در میان افرادی که طی این چند روز به خاطر سهمیه بندی و گرانی بنزین دست به اعتراض زده بودند عده ای از فرصت استفاده کرده و آتش اعتراضات را با آشوب و اغتشاش گری تبدیل کردند و زنانی بودند که نقش محوری در این اوضاع به عهده داشتند.
به گزارش صبح مشهد، «آشوبگران حرفهای»؛ این شاید بهترین لفظی باشد که بخواهیم روی اغتشاشگران این چند روز اخیر در کشورمان بگذاریم؛ در این میان زنان نقشی محوری در لیدری این آشوبها برعهده دارند.
این شاید بهترین لفظی باشد که بخواهیم روی اغتشاشگران این چند روز اخیر در کشورمان بگذاریم؛ در این میان زنان نقشی محوری در لیدری این آشوبها برعهده دارند. آشوبطلبان برخلاف گذشته از سازماندهی و ساختارمندی خاصی در رفتارهای خود برخوردارند. موضوعی که پیش از این وجود نداشت. در این سازماندهی، نقش رسانههای معاند بیبدیل است.
نکته بسیار مهم در ماجرای اعتراضات اخیر به افزایش قیمت بنزین، پوشش گسترده رسانههای معاند بود. این شبکهها با افزایش ساعات فعالیت خود، برنامههای گسترده و منسجمی برای پوشش اخبار مربوط به اعتراضات بهویژه مواردی که القاکننده آشوب و اغتشاش و فضای امنیتی بود، تدارک دیدند. مثلاً شبکه فارسی زبان بیبیسی، برخلاف هر روز که اخبار زنده خود را از ساعت ۶عصر شروع میکند، از همان روز ۲۵آبان و به بهانه آغاز اعتراضات، برنامههای خبری را با عنوان ویژه پوشش واکنشها به افزایش قیمت بنزین، از ساعت ۲ظهر روی آنتن برد. از دیگر محورهای کاری شبکههای اپوزسیون خارجنشین، که مشخصاً معطوف به مثلث بیبیسی، منوتو و ایران اینترنشنال است، تمرکز روی اعتراضات در استانهای واجد اقلیتهای قومی و دینی خوزستان و آذربایجان است. بهویژه در مورد خوزستان و با توجه به نزدیکی این استان به عراق، شبکههای معاند کوشیدند تا اعتراضات عراق را به این استان نیز تسری بدهند.
فرماندهی اغتشاشات در ایران، موضوعی نیست که از سوی رسانههای نامبرده شده، رد و انکار شده باشد. مسعود بهنود از کارشناسان بیبیسی فارسی، ۲روز پیش در توییتی، مستقیماً به این مسأله اشاره کرد. وی با انتشار دیالوگی میان مجری و کارشناس این شبکه، رسماً به دست داشتن این رسانه وابسته به دربار بریتانیا، اعتراف کرد. بهنود گفتوگوی صورت گرفته را اینطور بازنشر داد:«کارشناس: تظاهرات و درگیریهای این چهار روز را ما برنامهریزی دقیق کردیم، رهبری دارد. مجری: یعنی شما بنزین را گران کردید؟ کارشناس: نه ولی در جریان بودیم برایش برنامهریزی کردیم». علاوه بر این، امیرحسین اعتمادی از دیگر کارشناسان بیبیسی هم در اظهاراتی، از برنامهریزی چند ساله روی اعتراضات و آشوبهای اخیر خیابانی خبر داد و تاکید کرد که این رخدادها، رهبران میدانی دارد.
