یادداشت روز

غربتِ اخلاق محمدی در رفتارِ ما!

کد خبر : 49140

نویسنده: غلامرضا بنی اسدی

صبح مشهد- حالِ ما خوش نیست که در ناخوش احوالی داریم به ناخوشی جسم هم می رسیم. در فضای مجازی، کلمات به تهدید، کنار هم قرار می گیرد. هُرمِ آتش می دهد این کلمات. کینه دارد سیاهه رفتاری فرداهای مان را قلمی می کند. خدا بخیر کند اگر برخی خیال های خام، غذای پخته بعضی ها شود. بد مسیری است که گروهی بی منطق و خشونت طلب در پیش گرفته اند. هنوز با قدرت، هزار سال نوری فاصله دارند، از بستن و کشتن می گویند چه رسد به روزی که _ خدای نکرده- شمشیر به کف آرند و صورت از زنگی مست بشویند و رویش را سفید کنند. آنان را شاید با خیال هاشان – که نقش بر آب است- وانهاد اما مردمان را و مسیولان را با همه تلخ کامی -در این روز های عید- باید انذار داد از انبوه شدن قهر. باید هشدار داد که کینه مثل یک انبان جهنم است که به دوش دل می کشیم.

به کوره ای از آتش می ماند که مدام در آدمی لهیب می کش. شبیه انباشتی از زباله های بد بوست که تنفس را مشکل می کند. هر عاقلی می کوشد از آن انبان و کوره و این کوه زباله فاصله بگیرد. یعنی اگر انسان به قرار دینی هم التزام نداشته باشد و بخواهد انسانی زندگی کند باز این کانون های شر باید دور شود. ماندن در این حالت نه تنها دامنه کفر را توسعه می دهد که آدمیت را هم از رونق می اندازد. به سیاقی که سهراب سپهری می گوید، دیده را باید شست/ جور دیگر باید دید، می توان گفت: دل را هم باید شست و جور دیگر باید اندیشید. باید مهر را جایگزین قهر و محبت را به جای کینه، صدر نشین دل کرد.

این گونه می توان نسبتی روشن یافت با نبی رحمت، که سلام خدا بر او و آل طاهرینش باد، چندی پیش در متن یک روانشناس می خواندم که بر رحم و مهر به عنوان ویژگی های کرامت آفرین انسانی تاکید داشت و می گفت، باید متوجه باشیم که به واسطه نسبتی که با پیامبر خدا(ص) پیدا می کنیم، باید بین یکدیگر در اجتماع رحمت و عطوفت برقرار کنیم. به عمل بر این قرار باید بکوشیم و در راستای به وجود آمدن چنین جامعه ای امیدوار باشیم . از خود هم باید شروع کرد و سپس به دیگران پرداخت. هرچند پرداختن به خود و تربیت خویش به مدل محمدی، سرمشق می شود برای دیگران تا بدون اینکه بخواهیم آنان را بخوانیم، آنان ما را بخوانند و به این راه آیند. خود را بسازیم و تلاش کنیم احمدی شویم تا ملت اسلام محمدی شود و هرچه جز اخلاق رسول الله است از جامعه رخت بربندد. برای این هم از فرق سر تا نوکِ پا باید محمدی شد. دقیقا به هر اندازه از نظر ویژگی های فردی و اجتماعی به پیامبر خدا(ص) نزدیک تر شویم، از کینه ورزی ها جدا می شویم.

به هر اندازه ای که درگیر کین و قهر باشیم فاصله ما با پیامبر بیشتر می شود حتی اگر به زبان مدام به ذکر یا رسول الله باشیم. زیبا می گوید مولانا که؛

شیر را بچه همی‌ ماند بدو / تو به پیغمبر بِچِه مانی بگو؟

به پیامبر باید مانند شویم. مسلمانی این است والا چنان که اقبال لاهوری می‌گوید هر‌گاه که بر پیامبر درود می‌فرستم، از شرم و خجالت نزدیک است که آب شوم. صدای عشق را می‌شنوم که با من می‌گوید وقتی رنگ و بویی از محمد نداری، با درود خود نامِ او را آلوده مکن!

این نیز کلام اقبال است که عجیب به تامل وامی دارد انسان را؛

به مصطفی برسان خویش را که دین همه اوست / اگر به او نرسیدی، تمام بولهبی است

محمدی شویم که راز سعادت این است. به خلق و خو به رسول خود را مانند سازیم که سعادت بی همانند همین است. با مهر و رحمت ببینیم و بگوییم که خیر دنیا و آخرت برای ما و کشور ما در همین اصلاح نگاه و رفتار است. همه باید از خویش برخیزیم تا غبار از جسم و جان ما فروریزد که امت نبی را به فهمی نو از نبوت و ولایت، نیازی حیاتی است.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

پنج − 3 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن