارتش سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد و فرماندهی سپاه خوزستان برادر رحیم صفوی تشکیل یافت، ارائه شد و مورد بررسی قرار گرفت. فرمانده لشکر ۷۷ سرهنگ ستاد شهاب‌الدین جوادی در این جلسه درخواست کرد چون محوریت عملیات با این لشکر است و همچنین این لشکر از جوار بارگاه ملکوتی ثامن‌الحجج علی بن موسی الرضا(ع) در منطقه حضور دارد، این طرح به نام آن حضرت یعنی«ثامن‌الائمه(ع)» نام گذاری شود که مورد توافق و تصویب قرار گرفت.
یگان‌های شرکت کننده و مؤثر
یگان‌های ارتش: لشکر ۷۷پیاده (با سه تیپ به استعداد کل۱۹هزار نفر)، گروه رزمی ۳۷ زرهی(به استعداد ۲۱۵۳)، گردان تانک ۲۴۶ از لشکر ۱۶ زرهی، گروه رزمی ۲۹۱ تانک، گروه‌های ۲۲، ۳۳،۵۵ توپخانه، یگان‌های مهندسی پل رزمی لشکر ۸۱زرهی کرمانشاه، هوانیروز، نیروی هوایی، تکاوران نیروی دریایی
یگان‌های بسیج سپاه پاسداران: ۱۰گردان پیاده سبک با استعداد کل ۲۴۶۰نفر
یگان‌های ژاندارمری: گردان ۱۰۷پیاده سبک(امداد) ژاندارمری
جهاد سازندگی: همکاری و مشارکت با یگان مهندسی پل لشکر۸۱ زرهی کرمانشاه در احداث جاده وحدت در فروردین ۱۳۶۰ و امور مقدماتی مهندسی عملیات
بهره برداری از اصل غافلگیری
با توجه به اجرای عملیات‌های موفق تپه‌های مدن و دارخوین توسط لشکر ۷۷، دشمن تصور می‌کرد در سالروز تجاوز به ایران اسلامی در ۳۱ شهریور ۵۹ عملیاتی در این منطقه توسط ایرانی‌ها اجرا خواهد شد. بنابراین برای استفاده از اصل غافلگیری دشمن در زمان، با وجود آمادگی یگان‌ها و اذهان عمومی که منتظر شنیدن صدای رسای پیروزی بودند، هیچ گونه دستور و هماهنگی برای عملیات در ۳۱ شهریور ماه۶۰ وجود نداشت. تصمیم گرفته شد اولین عملیات سرنوشت ساز نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در نهایت غافلگیری در ساعت یک بامداد پنجم مهرماه ۱۳۶۰ با رمز «نصر من ا… و فتح قریب» در چهار محور اصلی دارخوین، فیاضیه، ذوالفقاریه (ایستگاه ۷ و ۱۲) و جاده ماهشهر- آبادان آغاز شود.به این ترتیب برابر اظهارات افسر اسیر رژیم بعثی صدام، این تأخیر پنج روزه در اجرای عملیات توانست باعث غافلگیری دشمن شود تا جایی که در شب شروع عملیات تعداد زیادی از عراقی ها با لباس زیر و در حال استراحت به اسارت رزمندگان ایرانی در آمدند.
نتایج عملیات
این عملیات طی دو روز به پیروزی منجر شد و نتایجی از جمله افزایش روحیه رزمندگان، آزادسازی۱۵۰ کیلومتر مربع از خاک میهن، به اسارت گرفتن۱۷۰۰ نفر از نیروهای دشمن، تعداد زیادی کشته و مجروح از نیروهای دشمن (۱۰۰۰ کشته و ۲۰۰۰ مجروح) و به غنیمت گرفتن۱۸۰ دستگاه تانک و نفربر،۳۰۱دستگاه خودرو و ۵۰ عراده توپ به دست آمد و همچنین تعداد زیادی از تجهیزات و ادوات زرهی و نظامی دشمن منهدم شد. دستاورد عملیات ظفرمند ثامن‌الائمه(ع)، با نثار خون پاک شهیدان و مجاهدات همه رزمندگان سلحشور اسلام، سرآغاز پیروزی و خلق حماسه های دیگری مانند طریق القدس( آزاد سازی بستان)، فتح المبین، بیت المقدس( آزادسازی خرمشهر) و در نهایت پاک سازی خاک جمهوری اسلامی ایران از وجود متجاوزان بعثی شد. با توجه به نقش شجاعانه لشکر ۷۷ پیاده در پیروزی عملیات ثامن الائمه(ع) با تصویب شورای عالی دفاع در تاریخ ۱۱ مهر ۱۳۶۰ نام این لشکر به « لشکر پیروز خراسان» تغییر یافت.

