نویسنده: میلاد همتیزاد؛دانشجوی دانشگاه فرهنگیان
صبح مشهد– فرصت خیلی زیادی تا آغاز فصل بهاری دیگری در قلب زمستان نمانده است.
درباره اهمیت انتخابات و پیامدهای مشارکت یا عدم مشارکت در آن،فضای کنونی و ممکن آینده سخن فروان است و در این نوشتار به قدر توان به بررسی وضعیت پرداخته خواهد شد.
در شرایط پر التهاب منطقهای و فضای ویژه حاکم بر کشور،برگی دیگر از تاریخ این مملکت ورق خواهد خورد.
فضای انتخابات اسفند ماه امسال هر چند در ظاهر سرد و شاید هم صبورانه پیش میرود اما در واقع هنوز هم حاشیههایی پررنگتر از متن را با خود به همراه داشتهاست.
از نقدها،مخالفتها،تشویقها در خصوص افراد و ضوابط احراز صلاحیت تا از کوره در رفتنهای شخصیتها و برخی مسئولین… .
متغیر مهم اما در فضای کنونی کشور و بویژه انتخابات “واگرایی شدید بین وعدهها و عملکردها”است.
متغیری که شاید اگر نخواهیم چشم خود را بر روی واقعیتها ببندیم خیلیها را با طیف های مختلف فکری و سیاسی دلسرد و احیانا دلزده از حضور و مشارکت در یک تکلیف ملی کردهاست اما واقعا تکلیف چیست؟
آیا عدم حضور در انتخابات راه درستی برای ابراز گلهمندی از شرایط فعلی است؟
آیا پیامد شرکت نکردن در انتخابات بهبود وضعیت موجود است؟
آیا میتوان از یک شیوه نادرست(بخوانید عدم شرکت در انتخابات) یک پیام درست را به مسئولین مخابره کرد؟ و نشان داد ملت از وضعیت کنونی گلایه دارد.
بنظر نگارنده شرکت نکردن در انتخابات به هیچ وجه توصیه و راهکار عقلانی و منطقی نبوده و نخواهد بود و هر فردی که در این شرایط مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق کند یقینا خواهان صلاح ملت نیست اما بایستی توجه داشت جدای از مباحث رد و تایید صلاحیت نامزدهای صندلی های بهارستان و حاشیههای همراه آن باید دقت داشت هر فردی که عِرق دینی و ملی دارد بایستی از حداقل روزنهی موجود برای بهبود شرایط کشور استفاده کند و چه راهی بهتر از مشارکت سیاسی در تعیین سرنوشت خود.
بدیهی است در صورتی که خود ما ملت نخواهیم تغییری رخ دهد و خودمان خواهان تحولی مثبت نباشیم و در انتخابات شرکت نکنیم حق قانونی و شرعی خویش را از خود سلب کردهایم و نه تنها کمکی به بهتر شدن شرایط نکردهایم بلکه با میدان دادن به تفکرات دیگران در میدانی بی رقیب تسلیم شدهایم و آنگاه دیگر چیزی جز سرزنش برایمان باقی نخواهد ماند.
این نوشتار در پی تهییج و شعارنویسی نیست صرفا خواهان این هستیم اصولی را که بلد هستیم مجدد در مرور کنیم ما ملت نه جریان سوم بلکه جریان نخست و جریانی جریان ساز هستیم.
ما هستیم که انتخاب میکنیم و انتخابات تجلی اراده ماست.
هیچ رنگ و طیف سیاسی فراتر از اراده ما ملت نیست
هر چقدر که نسخه های انقلاب رنگی به این مملکت ضربه وارد کرده است اغراق نکردهایم اگر بگوییم افرادی که بی بینیش و درک درست سیاسی،از سر تعصب قومی و جناحی،بدون در نظر گرفتن اصول شایستهسالاری دست به انتخاب میزنند و به رای خاکستری ها موسوم هستند به مملکت و ملت آسیب زدهاند.
بی تفاوتی آن هم نسبت به حق تعیین سرنوشت خود یا سپردن آن به دست غیر هیچگاه راهحل درست و منطقی نخواهد بود و تنها رنگی که این کشور بیش از هر زمان دیگری بدان نیاز دارد رنگ وحدت و یکدلی در سایه رقابت سالم و درست و تضارب آراست.
