
جناب سروان « احسان پای خسته» اولین جمعه اسفند ۱۴۰۰ در پارکینگ جمعه بازار مشهد انجام وظیفه میکرد. از دور جوانی را دید که قصد سرقت یک موتور سیکلت دارد.
صبح مشهد- جلو رفت، آرام دست جوان را گرفت. بلندش کرد و گفت: میتوانستم بمانم ، سرقت کنی و دستگیرت کنم. برو دنبال زندگی ات، بارکج منزل نمیرسد.
مرد جوان ناگهان تصور کرد جناب سروان میخواهد دستبندش بزند. در حالی که پلیس جوان به او لبخند میزد با چاقویی که همراه داشت چند ضربه به جناب سروان زدو فرار کرد.
افسر پلیس روی زمین افتاد. تا زمانی که او را به مرکز درمانی رساندند خون زیادی در پارکینگ از او رفته بود.
جناب سروان پای خسته همزمان با روز شهادت امام موسی کاظم (ع)دفتر زندگی بسته شد.
آن روز انتظار همسر شهید و دختر یک ساله اش ارغوان و پسر شش ساله اش به پنجره سرد و بخار گرفته دوخته شد.
پیکر مطهر شهید احسان پای خسته روز بعد ، نهم اسفند ماه ۱۴۰۰ به ستاد فرماندهی یگان ویژه انتقال یافت و همرزمانش با چشمهای گریان به استقبال او آمدند.
سرتیپ تقوی ، فرمانده ارشد انتظامی خراسان رضوی و فرمانده یگان ویژه محکم ایستاده بودند، بغض گلوی شان را میفشرد اما در حضور همرزمان شان میخواستند روی پا بایستند .
صاحب مجلس باید خوش آمدگوی مسئولان و مهمانهایی که آمده بودند، باشد.
🔹ناگهان پسر کوچولوی شهید پای خسته جلو آمد ، برای فرمانده پدرش احترام گذاشت و گفت : «سلام، ما در خدمتیم»
با این حرف کودکی که پدرشهیدش ،یعنی تمام دنیایش را از دست داده ، اشک در چشمان فرمانده موج زد. صورت فرزند شهید را بوسید و برای او احترام نظامی گذاشت.
پدر شهید احسان پای خسته بازنشسته انتظامی و دو برادرش نیز از کارکنان پلیس است.
عامل شهادت رساندن جناب سروان احسان پای خسته با پیگیریهای کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی و اقدامات اطلاعاتی شناسایی و دستگیر و روز ۲۲ خرداد ۱۴۰۲ دار مجازات آویخته شد.
علی آقا ، پسر شهید احسان پای خسته که برای خودش مردی شده این روزها مهیای رفتن به مدرسه است و احساس دلتنگی عجیبی برای پدر دارد. اگرچه با افتخار میگوید افتخار میکنم پدرم پیش خداست.
فرماندهان عالی رتبه یگان ویژه پلیس رضوی فرزند این شهید عزز را تا مدرسه بدرقه خواهند کرد.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
غلامرضا تدینی راد