فریادهای بامدادی زن جوان از کشته شدن همسرش در نیمهشب حکایت داشت
به گزارش صبح مشهد به نقل از شهرآرا همه چیز در شامگاه پانزدهمین روز از اولین فصل تابستان آرام بود. ساعت از نیمه شب گذشته بود که مرد جوان همراه خانوادهاش خوابید. خوابی که سنگینی مرگ بر روی آن سایه انداخته بود، اما مرد نمیدانست که تا چند ساعت دیگر بیشتر زنده نیست و ساعاتی پس از نیمه شب در خون خود دست و پا میزند و بیصدا میمیرد.
صدای پای چند نفر (احتمالا دو مرد)، تیکاف خفیف یک خودرو و فریادهای زنی جوان، آرامش شبانه را از خیابان شاهنامه ۱۸ میبرد. زنی فریادکشان به خیابان میدود، زمین میخورد، بلند میشود و در میان گرد و خاکی مرموز که در هوا پخش شده، دوباره میدود. این بار قسمتی از لباسش زیرپایش میرود و باز هم زمین میخورد، اما دیگر بلند نمیشود تا جایی که زنان همسایه به کمکش میآیند و زیر بغلش را میگیرند. مردان همسایه سرگردان از حرکات عجیب زن، از میان کلمات «کشتند»، «فرار کردند»، «بگیریدشان» و… که زن مرتب آنها را تکرار میکرد، متوجه میشوند که برای حل معما باید به خانه زن بروند. جایی که لحظاتی بعد با پیکر غرق به خون مردی درون رختخواب پهن شده وسط خانه روبهرو میشوند.
استمداد از پلیس
مابقی اتفاقات در اینگونه مواقع، نانوشته، اما تکراری است. تماس با پلیس، آرام کردن زن از سوی زنان همسایه، تجمع همسایهها اطراف منزل تا حضور پلیس در صحنه جرم. مأموران با دورکردن افراد از صحنه و کشیدن نوار هشدار به منظور جلوگیری از نزدیک شدن آنها، با ورود به این منزل مسکونی، جسد مردی جوان را در رختخواب کشف میکنند. مأموران انتظامی بلافاصله موضوع را ساعت ۳ صبح به بازپرس ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب مشهد گزارش میدهند.
قاضی احمدینژاد شبانه در محل حاضر میشود و از نزدیک آنچه رخ داده را بررسی میکند. جسد متعلق به مردی سیوسه ساله بود که بر اثر اصابت چاقو به قفسه سینه و احتمالا بریده شدن رگ قلب به قتل رسیده بود. علاوه بر این سه جای زخم چاقو بر روی قفسه سینه، آثار ضرب و جرح بر روی سر هم مشهود بود که احتمالا او قصد مقاومت در برابر مهاجمان را داشته که ناکام مانده است. موضوع مبهمی که نتایج معاینات پزشکی قانونی بر روی جسد، ابهاماتش را برطرف خواهد کرد.
فقط فرار ۲ مرد را دیدم
همسر مقتول تنها فردی بود که در لحظه وقوع جرم، به گفته خودش در کنار همسرش خواب بوده، هر چند ادعا کرده که متوجه چیزی نشده است.
او درباره آنچه دیده به مقام قضایی میگوید: «خواب بودم که با صدای خرخر عجیبی از خواب پریدم. وقتی به سمت همسرم چرخیدم او را غرق در خون دیدم. او درون رختخواب دست و پا میزد. به سمت حیاط نگاه کردم، دو مرد را در تاریکی دیدم که داشتند به سمت خیابان میدویدند. شوکه شده بودم و به دنبال آنها به کوچه دویدم، اما با ماشین بودند و فرار کردند.»
قسمتی از اظهارات زن بیستوشش ساله از سوی همسایهها تأیید میشود. آنها هم اعلام میکنند که صدای دویدن دو نفر درون کوچه و سپس صدای تیکاف یک خودرو را شنیدهاند، اما هیچ کدام چیزی ندیدهاند و تنها صدای داد و فریاد زن، همسایه را به خیابان میآورده است.
ورود بیدردسر به منزل
مقام قضایی با بررسی در ورودی متوجه شد که مهاجمان بدون تخریب در و به راحتی وارد منزل شدهاند. موضوع مشکوکی که یکی دیگر از ابهامات این پرونده بود.
زن جوان نیز با اعلام اینکه به کسی مشکوک نیست و با کسی دشمنی ندارند، خود را در مظان اتهام قرار داد، هرچند نقش خود را در این جنایت رد کرد، اما گروهی از کارآگاهان پلیس آگاهی خراسانرضوی مأمور شدند تا پس از بررسی تمام سرنخهای موجود، حقیقت این پرونده را همچون تمام پروندههای به ثمر رسیده در حوزه جنایی، دربیاورند.