یادداشت روز

جاده مُد به بزرگراه مصرف گرایی می‌رسد

کد خبر : 1258

 

قصه مد در ایران از وقتی شروع شد که بانوی ارشد فتحعلی شاه، میزبان «الیزابت مک نیل» همسر فرستاده بریتانیا به ایران شد. الیزابت مک نیل، لباس ساتن سپید، تزئین شده با چین‌های توری و همچنین ردای قرمز ابریشمی بر تن کرد.
این طرز پوشش او در تضاد با لباس‌ها و جواهرات باشکوه و پر زرق و برق خانم‌های اعیان و اشراف، بسیار زیبا جلوه کرد و چشم بانوی اول دربار ایران را نیز گرفت.

امروز همه ما شاهدیم که مد، چونان رنگین کمانی از پشت دیوار کاخ‌های سلطنتی قجری به میان فرهنگ عامه پل زده است. این مهمانی شاید نقطه شروعی بر تغییر لباس زنان دربار قاجار و طرز پوشش بانوان ایرانی باشد.
این روزها فصل جدیدی از زندگی آغاز شده است که در آن «مد» حرف اول و آخر را می‌زند. بیشتر افراد خودشان را پشت نقابی از مد پنهان کرده‌اند و از یک رفتار، قیافه یا طرز پوشش بدون توجه به طبقه اجتماعی که به آن تعلق دارند پیروی می‌کنند، بی آنکه بدانند این آرایش و پوشش و رفتار چه معنا و مفهومی دارد و چه چیزی را در ذهن مخاطب تداعی می‌کند.

تاختن در بزرگراه مصرف گرایی
با بهزاد چوپانکاره – کارشناس ارشد علوم اجتماعی- گفت‌وگو می‌کنم. او معتقد است، جاده مد مستقیم به بزرگراه مصرف گرایی ختم می‌شود. به گفته وی، وقتی ابزارآلات و تجهیزات فنی شبیه دستگاه‌های کپی به تولید انبوه انواع کالاهای مصرفی پرداختند، مد و مدگرایی هم باید از دامن تکنولوژی متولد می‌شد تا همچون چشمه ای جوشان، سودهای کلان را به جیب کشورهای صنعتی سرازیر کند.
آن‌ها برای تبلیغات هر چه بیشتر، ستارگان سینما، هنرمندان و ورزشکاران را به خدمت گرفتند تا بازیگران آن‌ها در صحنه بزرگی باشند که میلیون‌ها تماشاگر دارد. البته برای فروش بیشتر، باید سناریویی نوشته می‌شد که بتواند چشم‌ها و قلب‌های همگان را اسیر و مفتون جلوه‌های بصری خود بکند و این گونه بود که کارگردان این قصه، برای جذابیت بیشتر این داستان ناتمام، هویت انسان‌ها را هدف گرفت.
چوپانکاره ادامه می‌دهد: با گسترش تب مدگرایی فضای زندگی بشر به فضایی مصرف زده، سطحی و کاملاً صوری تبدیل شد. مد برای انسان‌ها هویت سازی کرد و به یک درخواست همیشگی تبدیل شد، به طوری که اگر ترکیب لباس ها، ماشین‌ها و ابزارآلات یا گوشی همراه برخی افراد بر اساس مد نباشد آن‌ها تصور می‌کنند آن گونه که باید جلوه نکرده و توسط دیگران دیده نشده‌اند.

تیر مُد بر قلب فرهنگ ما
چوپانکاره می‌گوید: مردم ایران از قدیم با حجب و حیا شناخته شده‌اند، تا آنجا که در دوران باستان هم بَد رَختی و حتی کم‌‌رختی، در بین اجداد ما ناپسند بود. او سپس از افرادی صحبت می‌کند که صابون مد به جامه‌شان خورده و مانتوهایشان آب رفته است و هر روز هم بیشتر از روز قبل کوتاه می‌شود.
وی توضیح می‌دهد: پوشش‌هایی مانند ساپورت و مانتوهای بدون دکمه و حریر که این روزها، چهره خیابان‌های شهر را به عرصه‌ای برای رقابت مدپوشان تبدیل کرده، بیشتر شبیه لباس‌های آزادی است که خانم‌های اروپایی در منزل می‌پوشند و نشان می‌دهد اسلحه ای که توسط طراحان مد به طرف ما نشانه گیری شده، چقدر دقیق بر قلب فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی ما نشسته است.

سکان کشتی تولیدات وطنی رها شده است
این کارشناس ارشد اجتماعی می‌گوید: انسان به گونه ‏اى آفریده شده که از حالت‏ یکنواختى گریزان باشد و در مقابل، از تحول و نوآورى در زندگى استقبال کند، ولی امروزه این تمایل از روى غفلت، یا در نتیجه افراط و تفریط، از مسیر طبیعى خود خارج شده و سر از امورى چون خودنمایى، فخرفروشى، خودپرستى و مدپرستى در ‏آورده، به گونه‌ای که برخی برای عوض کردن گوشی و لباس خود بر اساس مد، دچار نوعی وسواس شدید شده اند.
وی می‌گوید: ما در حوزه مُد دست روی دست گذاشته‌ایم و تماشاگر هستیم. اگر چرخی در دریایی از تولیدات داخلی بزنیم می‌بینیم که سکان کشتی تولیدات وطنی به حال خود رها شده و ما روی موج عظیمی از کالاهای خارجی سوار شده ایم و به هر سمت و سویی که او می‌رود کشیده می‌شویم و برای رهایی از این سرگردانی نیز کاری نمی کنیم.
وی می‌گوید: ما به لحاظ فرهنگی غنی هستیم و هر از چند گاهی تلاش هایی نیز می‌کنیم تا این فضا را که امروز دیگران آن را به نفع خود مصادره کرده‌اند باز پس بگیریم. یک روز با انداختن تصاویر شهدا روی لباس‌ها در این عرصه می‌درخشیم و یک روز با نوشتن اشعار و چاپ نقش هایی از اساطیر و شاهنامه روی شال‌ها و روسری‌ها هنرنمایی می‌کنیم، اما این حرکت‌های مقطعی و زودگذر نمی تواند جلوی سیل مدهای متفاوت را بگیرد که از هر در و پنجره گشوده ای داخل حریم خانه افراد می‌شوند.
چوپانکاره، با اشاره به اینکه مد یک شمشیر دو لبه است، می‌گوید: همان طور که دیگران از مد در لباس و عطر و ادکلن برای ترویج فرهنگ و نمادهای خود بهره می‌برند ما هم می‌توانیم از این ابزار برای صدور فرهنگ خود استفاده کنیم.

