از حدود یک ماه قبل زنی ناشناس در مسیر راه زندگی ام قرار گرفت و مرا بدبخت و شرمنده کرد.
مرد جوان در دایره اجتماعی کلانتری خواجه ربیع مشهد افزود: ماجرا از این قرار است که یک روز زن غریبه ای به تلفن همراهم زنگ زد و خودش را «شیرین» معرفی کرد. من با تعجب به او گفتم که اشتباه گرفته اید اما تماس های تلفنی این زن در حالی ادامه یافت که او با لحنی تحریک آمیز حرف می زد و جملات عاشقانه ای را به زبان می آورد.من مانده بودم چه کار کنم و مدتی با خودم کلنجار می رفتم که موضوع را به همسرم اطلاع بدهم یا نه! اما از لحظه ای که این زن ناشناس زنگ زد و گفت شیفته صدایم شده است و ما می توانیم به طور موقت با هم محرم شویم شیطان در جلدم فرو رفت و فکر و ذهنم به هم ریخت.مرد جوان سرش را به نشانه تاسف تکانی داد و افزود: من بالاخره با شیرین قرار ملاقات گذاشتم. او در اولین دیدار ادعا کرد که ۲۴ سال سن دارد و از شوهرش طلاق گرفته است. ما آن روز با هم چند دقیقه ای در یک فضای سبز قدم زدیم و قرار گذاشتیم فردا ساعت ۲ بعدازظهر دوباره همدیگر را ببینیم. طبق قرار قبلی من به خانه این زن رفتم تا به محضر برویم و با هم به طور موقت محرم شویم اما وقتی پا به داخل آن خانه لعنتی گذاشتم با مرد قوی هیکلی روبه رو شدم که از داخل اتاقی بیرون آمد و یک قابلمه در دست داشت.
او مقداری آب جوش روی بدنم ریخت و با چاقو ضربه ای به دستم زد.آن قدر ترسیده بودم که صدای قلبم را می شنیدم ولی هر چه به اطراف نگاه می کردم راه فراری نداشتم. شیرین و همدستش تمام وجوه نقد، کارت عابربانک و رمز آن و مدارکم را گرفتند. در این لحظه من چاقوی مرد قوی هیکل را که در گوشه ای افتاده بود برداشتم و ضربه محکمی به شکم او زدم. شیرین با دیدن این صحنه شروع به داد و فریاد کرد و همسایه ها برای کمک وارد عمل شدند. با اطلاع این موضوع به پلیس من به عنوان فردی که با توسل به زور و به قصد تجاوز به ناموس یک خانواده وارد این خانه شده ام دستگیر شدم و به این جا انتقال یافتم.نمی دانم مجروح حادثه که به بیمارستان اعزام شده زنده است یا نه، اما هنوز هم باورم نمی شود چنین گرفتاری برایم درست شده باشد. نمی دانم چه جوابی به همسرم و خانواده اش بدهم؟یادآوری می شود، این مرد جوان نیز که مجروح شده بود برای مداوا به مراکز درمانی انتقال یافت و مجروح دیگر حادثه نیز با تلاش پزشکان از مرگ نجات یافت اما تحقیقات پرونده همچنان ادامه دارد.