منبع : خراسان

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۴ نظرها

  1. باسلام پدر من پانزده سال فوت شده وزمان جنگ بدون هیچ چشم داشتی رفت جنگ وجز لشگر ۷۷ثامن بود بنام علی اکبر افضل پور هرموقع هم بهش گفتیم دنبال جانبازیت میگفت هنوز گرسنه نشدیم تافوت شد حال من وبرادرم هرچه دنبال کارش دوئیدیم فرماندهان میگن صورت سانحه ندارید فوت شده.انگار قانون اسلام ومملکت ومردونگی اینه چون فوت شده ماهم باید میمردیم بعدش.هیچ کس جواب نمیده مگه میشه لشگر این همه عملیات رفته شیمیایی نشده باشه پدر من وقتی عصبی میشد رنگ صورت میشد قرمز سیاه.چرا ارتش کمک ما نمیکنه؟،الان که برادرم دوسالش بود که پدرم فوت شد نزدیک سربازیش .والله نه من نه خانواده ام پول نمیخاییم فقط کمک اداری میخاییم

    1. سلام خدا قوت لطفا با شماره ۰۹۳۳۹۶۴۸۳۲۲ جناب نبوی نژاد تماس بگیرید تا راهمایی بفرمایند

  2. سلام،من فرزند سوم پدری هستم که در زمان جنگ تحمیلی چندسالی در جبهه های حق علیه باطل جنگیده،لشگر۷۷ پیاده مشهد،لشگر۶۴ ارومیه ،نقده،پیرانشهر،ماکو و…که من حضور ذهنی ندارم و خودش خاطرات و عکسهای زیادی ازونموقع ها داره.بعد جنگ پدر من توی روستا مشغول کشاورزی شده که مال خودش نبوده و با سختی و مشقت خرج زن و بچش رو دراورده.پدر من خودش میگه انقدر بالای سر ما میگ های عراقی رد میشد و موشک میزد که ما شانس نداشتیم شهید بشیم،حتی یجا تعریف میکرد که وقتی رفته بودن حمام عمومی توی یک روستا،جت ها میان و موشک بارون میکنن اونجا رو و اونجام هم میگه بدشانس بودم. ی بارم که ی خلبان عراقی رو اسیر میکنه و ….وخیلی خاطرات دیگه.بعد جنگ که برمیگرده روستامون بخاطر موج اون جت ها و موشک ها میشه ی آدمی که فوقالعاده عصبیه و اعصاب و روانی براش نمیمونه،همه این قضیه رو میدونن که بی اعصابه و دست خودش نیست.من چند ساله که بهش میگم برو دنبال کارات،میگه برم چی بگم آخه.من توقعی ندارم از هیچکس و مزدم رو ازون بالایی میگیرم،ی کارت ایثار براش درست کردن که هیچی به هیچی.ما که بچه هاشیم با سختی بزرگ شدیم و با این اعصاب بابا مدارا میکنیم،ولی خدارو خوش نمیاد ولش کنن به حال خودش.والله که الان با درامد ماهیانه یارانش و دویست سیصد هزار تومن داره میگذرونه،ن جانبازی،ن حقوقی،ن بیمه ای،خلاصه هیچی.ماهم که بچه هاش هستیم،خدارو شاهد میگیرم تا جایی که بتونیم کمک میکنیم چون وظیفمونه،ولی نداریم بیشتر از این.چ خوب میشد اگه به همه ی رزمنده های جبهه میرسیدن،ن فقط به جانبازها و شهدای عزیز.بابای من گناه نکرده که جانباز نشده و پرونده پزشکی نداره.واقعا نمیدونم چیکار کنیم.امثال پدر من زیاد هست توی جامعه که با سیلی صورتشون رو سرخ نگه داشتن و با آبرو زندگی کردن.

  3. سلام من محمد بیات سال ۱۳۷۹درتیپ۲ گردان ۱۵۳ خدمت میکردم یادش بخیر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیست − شش =

دکمه بازگشت به بالا
بستن