گفتوگو با «کاظم دلیلی»، خیر مدرسهساز درباره طرح های جالبش و ساخت مدرسهای که کاشیهای حیاطش با نام ۲۸۴ دانشآموز نیکوکار تزیین شده است.
نویسنده : مجید حسینزاده | روزنامهنگار
صبح مشهد- دانشآموزان یک مدرسه در حوالی منطقه نارمک تهران، همه توجهات را به سمت خودشان جلب کردهاند.دانش آموزانی که با پول توجیبی شان هزینه ساخت یک مدرسه دیگر را تقبل کرده اندتا میانگین سنی خیران مدرسه ساز را به طرز عجیبی پایین بیاورند.حالا همسن و سالان آن ها می تواننددر یک مدرسه دیگر درس بخوانند. دیوار حیاط مدرسه دبیرستان پسرانه «نوجوانان» با دهها کاشی فیروزهای تزیین و روی هر کاشی یک اسم و فامیل نوشته شده است؛ اسم و فامیل دانشآموزانی که در ساخت تنها مدرسه «متریک» کشور سهیم شدهاند. آجر به آجر این مدرسه با پول توجیبی و پسانداز ۲۸۴ دانش آموز بالا رفته است. «کاظم دلیلی» بانی و مجری طرح متریک و از خیران مدرسهساز باسابقه، درباره این طرح گفته است: «در طرح متریک هر دانشآموز هزینه ساخت یک مترمربع مدرسه را میپردازد تا قدمی ولو کوچک برای مدرسهسازی بردارد.» ضمن آرزوی سلامتی برای او که از شش ماه پیش به سرطان مبتلا شده و باید هر روز برای پیگیری درمانش به بیمارستان مراجعه کند، در پرونده امروز زندگیسلام با «دلیلی» درباره ماجراهای ساخته شدن این مدرسه، مشارکت دانشآموزان و … گفتوگو خواهیم کرد.
انگیزه ساخت مدرسه در ۷۷ سالگی سرپا نگهم داشته است
قبل از شروع گفتوگویمان درباره مدرسه نوجوانان، «دلیلی» درباره شرایط این روزهایش میگوید: «الان که بازنشسته هستم ولی قبل از آن، کارمند بخش اداری دانشگاه بودم. حالا هم به دلیل بیماری سرطان، ۵ یا ۶ ماه است که هر روز به بیمارستان برای پرتودرمانی میروم اما اگر بتوانم خدمتی در راستای هدفم داشته باشم، انرژی میگیرم. در این مدت که مدرسهسازی اولویتم شده و بیش از ۴۰ سال است که تمامی تلاشم را برایش میکنم و وقت میگذارم، لذت بینظیری را تجربه کردم و انرژی خاصی هم به من دست داده که شاید همانها من را در ۷۷ سالگی در مبارزه با سرطان سرپا نگه داشته و حالا این توان را پیدا کرده ام که باز هم تلاش کنم و این تجربه را انتقال دهم.»
