حتما پیش آمده بعد از دیدن اشیا یا الگوهای بیمعنی، آنها را شبیه بعضی حیوانات، کلمات، رفتارها، چهره انسان و … ببینید اتفاقی که یک پدیده روان شناختی است به نام پاریدولیا!
نویسنده : مهدیس مرادیان | خبرنگار
صبح مشهد– دیدن یک صخره شبیه به صورت انسان، طرح طبیعی روی یک چوپ شبیه به یک کلمه، احساس خندیدن گوجهای که از وسط نصف شده و … تجربه عجیب و باورکردنی برای ما نیست. حتما تا به حال برای شما هم پیش آمده که طرحهای نامفهوم و گنگ اطرافتان را که در لحظه اول هیچ معنای خاصی نمیدهند به اشکال معنادار تعبیر کنید. متخصصان معتقدند این پدیده به معنای شناخت جانبی از اشکال و دیدن چیزی است که واقعیت ندارد اما عین واقعیت دیده میشود. از مثالهای معمولی که در این باره زده میشود، میتوان به دیدن چهره در ابرها که یکی از رایجترین آنهاست، اشاره کرد. این تمایل برای دیدن چهره در اشیا یا الگوهای بیمعنی را Pareidoliaپاریدولیا میگویند. بر این اساس این که خیلی وقتها چهرهها و اشکال آشنایی را در مکانهای مختلفی که به آن نگاه میکنیم مثل ابرها، پوسته درختان، دیوارهای آجری و … میبینیم یا حتی با دیدن اجسام مختلف میتوانیم بگوییم خوشحال، ناراحت یا عصبانی هستند، یک مسئله علمی است که کمتر از این جنبه به آن پرداخته شده است. در پرونده امروز زندگیسلام با این پدیده عجیب و شگفتانگیز بیشتر آشنا خواهید شد و تصاویری را در همین باره خواهید دید.
تعریف پدیده روان شناختی «پاریدولیا»
پاریدولیا از دو واژه یونانی «پارا» به معنی «کنار» یا «همراه» و «ایدولون» به معنی تصویر تشکیل شده است و در کل، به معنی و مفهوم جانبیِ یک شکل اشاره دارد. شاید این واژه برای بسیاری از ما آشنا نباشد اما بیشک بارها آن را تجربه کردهایم. به طور دقیقتر، پاریدولیا یک پدیده
روان شناختی است که باعث میشود محرکهای مبهم، اغلب تصویر و صدا، با برداشت نادرست، معنیدار و قابل توجه به نظر برسند. جالب است بدانید این ویژگی مختص انسان نیست و نتایج تحقیقات از وجود سیستم تنظیم شده در گونههای مختلف برای تشخیص چهره حکایت دارد.
چه اتفاقی در مغز به بروز این پدیده منجر میشود؟
این پدیده روان شناختی که شاید همه قادر به درک آن نباشند، طی میلیونها سال قبل تکامل پیدا کرده است و توسط بخشی از مغز به نام fusiform gurusکه در تشخیص صورت نقش دارد، در کمتر از ۱۳۰ هزارم ثانیه انجام میشود. این سازگاری در گذشته نیاکان ما را برای مقابله با درندگان یاری میکرده و روشی تکاملی برای افزایش قدرت و سرعت در تشخیص خطر و درنتیجه ادامه بقا بوده است. یکی از استادان دانشگاه هاروارد میگوید: «مغز ما برای دیدن چهرهها و تکمیل آنها به اطلاعات کمی نیاز دارد. تحقیقات اخیر نشان داده پدیده پاریدولیا زمانیکه در محیط تاریک یا محلی ناشناس هستیم، بیشتر رخ میدهد چرا که با احتیاط بیشتری اطرافمان را رصد میکنیم و احتمال خطای دید در چنین شرایطی بیشتر است. مطالعات همچنین نشان میدهند افراد رنجدیده بیشتر دچار پاریدولیا میشوند چراکه بیشتر در معرض خطر هستند و احتیاطی که اعمال میکنند به آنها «توهم» وجود خطر را القا میکند.» این نکته را هم بدانید که پاریدولیا تعامل بین قشر بینایی و قشر فرونتال مغز انسان است. این نشان میدهد مغز ما بسیار حساس است. مثلا وقتی در یک خیابان تاریک راه میرویم، مغز ما در حالت هشدار قرار دارد تا هر چیز تهدیدکننده و خطرناکی را در لحظه شناسایی کند. در این حالت، احتمال بیشتری دارد که توهم دیدن چهره یا انسان را داشته باشید، چون برای شما مهم است در اطرافتان چه میگذرد و به همین دلیل ممکن است یک درخت را با انسان اشتباه بگیرید. به همین دلیل پاریدولیا اغلب در شرایط مبهم اتفاق میافتد.
