یادداشت روز

یادداشت های یک پدر

دو سیخ کباب چند ؟

کد خبر : 46720

نویسنده: محمدعلی تدینی راد

صبح مشهد- با این سن و سالی که از من گذشته هر موقع می خواهم از خانه بیرون بروم لباس های تمیز می پوشم و در آینه نگاه می کنم. موهای خودم را شانه می زنم و با بسم الله به راه می افتم .در کوچه و خیابان همسایه ها و دوست و آشنایی را می بینم سلام می کنم و حال شان را می پرسم. اگر ببینم کسی خوشحال است از ته دل خوشحال میشوم و اگر غمگین و ناراحت باشند ناراحت می شوم. این کارها همه به خاطر آن است که دیگران در مورد من چه فکری بکنند. خیلی مهم است که بگویند فلانی (من )آدم خوبی هستم .

البته خدا می داند چه کسی خوب است و امیدوارم هر کسی هم ناخالصی دارد خدا هدایتش کند. اما چیزی که می خواهم بگویم یعنی حرف اصلی من چیز دیگری است. فقط اینکه دیگران ما را تمیز و خوش تیپ ببینند و خوب فکر کنند کافی نیست .لباس های خوب و نگاه کردن در آینه و عطر و ادکلن زدن خیلی خوب است اما این که چقدر به فکر آینده مان هستیم را نباید فراموش کنیم. اینکه چطور پول در بیاوریم منظورم پول حلال و پاک است و این که چطوری آن را خرج کنیم منظورم اینکه دخل و خرج مان یکی باشد و اینکه خدای ناکرده دستمان جلوی کسی دراز نشود خیلی مهم است .

من از جوانی به فکر همه این چیزها بوده‌ام .خوب زندگی کرده ام و اگر چه خانه و زندگی ساده ای دارم به خودم سختی نداده ام. اگر روزی هوس کباب کردم این طور نبوده که داخل مغازه بروم و بپرسم دو سیخ کباب چند است؟ اما کارم را هم فکر می کنم خوب و عالی انجام دادم و در وصیت نامه ای هم که بعداً بسته به دست بچه هایم می رسد نوشتم هرکاری از دستم بر آمده برای آنها انجام دادم و معذرت خواهی هم کرده‌ام که اگر کوتاهی بوده است.
به نظر من جوان های این زمانه باید هم به فکر خوش تیپی و تمیزی و قشنگی شان باشند و هم خوب و تمیز کار کنند. مهم نیست چه کاری انجام میدهند مهم لقمه‌ای نان حلال است که آدم را عاقبت به خیر و آبرومند می کند. امیدوارم همه به فکر باشیم و ما عاقبت بخیر بشویم.

این یادداشت در شهریور ۱۴۰۰ پس از درگذشت مرحوم محمدعلی تدینی راد برداشت شده است

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ده + دوازده =

دکمه بازگشت به بالا
بستن