دغدغههایم برای ۴ پسرم باعث شد مدرسهساز شوم
«دلیلی» درباره این که چرا تصمیم به فعالیتهای خیرخواهانه در زمینه مدرسهسازی گرفته است، میگوید: «من چهار فرزند پسر دارم که از لحاظ سنی، پشت سر هم هستند. دهه۷۰ اینها در یک مدرسه ابتدایی، مشغول تحصیل بودند و به دلیل دغدغهای که من در مرحله اول برای فرزندان خودم داشتم و این را وظیفه هر اولیایی میدانم که دغدغه تربیت و آموزش فرزند را در خانه دومش که مدرسه است، باز هم داشته باشند، با رفتوآمد و پیگیریهایم به عنوان رئیس انجمن این مدرسه انتخاب شدم و بیش از ۱۲ سال، آن جا بودم؛ اما چرا تصمیم به مدرسهسازی گرفتم؟ مدرسه پسرهایم در ابتدا یک نوبته بود. این مدرسه در منطقه پاسداران تهران بود، آن زمان آپارتمانسازی بهطور ناگهانی شروع شد و این منطقه که به اندازه چند استان کوچک کشور وسعت دارد، تراکم دانشآموزیاش بسیار بالا رفت. خود به خود، مدرسه به نوبت دوم کشیده شده و هر کلاس، ۴۰ یا ۴۵ نفر دانشآموز داشت. یک بار نماینده معلمان آمد و خیلی تند و پرخاشگرانه به من گلایه کرد که آقای «دلیلی»، شما چه توقعی از معلمهای این مدرسه دارید که ما نمونه شویم؟ کلاسهای ۴۵ نفره قابل کنترل نیست و …. ، یک فکری به حال این مدرسه بکنید. این گله هرچند تند بود اما من با سعهصدر این انتقاد را گوش و عمیقا فکر کردم که این گله به حق است و من باید به عنوان مسئول انجمن این مدرسه، فکری به حال رفع این مشکل بکنم. آن زمان کشور درگیر جنگ تحمیلی بود و بودجه قابل اتکایی برای ارتقای فضای آموزشی نداشت. در نهایت من انجمن را جمع کردم و گفتم که ما باید حداقل یک مدرسه در کنار این مدرسه بسازیم تا فرزندان خودمان را نجات دهیم. ۲۲ نفر در انجمن بودند و فقط پنج نفر به من لبیک گفتند اما چون مصمم بودم، شروع به ساخت مدرسهای در کنار این مدرسه کردم».
با وزیر وقت آموزشوپرورش تا ساعت ۱۱ شب در پیلوت مدرسه بحث کردم
«اولین مدرسه مشارکتی کشور به نام اولیا را در منطقه ۴ ایجاد کردم و در سال ۷۴ این مدرسه احداث شد، با اینکه هیچ کمک دولتی برای آن گرفته نشد». او درباره این مدرسه میگوید: «در مراسم افتتاحیهاش، وزیر وقت آموزشوپرورش حضور پیدا کرد و زمانی که متوجه طرح من شد، هرچند قرار بود بعد از افتتاح سریع تشریف ببرد اما ماند و تا ۱۱ شب در پیلوت مدرسه با هم بحث کردیم و آن جا تصمیم به این گرفته شد که من طرح خیرین مدرسهساز را در کشور پیاده کنم. تقریبا دو ماه وقت گذاشتم و اساس نامهای تنظیم شد و در نهایت در سال ۱۳۷۷ اولین گروه خیران مدرسهساز استان تهران تاسیس شد. بعد از آن به لطف پروردگار و مردم مسئولیتشناس کشورمان که همیشه در کارهای خیر پیش قدم میشوند، هر سال تعداد خیرین مدرسه ساز ما افزایش پیدا میکرد به حدی که بعضی سالها، بودجه ما از بودجه عمرانی آموزشوپرورش برای ساخت مدرسه هم پیشی میگرفت.»
دلنوشتههای دانشآموزان جرقه ایده ساخت مدرسه نوجوانان را در ذهنم زد
این خیر مدرسهساز درباره ماجرای مدرسه نوجوانان که با نام ۲۸۴ دانشآموز نیکوکار تزیین شده است، میگوید: «چراغ اصلی این طرح را دانشآموزان در ذهن من روشن کردند. آنها انشا و دلنوشتههایی را برای من میفرستادند و من میدیدم که این دانشآموزان علاقه مفرطی به خیر شدن دارند، مثلا مینوشتند که ای کاش ما هم میتوانستیم خیر مدرسهساز شویم ولی این امکان وجود ندارد. همین ماجرا جرقهای شد برای من که چرا این حس خوب را نباید به این دانشآموزان انتقال دهیم و امکان تجربهاش را برایشان فراهم کنیم؟ بنابراین از خیرین همین منطقه، یک گروهی را تشکیل و این طرح را به آنها پیشنهاد دادم. خوشبختانه این افراد موافقت کردند و پیگیر ماجرا شدم».او ادامه میدهد: «من همیشه در افتتاحیههای مدارس مشارکتی به خیران میگویم شما از زیرکترین و باهوشترین افراد هستید که پولهایتان را به این حوزه فرهنگساز، آدم ساز و … هدیه میکنید. اتفاقا همین شرایط را من در بچهها دیدم. یعنی در مدرسه وقتی بررسی کردم که ببینم چه دانشآموزهایی از این کار استقبال کردند، دیدم تیزهوشترین دانشآموز میآمد و از طریق اولیایش درخواست سهیمشدن در ساخت مدرسه را میداد. وقتی خیلی استقبال شد، گفتیم هر دانشآموز میتواند به اندازه یک متر مربع در ساخت، شریک شود، حداقل را یک متر مربع در نظر گرفتیم تا اگر در این کار سهیم شد، خیر مدرسهساز شود. آن زمان که ما شروع کردیم، هر سهم یک میلیون تومان شد. قصدمان هم این بود که پول توجیبی بچهها باشد. در همین زمینه، بعضی دانشآموزان جوری سبقت گرفتند که ما نتوانستیم بقیه را سهیم کنیم که اینها را رزرو کردیم برای پروژههای بعدی. ۵۰ درصد بودجه مورد نیاز ساخت این مدرسه از طریق دانشآموزان و بقیهاش را هم از خودمان و دیگر اولیا تامین کردیم و این تابلوی بسیار ارزندهای که در دل دیوار مدرسه با نام ۲۸۴ دانشآموز مزین شده، کار ماندگاری شد.»
از خانواده ما ۳ نسل خیر مدرسهساز شدند؛ پدربزرگ، فرزند و نوه
مجری طرح متریک درباره این که دانشآموزان تا چند سهم برای ساخت این مدرسه، بانی شدند هم میگوید: «برای شروع خودم، فرزندانم، نوههایم و اعضای مجمع خیرین مدرسهساز و خانوادههایشان در این طرح پیشقدم شدیم و سپس با کمک مدیران مدارس آن را به دانشآموزان انتقال دادیم. دانشآموزانی که دلشان میخواست به عنوان خیر مدرسهساز سهمی در نوسازی و ساخت مدارس داشته باشند از آن استقبال کردند. کمک و میزان سهیمشدن خیلی از دانش آموزها از پول توجیبی خودشان بود. برای هر سهم، یک میلیون تومان در نظر گرفتیم. تعدادی از دانشآموزان با کمک اولیایشان تا ۵۰ سهم خریدند. الان تقدیرنامهای که به این دانشآموزان دادیم، زینت اتاقشان شده است. هر سهم یک میلیونی، رقم بالایی نبود چون بیشتر این دانشآموزان، موبایل و تبلتشان چندین برابر این سهم میارزد. این مسئله یک کار مشارکتی عظیمی بود که نتیجهاش، ساخت متفاوتترین مدرسه کشور شد.»
این جا آراستهترین مدرسه منطقه است
به گفته مدیران آموزشی و معلمها، دانشآموزان مدرسهای که در این طرح شرکت کرده و سهمی در ساخت مدرسه داشتهاند، تعلقخاطر خاصی به مدرسه دارند و آن را مثل خانه خودشان دوست دارند. «دلیلی» در این باره میگوید: «این مدرسه یکی از تمیزترین و آراستهترین مدارس منطقه است چون دانشآموزان آن در پاک سازی و به سازی آن مشارکت میکنند، به عبارت دیگر این جا را خانه دوم خودشان میدانند. البته این را هم باید اشاره کنم استاندارد فضای آموزشی برای یک دانشآموز، ۸٫۵متر مربع است اما متاسفانه در تهران که پایتخت کشور است، ۴٫۲متر به هر دانشآموز میرسد. الان بچهها در بعضی مدارس حتی یک حرکت کششی ساده هم نمیتوانند انجام دهند چون خیلی فشرده هستند. طبیعتا وقتی والدین این صحنهها را میبینند، علاقهمند میشوند حتی اگر شده از هزینههای زندگیشان بزنند تا به مدرسهسازی کمک کنند. شاید برایتان جالب باشد که من تعداد بسیاری از این خیرین را میشناسم که با کمک برای یک مدرسه شروع کردند اما بعدش در بازسازی ۱۲۰ مدرسه مشارکت کردند.»