جنجالیترین پاریدولیای دیده شده در جهان
پاریدولیا نه تنها فقط به صورت یک پدیده جنجالی و خرافی که گاه در امور اقتصادی هم دیده شده است. به طور مثال در سال ۱۹۵۲، اسکناسهای کانادایی به این علت که در میان موهای ملکه الیزابت تصویر شیطانی خندان دیده میشد، توسط بانکها جمعآوری و نابود شدند! در سال ۱۹۹۴ هم یک زن آمریکایی، تصویر مریم مقدس را در نان تست خود دید. این نان تست که نزدیک ۱٫۷ میلیون بازدید داشت، در نهایت حدود ۲۸ هزار دلار فروخته شد. یکی دیگر از مثالهای جنجالی این پدیده، دیدن صورت یک انسان روی مریخ بود. در سال ۱۹۷۶، وقتی فضاپیمای وایکینگ ۶، اولین فضاپیمایی که ناسا به مریخ فرستاد، مشغول عکسبرداری از سطح مریخ بود، تصویری را ثبت کرد که شبیه صورت یک انسان بود و به نام صورت مریخ شناخته شد و حتی برخی آن را نشانه وجود حیات در مریخ میدانستند. در حقیقت این تصویر تنها یک صخره بزرگ در حال شکلگیری بود که با وجود سایههای اطرافش شبیه صورت فرعون مصر به نظر میآمد. آثار زیادی از جمله فیلم، انیمیشن، مقاله، کتاب و … درباره این پدیده منتشر شده که میتوان به انیمیشن «چترآبی» به عنوان معروفترینشان اشاره کرد.
آیا افراد در درک این پدیده یکسان هستند؟
هرچند این خاصیت در ظرفیت ژنی انسان وجود دارد اما میزان فعال شدنش تحت تاثیر فرهنگ، جامعه و شرایط اکتسابی مثل آموزش و یادگیری است. این پدیده در افرادی که در رشتههای هنری فعالیت دارند یا در دوران کودکیشان وسایل بازی متنوعتری داشتند، بیشتر طبیعتگردی میکردند و با اشکال طبیعی مثل چوب، سنگ، برگ گیاهان و … بازی میکردند، بیشتر رخ میدهد. کودکان به واسطه قوه تخیل قویتری که دارند بیشتر پاریدولیا را میبینند و پدر و مادرها نباید به خاطر این اتفاق، آنها را سرزنش کنند. قابل ذکر است عوامل مختلفی از جمله جنسیت، ویژگیهای شخصیتی، طبقه اقتصادی، میزان تحصیلات و … هم در بروز این پدیده نقش دارند. به نظر میرسد زنان بیشتر مستعد دیدن چهرهها هستند چرا که در تشخیص احساسات از طریق حالات صورت تواناترند.
تصاویری که میبینید حالی از نوع نگاهتان به زندگی است
جیمپرسی، یکی از اینفلوئنسرهای مجازی که در همین زمینه مشغول به کار است و پیج پروپیمانی هم دارد، میگوید: «اگر یک تصویر مشابه را به چند هنرمند که دارای قابلیت پاریدولیا هستند، نشان دهید خواهید دید که هر کدام اثر هنری متمایزی را در آن میبینند.» او حرفهایش را این طور ادامه میدهد: «من مشاهدات تصادفیام را از طریق عکس با دیگران به اشتراک میگذارم. باید توجه داشت که هر درک جدیدی که افراد از یک تصویر حقیقی دارند، میتواند پاریدولیا باشد. در ضمن به نظر میرسد تصاویری که میبینید، حاکی از نوع نگاهتان به زندگی است به همین دلیل است که الگوهای نامفهوم از دید افراد مختلف، میتواند مورد برداشتهای متفاوتی قرار بگیرد.»
کسانی که دچار پاریدولیا هستند، بیمارند؟
میگویند که «فردریش آگوست ککوله» کاشف فرمول بنزن در خواب مارهایی را دیده بود که در امتداد هم حرکت میکردند و این رویا ایده کشف فرمول بنزن را در ذهن او ایجاد کرده است. از این مثال میتوان نتیجه گرفت افرادی که دارای این قابلیت هستند، ذهنی پویا دارند، خلاق و هنرمندند و اهل تداعی معانی هستند اما باید توجه داشت پاریدولیا تیغ دو لبه است. همانطور که به ذهن آگاهی و خلاقیت کمک میکند میتواند خطرناک هم باشد. این پدیده تا زمانی که توسط فرد قابل کنترل باشد، مشکلی ایجاد نمیکند هرچند در صورتی که فرد دچار هذیان یا توهم شود، ارتباطش را با واقعیت از دست بدهد و عملکرد زندگیاش مختل شود بهجاست که کمی درباره اش نگران باشیم. نکته قابل ذکر این است که هر آن چه میبینیم، کاملا تصادفی است و هیچ دلیلی مبنی بر این که تصاویر معنای خاصی بدهند، وجود ندارد و این تنها قدرت ذهن هنرمند ماست که جامه خلاقیت را بر تن اشیای بیجان میپوشاند. این تصاویر بر خلاف آنچه در شبکههای اجتماعی گفته میشود، نشانههایی از جهان ماوراء الطبیعه یا هشدارهایی درباره آینده نیستند و تنها نتیجه الگوهای تصادفی هستند که ذهن انسان به روشهای خاص خودش آنها را تحلیل میکند.
منبع: خراسان