شهری

ماجراهای داغدار شدن خانواده هایی که قاتل عزیزشان خاموش اما بی رحم بود!

کد خبر : 25370

آمارهای گازگرفتگی در فصل زمستان بی شمار است و در این گزارش درددل خانواده هایی را می خوانید که قاتل خاموش بلای جان عزیزان شان شده است.

به گزارش صبح مشهد، شاید باور کردنش برای تان سخت باشد، اما طبق آمار‌های سازمان پزشکی قانونی کشور در نیمه نخست امسال، ۲۲۳ نفر بر اثر مسمومیت با گاز منواکسیدکربن در کشور جان خود را از دست دادند، این رقم در مقایسه با مدت مشابه سال قبل که آمار تلفات ۱۹۴ نفر بود، ۱۴.۹ درصد افزایش یافته است. همچنین آمار‌ها نشان می‌دهد حدود ۷۰ درصد تلفات مسمومیت با گاز مربوط به نیمه دوم هر سال است.

این روز‌ها که هوا در بیشتر نقاط کشور سرد شده و کم‌کم زمان استفاده از بخاری و وسایل گرمایشی رسیده است، خطر ابتلا به گاز گرفتی در شهر‌ها و روستا‌های کشورمان هم به بالاترین حد ممکن می‌رسد. در شش ماه دوم سال که در همه خانه‌ها، وسایل گرمایشی احتیاج است، باید مراقب بود تا حادثه‌ای اتفاق نیفتد در پرونده امروز زندگی سلام با سه آتش نشان صحبت کرده ایم تا از تلخ‌ترین خاطرات عملیات گازگرفتگی شان برای مان بگویند. گازگرفتگی‌هایی که به دلیل یک بی احتیاطی اتفاق افتاده و یک یا چند کشته بر جای گذاشته و چندین و چند خانواده را داغدار کرده بودند. در ضمن، نکات بسیار مهم و کاربردی درباره این قاتل خاموش در همین داستان‌ها مطرح شده است که ضرورت خواندن و دانستن اش برای همه، واضح و مبرهن به نظر می‌رسد.

احساس سرماخوردگی فرد گازگرفته، خوابیدن و مرگ!

حمیدرضا شادمان، ۳۶ ساله، مدیر واحد‌های آتش‌نشانی در یکی از شهر‌های استان مرکزی است. او با بیان این‌که عملیات گازگرفتگی جزو تلخ‌ترین عملیاتی است که آتش‌نشان‌ها اعزام می‌شوند، می‌گوید: «قبل از هر چیز می‌خواهم به این نکته اشاره کنم که آتش‌نشانی یک شغل نیست، باید عاشق بود تا بتوان با وجود سختی‌ها در این شغل دوام آورد و ادامه داد.

تقریبا همه افراد با تصور این که خانه‌ای آتش می‌گیرد و آن‌ها سراسیمه به محل حادثه می‌روند و آتش را خاموش می‌کنند و افراد را نجات می‌دهند، عاشق این شغل می‌شوند، اما این کار تنها زمانی خوب است که از دست تان کاری بربیاید و بتوانید افرادی را نجات بدهید. نکته همین‌جاست که متاسفانه در همه عملیات گاز گرفتگی افراد مسموم و در بیشتر موارد هم فوت شده‌اند.»

خانواده‌ای که داغ عجیبی را متحمل شدند

این آتش‌نشان با بیان چند ویژگی درباره گاز منواکسیدکربن از عملیاتی می‌گوید که فرد گازگرفته به اشتباه احساس سرماخوردگی داشته بنابراین برای نجات خودش هیچ تلاشی نکرده است: «احتمالا می‌دانید که گاز منواکسیدکربن سمی است که از کربن به وجود می‌آید و رنگ و بوی خاصی ندارد و به همین دلیل آن را قاتل خاموش می‌نامند.

وقتی این گاز وارد بدن و سیستم تنفسی فرد می‌شود بلافاصله با گلبول‌های قرمز برخورد و واکنش نشان می‌دهد و باعث می‌شود تا اکسیژن کمتری به اعضای بدن برسد که نخستین عوارض این مسئله در ابتدا سوزش چشم‌هاشد و پس از سپری شدن زمانی بین یک تا دو ساعت بسته به غلظت منواکسیدکربن موجود در مکان، فرد احساس خواب آلودگی و احساس خستگی مفرط می‌کند. اعضای بدن گِز گِز می‌کند و اگر شخص سعی کند سرپا بایستد، دچار سرگیجه و حالت تهوع می‌شود و چشم‌ها در این حالت اغلب سیاهی می‌رود و در ادامه ممکن است شخص بیهوش شود.

