
هاج و واج مانده بود، دستپاچه به طرف کوچهای رفت و انگار انتظار نداشت مرا آنجا ببیند.در آن خیابان و سر کوچه خلوت و تاریک چند دقیقهای معطل شدم. شماره تلفن نداده بود و فقط باید پیام میدادم.
میترسیدم داخل کوچه بروم. پیام ها را جواب نمیداد و فکر میکنم گوشی تلفنش را خاموش کرده بود.
بعد از ۲۰ دقیقه معطلی دست خالی برگشتم.
من که از سر کار خسته و کوفته آمده بودم با توپ پربه همسرم گفتم ببین چه دردسری برایم درست میکنی. سرش را پایین انداخت و آرام گفت چه میدانستم این طوری میشود.
ما سایت واسطهگر فروش کالا را نگاه کردیم. آگهی مورد نظر حذف شده بود. راستش را بخواهید ماجرا از این قرار است. همسرم اقلام آرایشی را با قیمت خیلی مناسب در سایت دیده بود. او با شماره فروشنده تماس میگیرد. مرد جوانی ادعا میکند مغازهاش را جمع کرده و تغییر شغل داده به همین خاطر این اقلام را ارزانتر از بازار میفروشد.
تا آخرین لحظه همسرم با او با ارسال پیام در تماس بوده و قرار تحویل کالا را گذاشته است.
نمیدانم فرد حقه باز با چه نیت و حیلهای چنین آگهی را ثبت و با زنی جوان در محلی خلوت قرار میگذارد.
او نمیدانست من برای تحویل کالا میروم. شاید باور نکنید چندین بار به همسرم تذکر دادهام مواد و اقلام آرایشی را از فروشگاههای مجاز خریداری کنند. حتی به دورگردهای بساطی هم نمیتوان اعتماد کرد.
اگر این اقلام و مواد آرایشی فاسد و تاریخ گذشته حتی دزدی باشند میتوانند برای فرد خریدار گرفتاری درست کنند.
باور کنید من که مرد هستم ساعت ۸ شب سر قرار در آن محل خلوت برای تحویل کالا احساس خطر میکردم. داخل خودرو نشستم و چند دقیقهای که منتظر ماندم درهای ماشین را قفل کرده بودم.
با پیگیری اولیه مشخص شد آگهی، اصالت درست و حسابی ندارد.
بعضی وقتها مشکلاتی برای ما درست میشود که به خاطر سهل انگاری و ندانم کاری و گاهی اوقات هم حرص و طمع در خریدن وسیله و کالای ارزان است.باید حواسمان را خیلی جمع کنیم و مراقب باشیم.
غلامرضا تدینی راد