
بی شیله پیله ازدواج کردم. داماد بدی نبودم، تا جایی که فکر میکنم برای خانواده همسرم سنگ تمام گذاشته ام. جوانی ام را سرمایه کردم و آنها را سر و سامان دادم.
صبح مشهد- نمیگویم ایرادی ندارم البته هیچکس هم نمیگوید دوغ من ترش است. اما آنچه در توانم بوده گذاشتم. به خاطر جر و بحثی بی خود و الکی با پدر همسرم، با وجود آن که تقصیری نداشتم و معذرت خواهی هم کردم خانواده آنها با من و خانوادهام قطع ارتباط کردند.
فقط یک سوال ذهنم را درگیر خود کرده و آزارم میدهد. اجر آن همه خوبی و نهایت سعی و تلاش، این قدر کم توجهی و بیاحترامی است.
دچار مشکل روحی و روانی شدهام. توقع نداشتم و این رفتارها حق من نیست.
فرزانه پیرو احمدی، مشاور خانواده میگوید: داشتن مرزهای مشخص و سالم در رابطه با خانواده همسر، نه تنها به حفظ آرامش فرد کمک میکند، بلکه احترام متقابل را نیز تقویت کرده و این مرزها به معنای ایجاد محدودیتهایی هوشمندانه برای مدیریت بهتر تعاملات هستند. به عنوان مثال، همواره رفتار مودبانه و محترمانه را در اولویت قرار دهید.
هنگام تعیین این حدود، حفظ آرامش درونی بسیار مهم است. رویکرد فرد باید گونهای باشد که به زندگی مشترک صلح و آرامش بخشد و از ایجاد حساسیتهای غیرضروری جلوگیری کند.
کنترل آرامش در این فرآیند، کلید موفقیت است.
همچنین یکی از مهمترین جنبههای مدیریت این روابط، تنظیم میزان رفتوآمدهاست. تعامل بیش از حد ممکن است باعث کمرنگ شدن مرزها و کاهش احترامها شود. برای جلوگیری از این موضوع، بهترین راه این است یک برنامه منظم و مشخص، مثلاً یک روز در هفته برای دیدار با خانوادههای هر دو طرف اختصاص دهید. این کار کمک میکند هم ارتباطات حفظ شود و هم حریم خصوصی و مرزها محترم شمرده شوند.
گاهی اوقات، افراد به دلیل مهرطلبی دچار این باور اشتباه میشوند که وظیفه اصلیشان در زندگی برآورده کردن نیازها و انتظارات دیگران است. این طرز فکر معمولاً ریشه در تمایل شدید به “مهربان” و “خوب” به نظر رسیدن دارد، تا جایی که فرد برای کسب تأیید و رضایت دیگران، خود را قربانی میکند.
شخص مهرطلب اغلب به تأیید بیرونی وابسته است. این ویژگیها میتوانند به نزدیکی بیش از حد، نیاز دائمی به تأیید، و بالا رفتن سطح انتظارات از اطرافیان منجر شوند.
غلامرضا تدینی راد
زندگی هر شب با یک داستان واقعی در مشهد مهمان شماست.