همه اجزای یک شهر به ساختار فیزیکی یا حتی جمعیتی آن خلاصه نمیشود. یک شهر فراتر از رویش هندسی سیمان، آهن و سنگ در آن است و با هویت آن معنا مییابد.این هویت که از آن سخن میرانیم و بارها بر ضرورت حفظ و احیایش تاکید کردهایم، چیز غریبی نیست، همان باورهای فرهنگی و تاریخی مردم و خاطرات جمعی ایشان است که ویژگیهای نوستالژیک آن، باعث میشود تا در اذهان ماندگار شود.در این سالها بر توسعه شهرها تاکید شده اما در عمده بخشها، رویکرد توسعهای وجود نداشته بلکه این رشد بیرویه بوده که به اشتباه جای توسعه، تبلیغ شده است. در مورد شهر مشهد هم به مثابه بسیاری از کلانشهرها، روند توسعه و به بیان بهتر، رشد شهر که همراه با تغییرات اساسی در بافتهای بنیادین شهر بوده است،در دورههای مختلف، مورد انتقادات زیادی قرار گرفته و این از بابت غفلتهایی میباشد که متوجه جایگاه هویتی این شهر شده است. در این راستا به بررسی بعضی از ضرورتهای جامانده از طرحهای توسعهای میپردازیم: یکی از نکات مهمی که در تصمیمگیریها و مدیریتشهری باید به آن توجه کرد این است که اگر برای شهر کارکرد و هدفی تعیین میشود، تمام سیاستگذاریها باید در راستای این هدف باشد. در نتیجه هنگامی که برای شهری ساحت معنوی و مذهبی تعریف میشود باید تمام فضاهای شهر و وجوه کالبدی آن نیز با این موضوع هماهنگ باشد و به زائران و مجاوران پیغامی واحد بدهد. باتوجه به اینکه دلیل شکلگیری و توسعه مشهد وجود امام رضا(ع) بوده است، این باعث ایجاد هویت مذهبی- تاریخی برای شهر شده است در نتیجه تمام امکانات شهری باید در راستای این هویت عمل کنند که شامل دانشگاهها و صنایعی که در این شهر وجود دارد نیز می شود. اما متاسفانه ما در سالهای اخیر نه تنها در راستای این هویت و پیام مذهبی-معنوی گامی برنداشتهایم ؛ بلکه شاهد ارائه پیامهای متناقض در تمام فضاها بودهایم که این علاوه بر فضای شهری شامل صنایع، دانشگاهها و دستگاههای فرهنگی نیز میشود ، نتیجه چنین رویکردی این است که ساختمان سازی که باید در راستای هویت ما شکل بگیرد، تبدیل به رقابت برای تجمل گرایی و خودنمایی شده است.اما نکتهای که شاید مدیران شهری و مردم به آن بیتوجه هستند اثرات مخرب چنین تناقضی در فضای شهری است و مسئله مهم در این است که اگرکالبد شهری به عنوان یک ظرف مکانی منطبق با باور، اعتقادات و فرهنگ ما نباشد، این تاثیر را به افراد جامعه نیز منتقل میکند و در این شرایط قطعا ساکنان شهر دچار مسائلی مانند چندگانگی شخصیت و بحران هویت میشوند، مسئلهای که امروزه در رفتارهای اجتماعی به صورت گسترده شاهد آن هستیم. همچنین یکی دیگر از لطمات غیرقابل جبران این ناهماهنگی در فضای شهری گسترش بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند طلاق، اعتیاد و… است، زیرا کالبد شهری تاثیر بسیار زیادی در روان مردم دارد. دلیل گسترش چنین معماری که تطابقی با ساحت شهر مشهد ندارد این است که مردم و مسئولان هنوز باور ندارند، این نوع ساختمان سازی غلط است و آسیبهای جبران ناپذیری را در پی دارد، برای حل این مسئله ابتدا باید آن را به صورت یک ایراد در شهر ببینیم تا اقدام به برطرف نمودن آن نماییم، همچنین باید تغییرات در فضای شهری، تبدیل به یک مطالبه عمومی شود و مردم به این باور برسند که اگر در آینده به سمت اصلاح این فضاهای شهری نرویم این فقدان هویت منجر به رفتارهای غیرقابل جبران در زندگی خواهد شد.در این راستا رسانهها و فضاهای فرهنگی میتوانند در رواج نوع مناسب خانهها و ساختمانهای شهری که مطابق با فرهنگ ایرانی اسلامی هستند ،نقش موثری ایفا کنند اما به نظر میرسد در وضعیت فعلی عزم چندانی برای تغییر این وضعیت وجود ندارد. به هر رو با ایجاد یک دغدغه و مطالبه عمومی است که گام نخست در جهت تغییرات بزرگ برداشته میشود. امیدواریم جامعه ما نیز اندکاندک در سمت و سوی این تقاضا و مطالبه برای اصلاح زیرساختهای هویتی شهرمان حرکت کند.