گزارش: نوید موسوی
سالهای تاریک قرون میانه در اروپا، وقتی که ترس از گناه آدمی را وامیداشت تا طاعون را جزای انسان خطاکار بداند، وقتی که کلیسا با قدرتی نفوذناپذیر و سلطهای سنگین مرزهای اندیشه، هنر و آزادی انسان را محدود میکرد و خط قرمزی جلوی پیشرفتهای علمی کشیده بود، برای همه آنها که کتابی از تاریخ ورق زده باشند، آشناست. وقتی قدرت میان کلیسا و حکومتهای ملی نوسان داشت و سیاست عرصه جدال آن دو بود، رویای زندگی با هنر تنها در اندیشههای روشن و نه از جنس سیاست میدرخشید. اگر نماد کلیسا صلیبی بود که بر منارههای چند صدمتری به احتزار درآمده، اگر نماد سیاست فئودالیتهای سفت و سخت و اشرافزادههای تشنه قدرت بودند، نماد هنر روحی است که باید آن را در تندیسهای میلآنژ، قطعات موسیقی بتهون و نقاشیهای داوینچی تماشا کرد.
موزیکال تئاتر پیانیستولوژی به کارگردانی محمدحسن نیازی که از یک هفته قبل در مشهد به روی صحنه رفته، پیچیدگی داستان جدال سیاست، کلیسا و هنر را در قالبی نمادین به روی صحنه آورده است و داستانی را برای من و شما روایت میکند که سرانجام رویای حکمرانی هنر در جهان را به اوتوپیای شکستخوردهای در خیال میکشاند. گفتوگویی داشتیم با کارگردان جوان این اثر و در مورد ساخت و کارگردانی آن به گفتوگو نشستیم.
ابتدا از «پیانیستولوژی» و اینکه از کجا آغاز شد تا به اجرای عمومی در این شبها رسید مختصری بگویید.
نیازی: فکر «پیانیستولوژی» از شهریور ماه سال گذشته و طی اجراهای «یتیم خانه فونیکس»، متولد شد و به دکتر سهند خیرآبادی برای نگارش نمایشنامه سپرده شد. ایشان که از نویسندگان نام آشنای تئاتر مشهد هستند با توجه به گرایش رشته تحصیلی (فلسفه هنر) داستان را با فلسفه پیوند زده و طی چند ماه نگارش و بازنویسی در نهایت متن مرداد ماه سال جاری به اتمام رسید. بیشترین انرژی در تولید پیانیستولوژی معطوف متن بود چرا که مفهوم برای من و نویسنده اهمیت زیادی داشت. آرش خیرآبادی برادر نویسنده نمایش که متن سال گذشتهام «یتیم خانه فونیکس» را قلم زده بود نیز در این نمایشنامه اشعار را سرود و دراماتورژی اثر را بر عهده داشت.
در این کار چه گروهی در کنار شما بودند؟
آرش خیرآبادی به عنوان مشاور و دراماتورژ، سید جواد رحیمزاده به عنوان مشاور و وحید ممیزی به عنوان دستیار کارگردان کار گروه کارگردانی نمایش را تشکیل دادهاند. همچنین شهاب افتخاری طراحی صحنه، زینب رشته طراحی لباس، امیر حسین غفاری طراحی گریم، جواد علیخوئیان طراحی گرافیک، محمود کریمی طراحی نور و صادق بحرالعلوم طراح دیجیتال گروه طراحی نمایش را بر عهده داشتهاند.
نقش موسیقی در نمایش چیست و چرا بر آن تأکید دارید؟ در «یتیم خانه فونیکس» هم همین رویکرد را داشتید؟
موسیقی به عنوان اصلی مهم و تاثیرگذار در یک اثر موزیکال نقش بسزایی در شکل گیری درام و ریتم نمایش دارد . موسیقی بخشی از شخصیت پردازی کاراکترها را به دوش میکشد و تنظیم آواز در این اثر بر پایه فضاسازی و ایجاد اتمسفر نمایش است. میلاد قنبری آهنگسازی است که پس از آرایشگر، یتیم خانه، رستم و اسفندیار و راز روزبه کاملا ذهن من به عنوان کارگردان را میخواند و هماهنگی ما و سابقه چندین ساله همکاریمان باعث شد تا پیانیستولوژی به لحاظ موسیقایی باتوجه به پیچیدگی نمایشنامه و سختی چند برابر کار بهترین کیفیت ممکن را نسبت به آثار قبل داشته باشد.
به نظر شما تئاتر موزیکال مخاطب خودش را در مشهد پیدا کرده است؟
تئاتر موزیکال به دلیل بدیع بودن و همراهی موسیقی با درام اثر گذاری بسیار بیشتری از سایر گونههای تئاتر دارد و به طبع این اصل در مشهد مستثنی نیست و موفقیت فونیکس روزبه و آرایشگر و اکنون پیانیستولوژی گواه این ادعاست.
مخاطب در نمایش پیانیستولوژی چه نمادهایی را میبیند؟
بررسی جنگ و ریشهیابی این پدیده جهان شمول دغدغه اصلی پیانیستولوژیست به شمار میرود. مخاطب در این نمایش سه تفکر روی صحنه میبیند که هریک مسیری را برای آینده متصورند و با توجه به تفکر خود، مسیری را در نمایش دنبال میکند.
این نمادها تا چه اندازه برای انسان امروزی در کشور ما معنادار هستند؟
نمادهای مفهومی و تصویری بسیاری برای انتقال تفکر نمایش روی صحنه رفته و سعی شده از نمادهای جهان شمول و قابل درک برای این مهم استفاده شود.