مردم فارغ از احزاب و جناح های سیاسی با در نظر گرفتن اصل شایسته سالاری و تخصص در کنار تقید بایستی در صحنه حضور یابند تا خود تعیین کننده سرنوشت خویش باشند.
با این همه هجمه(درست یا نادرست)نسبت به یک نهاد مسئول چیزی درست نخواهد شد(هر چند عملکرد آن نیز قابل نقد و بررسی است) با در نظر گرفتن سه اصل میتوان به انتخابات و نتایج آن امیدوار بود.
شفافیت: نامزد های انتخابات بهتر است بجای پرداختن به حواشی با شفافیت به استقبال اندیشههای مردم بروند و این کار را در عمل و با شفاف سازی و اطلاعرسانی منابع هزینهکردی در تبلیغات انتخاباتی،میزان داراییها و اموال،اعلام موضع در خصوص مسائل مهم کشور و از همه مهمتر التزام به شفافیت در آرای خود در مجلس شورای اسلامی با تصویب طرح شفافیت آرا عمل کنند.
مقابله با فساد راهی جز شفافیت ندارد و به کسر یا فتح خواندن فساد تغییری در اصل وجود فساد ایجاد نمیکند،یک مجلس شفاف و وضعکننده قوانین شفاف قتلگاه فساد خواهد بود.
مطالبهگری:مردم با مطالبهگری نقص های احتمالی موجود در اندیشه ها و اقدامات نمایندگان را مورد بازخواست و بررسی قرار دهند. از نامزدهای مورد نظر خود بخواهند به تشریح برنامهها و عملکرد آتی خود بپردازند.راه رسیدن به صندلی های سبز بهارستان باید سهل و ممتنع باشد و راه آن مطالبه و نظارت همگانی است.
روشنگری:اهالی قلم،فرهنگیان،دانشجویان،رسانه ملی و رسانههای فعال در فضای مجازی و کسانی که تریبونی در اختیار دارند با روشنگری های صادقانه و بی طرفانه مردم را نسبت به طرز تفکر شخصیتهای مختلف داوطلب آگاه کنند.
کلام آخر:
مردم ایران زیر پرچم سه رنگ مقدس جمهوری اسلامی ایران همواره ثابت کردهاند نه از اصول خویش دست بر خواهند داشت و نه خود و نه کشور را بی نیاز از اصلاح میبینند… .
یادمان باشد گام دوم انقلاب یعنی حفظ و ارتقای دولت اسلامی و حرکت به سوی تمدن سازی نوین اسلامی و مبدا آغاز تمامی این تحولات انتخابات است.
بیاییم یک بار فارغ از همه نقد های وارده درست انتخاب کنیم حتی از بین گزینههای موجود.
انتخابات میدان نبرد اندیشهها و انتخابهاست در جنگ تصمیمات دیروز و شرایط امروز گوی و میدان ما انتخابات است،در میدان میمانیم…چون باید در میدان بمانیم… .
لطفا برچسب نزنیم…!
برای چپ و راست انقلاب نکردهایم…برای جدل های سیاسی انقلاب نکردهایم
برای آرمانهایمان انقلاب کردهایم و به پاسداشت خون شهدای این کشور از آغاز تا کنون پای کار انقلاب میمانیم و اگر درخت تنومند ایران اسلامی نیاز به آسیبزدایی داشته باشد همانگونه که شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم و حرمت ایران اسلامی با خون خود این درخت را آبیاری کردهاند ما نیز آماده هرس کردن و آفت زدایی از آن هستیم.
پ ن: یک راه پیشنهادی برای پاسخگو کردن نمایندگان ملت این است جدای از اصلاح قوانین و ساختارها به نحوی با آرای نمایندگان برخورد شود که مسئولیت حقوقی اظهارنظر ها و آرای داده شده به لوایح و طرحها حتی بعد از اتمام دوره نمایندگی متوجه شخص باشد و این نیازمند اقدامات و پیشبینی های حقوقی و قضایی است.