رضاخان زیرشلوار پوشان را جریمه می‌کرد
با محمود یزدانی کارشناس اجتماعی نیز گفت‌وگو می‌کنم. می‌گویم در زمان رضا شاه، یکی از امور خلاف، این بود کسانی که با زیرشلواری یا لنگ یا لباسِ خانه، در معابر عمومی تردد می‌کردند، به حبس و پرداخت غرامت محکوم می‌شدند و تصویب این قانون، سبب شد مردم پوشش مناسب در کوچه و خیابان را رعایت کنند. کاش این قانون، هنوز پا برجا بود و می‌شد با روند رو به افزایش جوانان زیرشلوارپوش مُدرن برخورد کرد.
یزدانی می‌گوید: البته مد از دوران قاجار وارد ایران شد و توسط برخی روشنفکران اروپا رفته نیز به صورت محدود دنبال می‌شد، ولی این رضاخان بود که پس از سفرهای متعددش به فرنگ،اصرار داشت غربزدگی و مدگرایی را در جامعه ترویج کند.
یزدانی معتقد است، وقتی ورود یک کالا یا مد با پشتوانه فکری باشد، پذیرفتن آن امری شایسته است، مثلا تلویزیون رنگی مد می‌شود و جای نوع سیاه و سفید آن را می‌گیرد، می‌بینیم که ارتقا و بهبود عملکرد در این کالا اتفاق افتاده است. اما گاهی کالایی مد می‌شود که جز سود ترویج دهندگان، هیچ فکری پشت این مد وجود ندارد. این مد که بدون پشتوانه معرفتی وارد جامعه شده دوره کوتاهی می‌آید و پس از مدتی هم فراموش می‌شود و می‌توان آن را شبیه هوس دانست. دنباله روی از این نوع مد است که کمر فرهنگ را می‌شکند.

قناعت؛ ثروتی که مُد به تاراج برد
یزدانی، قناعت و رضایت از داشته‌های زندگی را ثروتی می‌داند که از گذشتگان به ما ارث رسیده و امروز توسط تولید کنندگان مد به تاراج رفته است.
وی توضیح می‌دهد: زمانی ما از آنچه داشتیم راضی بودیم، لباس و فرش و مبل خانه هر کدام کارکرد خودشان را داشتند، اما با از بین رفتن فرهنگ شکرگزاری، همین که چشم ما مثلا به مبل جدیدتری از آنچه در خانه داریم می‌افتد دیگر بر اساس منطق و عقل نمی اندیشیم و دنبال به دست آوردن آن هستیم، آن هم فقط به این دلیل که مد شده است!
یزدانی، مُد را جلوه ظهور یافته بی‌هویتی، تقلید و نبود عقلانیت در جامعه می‌داند و تأکید می‌کند: مد بر پایه تقلید استوار است، وقتی کسی هویتی برای خودش قایل نیست، با یک موج تبلیغاتی مدل مویش، لباسش، حتی طرز حرف زدنش هم عوض می‌شود و با موج بعدی دوباره این فرد تغییر هویت می‌دهد؛ متاسفانه هر چه افراد بیشتری به سمت این نوع مدپرستی گرایش پیدا کنند باید گفت هدایت جامعه از دست متولیان فرهنگی خارج شده و به دست کسانی می‌افتد که با طراحی این مدها به دنبال اهداف خویش هستند.

مدپوشانِ همیشه ناراضی
وی می‌گوید: زندگی اگر بر پایه مُد بنا شود، از معنویت خالی می‌شود و به جای آن تنوع طلبی و مصرف گرایی می‌نشیند و تمام جنبه‌های زندگی  افراد را زیر سایه خود خواهد گرفت. در چنین زندگی، مرد و زن برای به روز بودن باید صبح تا شام بکوشند و همیشه نیز از اینکه یک گام از مد عقب‌تر هستند، ناراضی و سرخورده هستند.
وی یادآوری می‌کند: اگر دیدید توجه به مد، شما را به یک گام بالاتر از تکامل رهنمون شد، آن را دنبال کنید، مثلاً اگر در جامعه مد بشود که مردم در مراسم گوناگون به هم کتاب هدیه بدهند، این مد خوبی است که رشد فرهنگ همگانی را در پی دارد، ولی اگر مدی آمد که تنها پول شما را به جیب عده‌ای سودجو سرازیر می‌کرد، از آن پرهیز کنید.

یادداشت/
 زهرا طوسی
برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

16 − پانزده =

دکمه بازگشت به بالا
بستن