برگی از زندگی طوبی زرندی همسر شهید رجب محمدزاده جانباز دفاع مقدس در نشست ادبی شمس که با نقد و بررسی کتاب «بابا رجب» همراه بود ورق زده شد.
به گزارش صبح مشهد به نقل از گنجینه رضوی، سیدعلیرضا مهرداد، نویسنده مشهدی حوزه ادبیات داستانی دفاع مقدس در این جلسه ادبی ضمن خوانش بخشهایی از این اثر ارزشمند، کتاب بابا رجب را بیان کننده شهادت لحظه به لحظه این جانباز عنوان کرد.
*تندیسی از یک پرستار صبور*
وی، خانم طوبی زرندی همسر این شهید والامقام را یکی از فداکارترین بانوان این سرزمین توصیف کرد که تندیس ایشان میتواند زینت بخش یکی از میادین اصلی شهر نیز قرار گیرد.
مهرداد، نوشتن خوب را ماحصل دوفرایند خوب دیدن و خوب بیان کردن دیدهها دانست و گفت: نویسنده در پرداختن به سوژه، سهم به سزایی دارد و در برخی موارد دیده میشود که نویسنده موضوع ناب را خوب نمیبیند و آن را با خاک یکسان میکند.
وی به نکاتی در مورد نحوه صحیح نقد کردن کتاب پرداخت و گفت: در نقد کتاب مقایسه نکردن و نپرداختن به ایده آلی که در ذهن شماست مهم است زیرا آنچه در ذهن شماست برای نویسنده ملموس بوده و در روایت آن حق انتخاب داشته است.
سید علیرضا مهرداد، چینش خط روایت را از دیگر هنرهای نویسندگی برشمرد و گفت: در بخشهای مختلف کتاب بابا رجب به زخم زبانها، توهینها و تحقیرهای اطرافیان اشاره شده و در جایی آمده است:«وقتی هر روز همسایهها اعتراض میکردند که همسرت باعث ترسیدن بچهها میشود او را از خیابان جمع کنید».
وی افزود: این قبیل تعابیر واگویهای از شهادت لحظه به لحظه جانباز است که نویسنده در بیان خاطرات همسر شهید در جای جای اثر بدان پرداخته است.
*زخم زبانهایی که همسران جانبازان تحمل کردند*
سرهنگ حمید جهانگیر فیض آبادی دیگر نویسنده آثار دفاع مقدس حاضر در این جلسه به سخنی از مقام معظم رهبری اشاره کرد که فرمودند: جانباز لحظه به لحظه شهید میشود و علاوه بر درد و رنج مجروحیت، خیلی مسائل دیگر را تحمل میکند.
وی تصریح کرد: در این کتاب جملهای از شهید نیامده و در واقع این کتاب بیان کننده سختیهای زندگی یک جانباز از دید همسر اوست.
وی ادامه داد: تحمل درد و رنج تنها بخشی از زندگی شهید بابا رجب بود، تمسخر دیگران، وحشت فرزندان از دیدن پدر، ترد شدن از سمت همسایگان برای صورتی که نبود، زخم زبان که همسر این شهید تحمل کرد و حتی حسرت در آغوش گرفتن فرزندان به مراتب شرایطی سختر از تحمل درد را برای این جانباز ایجاد کرده بود.
فیض آبادی ادامه داد: دادن امکانات بسیار به جانباز از مسائلی که در جامعه مطرح میشود و بخش عمدهای از آن بزرگنماییهایی است که صورت گرفته، اما باید توجه داشت ایجاد هر گونه امکانات برای این بزرگواران در مقابل تحمل ساعتی از رنج و زحمت آنها بسیار ناچیز است.
*جنگ برای جانبازان هنوز ادامه دارد*
ابوالقاسم محمدزاده نویسنده و منتقد ادبی، جنگ را دارای تبعات سیاسی و خانوادگی بسیار عنوان کرد که تاثیری عمیق بر لایههای مختلف خانواده دارد.
وی گفت: جنگ برای یک عده فقط یک خاطره است، برای عدهای دیگر جنگ تمام شده، اما برای جانبازان و خانوادههای آنان جنگ همچنان ادامه دارد و بیشتر از جانباز خانواده او دردش را تحمل میکنند.
محمدزاده ضمن خوانش بخشهایی از این کتاب تصریح کرد: خانم طوبی زرندی با تمام حس زنانگی و همدرد پنداری از عمق دل این سختیها را بیان میکند و عشقی که در سالهای اولیه زندگی به همسرش داشت را در طول ۲۹ سال جانبازی این عزیز نثارش میکند.
وی، نثر ساده و جملات کوتاهی که از دل برآمده را انگیزهای برای خواندن این کتاب دانست و گفت: پایداری، استقامت و همراهی همسر بابا رجب این کتاب را فوق العاده جذاب کرده است.
*بیان احساس با صورتی که نبود*
خانم عرفانی نیز که در عرصه دفاع مقدس به خلق آثار پرداخته است، خاص بودن جانبازی بابا رجب را از جاذبههای این اثر دانست.
وی ادامه داد: شخصیت پردازی، توجه به توصیف وقایع زمان و توجه به نکات نگارشی را برخی از موارد عنوان کرد که برای قوت بیشتر کتاب میتوان به آن پرداخت.
*سبک زندگی بانوی مسلمان*
خانم نسرین رجب پور؛ نویسنده کتاب بابا رجب که مطالعه کتاب، دریافت تجربه از نویسندگان مختلف در بستر تاریخ شفاهی دفاع مقدس را پیشه نویسندگی خود قرار داده است گفت: مطالعه کتاب فرصتی برای رفع خستگی من بود و با نقد کتابهای مختلف برای جمع آوری نقاط قوت نویسندگی تلاش کردم.
وی اظهار کرد: بسیاری از خانوادههای جانبازان به دلیل تحقیر، زخم زبان و یا نگاههای تند دیگران تصمیم گرفتند که از مردم دور شوند و اینها خانوادههایی بودند که در درون زندگی خود بهترین زندگی را دارند اگر مردم بگذارند.
رجب پور این اثر را کتاب زندگی برای بانوی مسلمان نسل امروز دانست و افزود: این اثر هدیهای برای زوجهای جوان است که درک کنند زندگی تنها محدود به خوشیها، هدیهها و خندههای آنها نیست و آنجا زندگی مشترک ارزش پیدا میکند که طرفین در سختیهای زندگی کنار هم باشند.
خانم راضیه فدائی همسر شهید سورچی جانباز ۷۰ درصد که به تازگی به درجه رفیع شهادت نائل آمده نیز در این جلسه به ذکر خاطراتی از شهید پرداخت. وی از جمله بانوانی است که بعد از جانبازی همسرش با ایشان ازدواج کرده است.
در ادامه این جلسه که با خوانش کتاب همراه بود بخشهایی از این کتاب ارزشمند خوانده شد. در آخرین خط کتاب اقراری از زبان بانو طوبی زرندی همسر شهید بابا رجب به اینگونه آمده است:
«اگه یک بار دیگه برگردم به جوونیم و رجب مجروح بشه بازم باهاش زندگی میکنم شعار نمیدم واقعاً زندگی می کنم. میدونی چرا؟ چون هم دوسش داشتم هم راهی رو که رفته بود قبول داشتم.»