با ذکر این مقدمه باید بگویم که در یکی از عملیات گاز گرفتگی که هیچ گاه از ذهنم پاک نمی‌شود، شخصی که تنها در خانه بود، با خانواده‌اش تماس گرفته و اظهار کرده بود که گویا سرما خورده است بنابراین کمی استراحت می‌کند. او از خانواده‌اش خواسته بود که اگر زنگ زدند و جواب نداد، نگران نشوند، چون می‌خواهد که کمی بخوابد. اما غافل از این‌که گاز گرفتگی حالت سرماخوردگی به افراد می‌دهد و به همین دلیل می‌خواهند به خواب بروند تا خوب شوند، اما متاسفانه دیگر بیدار نمی‌شوند! بعد از چند ساعت، خانواده اش با ما تماس گرفتند، چون به محض ورود، متوجه بوی گاز در خانه شده بودند. مادرش آن چنان ضجه می‌زد که گاهی هنوز صدایش در گوشم می‌پیچد. شناخت علایم مطرح شده توسط فرد یا اعضای این خانواده، به راحتی می‌توانست مانع این اتفاق تلخ شود، اما …»

عروس و دامادی که شب اول زندگی شان فوت کردند!

«سید جواد شریعتی»‌فر هم از آتش‌نشان‌های موفق است که درباره اهمیت نصب اصولی بخاری و بررسی دودکش‌ها و خاطره‌ای تلخ از سختی‌های خبر دادن به پدر عروس و دامادی می‌گوید که فرزندان‌شان شب اول زندگی مشترک به دلیل یک بی‌احتیاطی دچار گازگرفتگی شده و فوت کرده بودند: «ایمن‌ترین وسیله گرمایشی شوفاژ و پکیج هستند که اکسیژنی از فضا نمی‌گیرند، اما کسانی که از بخاری استفاده می‌کنند، حتما باید منافذی را برای جریان هوا باز بگذارند. یادم نمی‌رود، عملیاتی بود که ما برای نجات جان یک زن و شوهر به خانه‌ای اعزام شدیم که تازه عروس و داماد بودند و در شب ازدواج‌شان دچار مسمومیت شده و فوت کرده بودند.

برای افراد آتش‌نشان که همراه من بودند، صحنه دلخراشی بود و خبر دادن به خانواده‌ای که باید فردای عروسی فرزندان‌شان، لباس عزای آنان را می‌پوشیدند، خیلی برای‌مان سخت بود. اگر یک نفر، فقط یک نفر به جای چیدن آن جهیزیه آن‌چنانی به فکر بررسی دودکش‌های بخاری افتاده بود که یک گرفتگی ساده داشت، هیچ‌گاه دو خانواده با این خبر شوکه کننده روبه رو نمی‌شدند. همین‌جا لازم است بگویم توصیه اصلی‌مان برای وسایل گرمایشی این است که در صبح این وسایل را نصب کنند تا اگر حالت مسمومیت به افراد دست داد، هوشیار باشند. البته در زمان گاز گرفتگی هم نباید دستپاچه شد، زیرا ثانیه به ثانیه ارزشمند است و بعد از چند دقیقه هوشیاری از دست می‌رود.»

خودم هم دچار گازگرفتگی شدم!

این آتش‌نشان که خودش هم با این همه اطلاعات دچار گازگرفتگی شده با بیان خاطره‌ای جالب و متفاوت می‌گوید: «این‌که می‌گویند کوزه‌گر از کوزه شکسته آب می‌خورد، تجربه کردم! در زمستان به مسافرتی رفته بودیم و وسایل گرمایشی در خانه، شومینه بود. بچه کوچکی داشتیم و حرارت شومینه را زیاد کردیم و بدون این‌که مسیر خروج گاز شومینه را چک کنیم، خوابیدیم.

در نیمه‌های شب با گریه دخترم از خواب بیدار شدم، اما هرچه گریه می‌کرد، مادرش بیدار نمی‌شد تا آرامش کند. یکهو بلند شدم تا به اتاق بروم، دیدم که سرگیجه و حالت تهوع شدید دارم و متوجه شدم گاز منواکسید خانه را در بر گرفته است. شانس آوردم که کنار دستم انار بود! انار میوه‌ای است که حال مسموم را بهتر می‌کند. به سختی بلند شدم و چند گازی به اناری که در نزدیکی‌ام بود، زدم. حالم بهتر شد و با اورژانس تماس گرفتم. خاطره خنده‌داری هم در همین روز برایم اتفاق افتاد! من هرچه به دکتر می‌گفتم که ما دچار گازگرفتگی شده ایم، می‌گفت که چیزی گازتان گرفته است؟ و دوباره تکرار می‌کردم گاز گرفته تا این‌که متوجه شد با گاز منواکسید مسموم شده ایم!»

