اخبار مهم

پدر نادان زندگی دختر ۱۳ ساله را به باد داد/هوسرانی های پدرم تمامی ندارد!

کد خبر : 38161

پدرم آدم عیاش و هوسرانی بود و هرچه مادرم اشک می ریخت و خواهش و تمنا می کرد که بیشتر به فکر زندگی و ۳ دخترش باشد بی فایده بود.

به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا بیچاره مادر می گفت:باید هر چه زودتر تکلیف شما دخترها را روشن کنم و بعد هم خودم از این مرد بی معرفت طلاق بگیرم. او به خواستگاران خواهرانم خیلی سریع جواب داد و آن ها را با عجله به سر خانه و زندگی شان فرستاد. اما من که کوچک ترین بچه خانواده بودم دوست نداشتم در سن ۱۳ سالگی ازدواج کنم برای همین هم به خواستگاری که برایم آمده بود و ۱۷ سال تفاوت سنی داشتیم جواب منفی دادم، ولی مادرم به خاطر این که بتواند زودتر از پدرم انتقام بگیرد با زور و اجبار مرا عروس کرد و به اصطلاح مرا به خانه بخت فرستاد.زن جوان در دایره اجتماعی کلانتری سناباد مشهد افزود: بعد از ازدواج من، مادرم طلاق گرفت و به خانه خاله ام که زنی میان سال و مجرد است پناه برد، اما تازه مشکلات ما شروع شد؛ چون شوهر خواهرم معتاد از کار درآمد و شوهر من نیز فردی عصبی و شکاک است.

او و خانواده اش مدام از حرکات و رفتارم ایراد می گرفتند و می گفتند تو خانواده نداری و در شان ما نیستی ! با این حرف ها اختلافات ما روز به روز بیشتر شد و من که در واقع بچه بودم و عقلم به جایی قد نمی داد، با احساس تنهایی و دلتنگی تن به اشتباهی بزرگ دادم! ماجرا از این قرار است که یک روز به طور اتفاقی با پسر جوانی آشنا شدم و ما مدتی با هم به صورت تلفنی رابطه داشتیم. این پسر جوان با حیله و نیرنگ از من سوءاستفاده های زیادی کرد . حتی با افکاری کودکانه قول و قرار ازدواج گذاشتیم او پس از ضبط تصاویری از من، تهدیدم کرد که باید طلا و مبلغ یک میلیون تومان پول برایم جور کنی در غیر این صورت موضوع را به شوهرت خبر می دهم و عکس هایت را هم نشانش خواهم داد. من می خواستم به این ارتباط شیطانی پایان بدهم ولی او دست بردار نبود و با آزار و اذیت هایش مدام روی اعصابم راه می رفت. با نگرانی و ترس به سراغ پدرم رفتم. او با شنیدن این مسئله غیرتی شد و گفت: به حسابش می رسم. ما با عجله به در منزل آن پسر جوان رفتیم اما وقتی پدرم با مادر او رو به رو شد زبانش بند آمد و هیچ چیزی نتوانست بگوید. واقعیت این است که پدرم، مادر این پسر مزاحم را قبلا فریب داده و از او سوءاستفاده کرده بود!زن جوان ادامه داد: شوهرم و خانواده اش با اطلاع از این موضوع با تمسخر می گویند چیزی که عوض دارد گله ندارد و پدرت از خرمن گناهانش آتش درو می کند و تو فرزند آن مرد هوسران و شیطان صفت هستی! متاسفانه حالا کارمان به طلاق کشیده شده است! و من به عنوان حرف آخر باید بگویم؛ پشیمان هستم و معذرت می خواهم کاش پدرم نیز به اشتباهات خودش پی ببرد. راست می گویند که دنیا دار مکافات است!

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

شانزده − دوازده =

دکمه بازگشت به بالا
بستن