میانداری و میدانداری ویژه زنان در اغتشاشات اخیر، چشمگیر به نظر میرسد. در نقاط متعدد بهویژه حومه تهران، زنان ظاهراً ۳۰ تا ۳۵سال، نقش ویژهای در لیدری اغتشاشات به عهده دارند. مشاهدات خبرنگار ما نشان میدهد که این زنان متحدالپوشش، هریک وظیفهای جداگانه دارند؛ یکی از شورشها فیلم میگیرد، دیگری جلوی خودروها را میگیرد و دیگری با تحریک مردم، آنها را به پیوستن به صف اغتشاشها مجاب میکند. اینکه چرا در اغتشاشات اخیر، زنان به مهره میداندار تبدیل شدهاند، خود جای سؤال دارد. مهمترین پاسخی که شاید بشود به این سؤال داد این است که حضور پر رنگ زنان، عاملی مهم در تحریک احساسات و عواطف و غیرت جامعه بوده که بهطور هدفدار به مستمسک برخی جریانات معاند جهت بسط اعتراضات تبدیل شده است.
همانطور که در ابتدای گزارش اشاره شد، آشوبگران اغتشاشات اخیر برخلاف موارد مشابه گذشته، از جمله آشوبگران دی ماه۹۶ یا فتنه سال۸۸، از سازماندهی و ساختارمندی خاصی در رفتارهای خود برخوردارند. یکی از این موارد ساختارمندی، به امکانات بدیع و گسترده گروههای خشونت مربوط میشود. رصد رفتار خشونتطلبان در روزهای گذشته، ما را به نکات تازهای رهنمون میکند. خشونتطلبان در برخورد با نیروهای امنیتی و انتظامی، حتی از امکانات بیشتری برخوردار هستند.مثلاً در ملارد، رباطکریم، شهریار و اسلامشهر، آشوبگران دارای سلاح گرم نظیر کلاشینکف و نارنجک هستند. داشتن لباسهای متحدالشکل و ماسک و عینک استخر، مقاومت این افراد در مقابل گاز اشکآور را بالا برده است. این افراد از سویی به گاز اشکآور دسترسی دارند که به وفور مورد استفاده قرار گرفته است. دسترسی این افراد به چنین امکاناتی، حتی در مواردی باعث شده تا ناجا و نیروهای انتظامی محلی، از پس مقابله برنیایند و میدان را برای نیروهای امنیتی دیگر و با امکانات لجستیکی بیشتر خالی کنند.
تکنیک های وحشت
در همین زمینه، گزارش برخی نهادهای امنیتی گواهی میدهند که در بازداشت عناصر آشوبطلب، موادی مانند نارنجک دستساز، ژلهای آتشزا، ابزار شکستن قفل و سلاح سرد کشف شده که توسط یک یا چند موتورسوار مسلح با سلاح گرم، پشتیبانی میشوند. مشاهدات و شنیدههای خبرنگار ما در مناطق اطراف تهران مانند ملارد، اسلامشهر و شهریار نشان میدهد که هستههای خشونتطلب، هریک بهطور متوسط ۴۰ تا ۵۰نفر را شامل میشوند. نوع عملکرد این هستهها، لایهلایه است؛ به این صورت که یک لایه مأمور تخریب، لایه دیگر مأمور ایجاد رعبووحشت در میان مردم و لایه بعدی مأمور ایجاد حائل برای فراری دادن عاملان تخریب هستند. مورد دیگر در این زمینه، به لباسها و نشانههای مشخص و متحد هستههای خشونت مربوط میشود. کارویژه این لباسهای یک رنگ، تسهیل در شناسایی یکدیگر در موقع عملیات است.
اشراف اطلاعاتی به سوراخسنبهها
یکی از موارد بسیار مهم و کلیدی در رفتار آشوبطلبان در مناطق مختلف بهویژه حومه تهران، اشراف اطلاعاتی آنها به معابر و راههای اصلی و فرعی مناطق است. همین مسأله برخورد نیروهای امنیتی با ایشان را با سختی و دشواری مواجه کرده است. موضوع مهم دیگر، سرعت بسیار بالای گروههای تخریبی است که در کوتاهترین زمان ممکن و با استفاده از ابزارهای همراه خود در محل مورد نظر وارد شده، اقدام به تخریب و آتشزدن کرده و پس از آن به طرز ماهرانهای خود را از بدنه معترضان و عابران جدا کرده و محل را ترک میکنند.
آخرین سیستم در دست اغتشاشگران
موضوع دیگری که شایان توجه مینماید، نحوه ارتباط آشوبگران با یکدیگر است. حتماً برای مخاطب این سؤال پیش میآید که با توجه به قطعی اینترنت، آشوبطلبان چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. یکی از گزارههای مهم که خبرنگار ما یافته، استفاده از امکاناتی نظیر بلوتوث و اینترنت ماهوارهای نیز در هماهنگی و جابهجایی این نیروها کمک میکند. از سوی دیگر و با وجود ایجاد آرامش و ثبات نسبی در بسیاری از نقاط کشور، برخی شبکههای معاند که این روزها به ظاهر مشغول پوشش لحظهبهلحظه اغتشاشاتاند، با انتشار فیلمهای روزهای ابتدایی اعتراضات، مدعی استمرار شرایط مشوش هستند.
غارت فروشگاهها
مسأله مهم دیگری که سابقاً کمتر از سوی اغتشاشگران شاهدش بودیم، حمله سازمان یافته و همهجانبه به مراکز خدمات عمومی مشخصاً بانکها، فروشگاهها و ساختمانهای شهرداریها و فرمانداریهاست. عناصر هرجومرج خواه، برای ایجاد نارضایتی در میان تودههای مردم و ایجاد حس استیصال در آنها، حربه تاکتیکی منظمی در حمله به این مراکز را دنبال میکنند. در برخی نقاط حتی نیروهای اغتشاشگر با استفاده از اهرمها و قیچیهای بزرگی که در اختیار دارند، زنجیرهای حفاظتی فروشگاهها را قطع کرده و محصولات آن را به غارت میبرند.
در این میان، نکته اصلی که رسانههای معاند مشغول پختوپز اساسی آنند، انداختن تقصیر تخریب چنین اماکنی به دوش نیروهای امنیتی با هدف تطهیر و مظلومنمایی خشونتطلبان است. شبکههای معاند در قالب گفتوگوهای کذایی با به اصطلاح شاهدان عینی، میکوشند تخریب اموال عمومی را نه به عنوان اقدام اغتشاشگران بلکه نیروهای امنیتی و انتظامی جا بیاندازند.
توحش دسته جمعی
با این حال، مردم مناطقی که دسترسیشان به مراکز خدمات عمومی به واسطه آتشافروزی و تخریبگری اغتشاشگران، محدود شده، زبان به اعتراض گشوده و خواهان مقابله سفت و سخت نهادهای امنیتی با این قبیل اوباش هستند. مشاهدات در منطقه پرند، به وضوح این اعتراض مردمی علیه اغتشاشگران را نشان میدهد. یکی از شهروندان پرندی، مشاهداتش از توحش آشوبگران را اینگونه روایت کرد: «افراد حملهکننده به مؤسسات مالی دارای سلاحهای سرد بودند.
اینها با ایجاد رعبووحشت به برخی بانکها حمله کردند و پس از تخریب این اماکن آنها را به آتش میکشیدند؛ برخی از آنها با داشتن خودرو و به صورت گروهی به شهرداریها حملهور میشوند و آن اماکن را تخریب و به آتش میکشیدند». همه این روایتها در شرایطی است که نهادهای امنیتی در کشور مانند سپاه و ارتش و ناجا، هریک در اطلاعیههای جداگانه، خط قرمز خود را امنیت عمومی مردم عنوان کرده و بر مقابله محکم و بیاغماض با قانون ستیزان و آشوبگران تاکید کردهاند. یقیناً این غائله نیز همچون موارد قبلی، به پایان خواهد رسید اما روسیاهی برای آنهایی میماند که گمان دارند میتوانند با تحریک و تشجیع اذهان مردم ایران، نظام جمهوری اسلامی را با مشکل مواجه کنند. این خیال خام گویی خیال پختگی ندارد!
منبع: صبح نو