فرد گازگرفته پشت در خروجی اتاق سوخت و فوت کرد!

سید جواد پارسا هم یکی از آتش‌نشان‌های کشورمان است که نزدیک به ۱۵ سال تجربه در این حرفه پرخطر را دارد. او هم از ما می‌خواهد که با توضیح یک مقدمه درباره ویژگی‌های گاز منواکسیدکربن از تلخ‌ترین عملیات گازگرفتگی که به آن اعزام شده است برای‌مان بگوید: «کاش همه ما بدانیم که گاز منواکسید در همان ساعات اول، مغز انسان را از کار می‌اندازد و معمولا دیگران هنگامی متوجه گازگرفتگی فرد یا خانواده می‌شوند که آن افراد در مکانی محبوس، فوت شده‌اند.

در هنگام استنشاق گاز شهری به این دلیل که ریه‌ها پر از گاز می‌شود، با اولین جرقه فضای داخلی ریه‌ها می‌سوزد. شاید دیده یا شنیده باشید برخی از افراد که خانه‌های آن‌ها دچار احتراق و انفجار شده است و اشخاصی داخل خانه بوده‌اند، فضای بیرونی بدن آن‌ها نسوخته و سالم مانده است، اما از درون دچار سوختگی شده و نیمی از ریه خود را از دست داده‌اند بنابراین، اگر درون مکانی رفتید و بوی گاز را حس کردید فوری خارج شوید و از بیرون محل گاز و برق را قطع کنید. سپس شخصی را برای کمک صدا کنید که آشنا به آن محل باشد.

کوچک‌ترین حرکت اشتباه شما باعث بزرگ‌ترین خسارت می‌شود پس خواهش می‌کنم که هوشیارانه عمل کنید. اگر لباس پشمی بر تن دارید، سریع از تن تان خارجش کنید. اگر مو‌های بلندی دارید، خیس کنید و با پارچه‌ای نمناک ببندید. این تصور را هم فراموش کنید که تنها روشن کردن یک کبریت یا لامپ و گوشی همراه باعث انفجار می‌شود چراکه حتی نور چراغ قوه نیز خطر‌ساز است و بار‌ها باعث انفجار و مرگ چندین نفر شده است.»

صدای سوختن و درخواست کمک فرد گازگرفته را شنیدم، اما …
از صحبت با «پارسا» که آن‌قدر با هیجان و دلسوزانه درباره این موضوع صحبت می‌کند، هیچ وقت خسته نخواهم شد، اما حالا می‌خواهم درباره خاطرات بدش از گازگرفتگی هم برای‌مان بگوید تا شاید تلنگری به همه ما برای توجه بیشتر به این ماجرا باشد: «همان طور که گفتم، وقتی گاز شهری درون فضای بسته‌ای پر می‌شود، معمولا انفجار اتفاق می‌افتد و امکان این که افراد از محل فرار کنند، بسیار کم است؛ بنابراین دچار سوختگی و فوت می‌شوند. یک‌بار برای عملیات انفجار به خانه‌ای رفته بودیم و حجم زیادی گاز در خانه پر شده و تقریبا آتش تمام خانه را گرفته بود.

پدر داخل خانه که احساس گازگرفتگی کرده، توانسته بود خود را تا نزدیکی‌های در خروجی اتاق برساند، اما متاسفانه موفق به باز کردن آن نشده یعنی توانی در حد باز کردن یک در برایش نمانده بود! بعدش هم پشت در افتاده بود و همسایه‌ها با شنیدن صدای انفجار هم نتوانسته بودند به داخل راه یابند. هنگامی که به محل انفجار رسیدیم، شخص هنوز در حال سوختن بود و با صدای بسیار ضعیفی درخواست کمک می‌کرد. ما بلافاصله اقدام به خاموش کردن آتش کردیم و سعی داشتیم از راهی به داخل خانه راه یابیم، اما صدای زنده سوختن هموطن‌مان آزارمان می‌داد و این‌که نمی‌توانستیم برایش کاری انجام دهیم، بیشتر ناراحت‌مان می‌کرد.

هنگامی که آتش را خاموش و فرد را از اتاق خارج کردیم، فوری به بیمارستان اعزام شد، اما متاسفانه شدت سوختگی بالا بود و منجر به فوتش شد. بقیه اعضای خانواده‌اش هم به دلیل گازگرفتگی فوت کرده بودند. خواهش می‌کنم به هیچ وجه بو و نشتی گاز را دست کم نگیرید و اگر محل نشت گاز را پیدا نکردید، با آتش‌نشانی تماس بگیرید تا قبل از وقوع حادثه‌ای دلخراش و ضرر‌های جانی و مالی بتوانیم به شما خدمت کنیم.»