کمکهای «دایی»، «کریمی»، «قاسم افشار» و … برای مدرسهسازی
او درباره چهرههای سرشناسی که در این سالها به گروه خیرین مدرسهساز تهران کمک کردهاند هم میگوید: «قاسم افشار، گوینده شبکه یک، یکی از خیرهایی بود که من کشف کردم. خدا رحمتش کند، بیان بسیار موثری داشت و حضور و صحبتهایش در شروع همایشهای ما، سرمنشأ خیر می شد و روز به روز در همایشها استقبال بیشتری برای کمک می شد. آقای نظاماسلامی هم در بسیاری از همایشهای ما به طور رایگان حضور پیدا میکرد و اثرگذار بود. محمدرضا خیرخواه، از گویندههای صبح بخیر ایران و خبرنگار صداوسیما بود که او هم خیلی به ما کمک کرد. از افتخارات من است که رسانهایها به من برای رسیدن به این هدف خیلی لطف داشتند. الان هم به من مراجعه کردند که زندگی نامهام را مستند کنند. قرار است تا چند وقت دیگر با پسر و نوهام به تلویزیون هم بروم. دو تا از ورزشکارها هم به من کمک کردند، آقای «علی دایی» و «علی کریمی» در فضاهای محروم منطقههای جنوب کشور فعالیت دارند و توانستند موفق هم باشند و در مدرسهسازی هم به ما کمکهای خوبی داشتند که از آنها هم ممنونم».
نام یکی از مدارسم را به اسم شهید «صارمی» مزین کردم
«من الان فقط با حقوق بازنشستگی زندگیام را میگذرانم اما این لطف خداوند در حق من است که بتوانم برای مدرسهسازی به کشورم خدمت کنم.» او ادامه میدهد: «زمانی که سیل سه استان کشور را فراگرفته بود از جمله گلستان، خوزستان و لرستان، شنیدم در یکی از روستاهای لرستان، بچهها در کانکس تحصیل میکردند. من پیشنهاد کردم که یک مدرسه سه کلاسه در آن روستا ساخته شود و هنوز هم فرصت نکردم به آنجا بروم ولی خوشبختانه الان دانشآموزان در آن مدرسه درس میخوانند. چند وقت پیش اهالی آن روستا با من تماس گرفتند که ما یک شهید خبرنگار داشتیم به اسم شهید صارمی، آرزو داشتیم که نام تنها مدرسه روستایمان را به اسم ایشان بگذاریم و من به سرعت موافقت کردم. اصلا باورشان نمی شد چون اداره نوسازی مدارس اجازه نمیداد و میگفت حتما باید به نام خیر باشد. من گفتم اصلا مانعی ندارد چون کار برای رضای خدا بوده، حتما این کار را بکنید و این مدرسه را به نام شهید «صارمی» مزین کنید چون من بیشتر راضی هستم.»
میخواهم ۵ میلیون دانشآموز مدرسهساز داشته باشیم
«دلیلی» درباره اهداف و آرزوهایش هم در ۷۷ سالگی میگوید: «بعد از افتتاح مدرسه نوجوانان، دانشآموزان و پدر و مادرهای زیادی از ما درخواست کردند که در این طرح مشارکت کنند. من خوشبین هستم و این مسئله را در خودم میبینم که وقتی ما در کشور ۱۵ میلیون دانشآموز داریم، در یک فرصت پنج ساله، بتوانیم حداقل یک سوم از این دانشآموزان یعنی پنج میلیون نفر را خیر مدرسهساز کنیم و این ها سرمایه عظیمی برای کشورمان خواهند شد. البته این مسئله لازمهاش این است که مسئولان آموزش و پرورش حمایت کنند. با وزیر جدید هم دو ماه قبل صحبت کردم و استقبال کردند که این طرح در کشور پیاده شود و نیاز به حمایت ایشان برای تحقق این هدف داریم. تنها آرزوی من قبل از رفتن به دیار باقی، این است که پنج میلیون خیر دانشآموز به وطنم اضافه کنم.»