آیا برای این کار مشاور هم داشتید؟ چون به نظر میرسد قراین زیادی از تاریخ، فلسفه و هنر در آن وجود دارد که در هم آمیخته شدهاند
همانطور که اشاره شد حضور سهند خیرآبادی به عنوان نویسنده و آرش خیرآبادی به عنوان دراماتورژ و مشاور که هر دو بالاترین مدارج علمی در این زمینه را دارا هستند کمک زیادی به من برای طراحی این نمایش کرد.
برای این کار چقدر هزینه شده است؟
نزدیک به یکصد میلیون تومان.
آیا نمایش برگشت مادی داشته است؟
نمایش موفقیت خیلی خوبی در گیشه داشته و نسبت به یتیم خانه موفقیت بیشتری در جذب مخاطب داشته است اما با توجه به هزینه بالای نمایش، نیازمند اجرای بیشتر برای رسیدن به سود است. که امیدواریم با همکاری اداره ارشاد و انجمن نمایش این مهم صورت پذیرد و نمایشی با این سطح موفقیت در جذب مخاطب بتواند مدت زمان بیشتری روی صحنه بماند.
کار بعدی شما هم در فضای تاریخی خواهد بود؟
هنوز تصمیمی در این رابطه ندارم، چند طرح دارم که در دست بررسی است.
این کار برای چه جشنوارههایی فرستاده شده یا خواهد شد؟
این نمایش متقاضی حضور در جشنواره تئاتر فجر است و امید است شرایط حضور در جشنواره برای این گروه فراهم شود.
· انتظار خاصی از مخاطب خودتان بعد از بیرون آمدن از سالن تئاتر دارید؟ به طور خاص در مورد همین کار بفرمایید.
اینکه مخاطب پس از پایان نمایش به حرفهای زده شده در نمایش فکر کند و ذهن مخاطب درگیر محتوای نمایش باشد بزرگترین موفقیت ماست که خوشبختانه به آن دست پیدا کردهایم .
بهترین جملهای که در این شبها از مخاطبانتان شنیدهاید چه بوده است؟
مخاطبی پس از پایان نمایش گفت: خیلی لذت بخش و خیلی غمانگیز، گیج و گم شدهام و فکر میکنم تا یک هفته با خوابهای آشفته حرفهای نمایش زندگی کنم.
اگر خودتان بخواهید به کارتان نقد کنید چه قسمتی به نظرتان میآید؟
طبیعتا این تمام تلاش من برای به صحنه بردن نمایش با بضاعت موجود بوده است و اکنون این سوالیست که باید از تماشاگران پرسیده شود.
به عنوان حرف آخر چیزی در ذهن دارید؟
سپاس از لطف و وقتی که برای این نمایش صرف کردهاید و ممنون از حمایتتان و زنده نگاه داشتن هنر ناب تئاتر با قدرت رسانه.
***
با تهیهکننده این نمایش هم گپ و گفتی کوتاه داشتیم. مسعود حکمآبادی که برای تهیه و تولید این نمایش با هزینههایی بالا پا در میدان گذاشته است، از برخی دشواریهای تهیهکنندگی در تئاتر مشهد گفت که در ادامه میخوانید.
تهیه کنندگی تئاتر چه سختیها و خطرهایی کجاست؟
حکمآبادی: تهیهکننده در تئاتر مشهد به دلیل اینکه بیشتر به چشم «عابربانک» به آن نگاه میشود، کارکرد درستی ندارد. از یک طرف انجمن هنرهای نمایشی کد «تهیهکننده» را به رسمیت نمیشناسد، از سوی دیگر همه دوست دارند در سود کار با تهیهکننده شریک باشند اما ضرر کار نه. گاهی بازیگر یا عوامل درباره دستمزد کمی که گرفتهاند شکایت دارند؛ اولا به این فکر نمیکنند که در کارهای قبلی چقدر دریافتی داشتهاند و دوما در همین کاری که از تهیه کننده فلان مبلغ را گرفتهاند اگر تهیهکنندهای در کار نبود، همین هم قرار نبود بگیرند. نکته مهمتر اینکه در نهایت عوامل عددی هرچند کم به عنوان دستمزد دریافت کرده، اما تهیهکننده نه تنها مبلغی عایدش نشده که دچار زیان مالی هم شده است!
آیا بازگشت سرمایه به شکلی هست که بخش خصوصی بتواند در این حوزه وارد شود؟
این کاملا به هنرمندان بستگی دارد. اگر هنرمندان توقع خود از تهیهکننده را معقول کنند، حتما فضا برای سودآوری مهیا میشود، از سوی دیگر انجمن هنرهای نمایشی باید به این جریان کمک کند. برای انجمن دوغ و دوشاب یکی است. کاری که برایش توسط بخش خصوصی هزینه شده، با کاری که شهرداری تولید کرده، با کاری که اصلا هزینه نشده، یکی است. در حالی که تهیهکنندهدار باید بیشتر اجرا کند تا ضرر تهیهکننده جبران شود، اما انجمن کاملا کاسبکارانه با کارهایی که تهیهکننده دارد برخورد میکند.
شما چطور اسپانسر جذب میکنید؟
جذب اسپانسر در تئاتر مشهد کار آسانی نیست. یکی دو مجموعه هستند که آن هم نه به صورت نقدی، بلکه به صورت خدماتی کمک میکنند و تنها دلیل کمکشان هم عشق به هنر است. وگرنه برابر پولی که خرج تئاتر میکنند که در نهایت ۲هزار نفر آنها را ببیند میتوانند در روزنامه آگهی بزنند یا در جاهای پرمخاطبتر هزینه کنند.
گفتنی است، این تاتر تا یک هفته دیگر مهمان شهروندان خواهد بود.