دیوار‌هایی که ۶ متر به اطراف پرتاب شده بودند

آتش‌نشان‌ها با وجود سختی‌های بسیار این کار، حرفه‌شان را دوست دارند. از خانواده‌هایشان هم که می‌پرسیم، می‌گویند راضی هستند به دلیل نجات دیگران همیشه در معرض خطر هستند.

پارسا درباره خاطره تلخ دیگرش، این چنین می‌گوید: «یکی دیگر از بدترین خاطره‌هایم از عملیات گازگرفتگی، مربوط به خانه‌ای بود که گاز شهری سراسر آن را فرا گرفته و با اولین عامل احتراق، انفجاری رخ داده بود که دیوار‌ها تا ۶ متر به اطراف پرتاب شده بودند و پوست فردی که در خانه بود به بدنش چسبیده بود! عملیات دلخراشی بود و بعد از رساندن مصدوم به بیمارستان فوت شد، اما از تمام این‌ها تجربه به دست می‌آوریم و بیشتر مشتاق کار می‌شویم تا از عامل به وجود آمدن چنین حادثه‌ای جلوگیری و مردم عزیزمان را در این باره آگاه‌تر کنیم.

نکته پایانی من هم این تذکر است که دودکش بخاری بدون کلاهک (اچ) باعث می‌شود در هنگام باد، تمامی گاز‌های سمی به داخل خانه وارد شود و لوله بخاری سرد یعنی هیچ گازی از خانه خارج نمی‌شود پس هوشیار بودن در نصب بخاری می‌تواند آمار فوت شدگان بر اثر گاز گرفتگی را به تعداد قابل توجهی کم کند.»

هیچ حرفی نمی‌تواند درد مرا بیان کند

مردی که در کودکی، مادر، خواهر، برادر و دایی‌اش را به دلیل گازگرفتگی از دست داده است از روز حادثه می‌گوید: «علی» پسری ریزنقش و پرجنب‌و جوش بود که برخلاف من هیچ ترسی از مدرسه نداشت و فقط خوش بود. روزگار به شیرین‌ترین شکل ممکن برای ما دو همکلاسی در حال گذر بود که غیبت‌های پیاپی او شروع شد و چند هفته به مدرسه نیامد. بعدش هم که آمد، فقط سایه‌ای از آن آدم قبلی بود. کوچک‌تر از آن بودم که عمق فاجعه را درک کنم، اما می‌گفتند که علی، مادر، خواهر، برادر و دایی خود را در یک حادثه گاز گرفتگی از دست داده و فقط خودش از این ماجرا جان سالم به‌در برده بود. سال‌ها با او دوست و همکلاسی بودم و به چشم دیدم یک غفلت ساده چه تاثیر ناگواری بر کیفیت زندگی او گذاشت. به مناسبت این پرونده به سختی علی را یافتم و با او گفت‌وگویی انجام دادم.

حادثه‌ای که با قطع برق شروع شد

علی همچنان از یادآوری آن ماجرا آشفته می‌شود و می‌گوید: «برق قطع شده بود و برای روشنایی و استفاده از وسایل گرمایشی در سرمای استخوان‌سوز سیستان از موتور برق استفاده می‌کردیم. چون محیط اتاق تقریبا بزرگ بود، موتور برق را به داخل خانه آورده بودیم و دی‌اکسیدکربن ناشی از موتور برق باعث شد خواهر هشت ساله، برادر شش ساله، مادر و دایی خود را از دست بدهم و خودم هم به دلیل نزدیکی به پنجره و البته زود رسیدن به بیمارستان زنده بمانم.»

چوب این سهل انگاری را نخورید
«علی» ادامه می‌دهد: «هفت ساله بودم که از نعمت مادر محروم شدم، اما تا ۱۲ سالگی توان پذیرش و هضم این فاجعه را نداشتم. همیشه گمان می‌کنیم حادثه و اتفاق برای همسایه است، اما کوچک‌ترین سهل انگاری فاجعه‌ای غیر قابل بازگشت رارقم می‌زند. حالا که پدر شده‌ام درباره وسایل گرمایشی بسیار وسواسی عمل می‌کنم. هیچ کلمه‌ای، هیچ حرفی نمی‌تواند درد مرا بیان کند، دردی که هنوز هم برایم تازه است، امیدوارم هیچ احدی این درد را تجربه نکند چراکه در غیر این صورت تا آخر عمر، چوب سهل انگاری خود را خواهد خورد.
منبع: رکنا

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

20 − 1 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن