نویسنده: محمدعلی تدینی راد
کسی که کار بدی می کند می گویند ذاتش خراب است .
مگر می شود ذات کسی خراب باشد؟
آدمها خودشان کاری می کنند ذات شأن خوب یا بد به چشم بیاید.
مثل ماست که شیرین است و لذت بخش اما وقتی می خواهیم از آن دوغ بگیریم می گذاریم ترش می شود.
حالا دیگر مزه ماست ،ترش شده است.
شاید این مثال خوبی نباشد چون خوردن دوغ ترش لذت دارد. اما لذت گناه هر چقدر هم شیرین به نظر برسد تلخ است و احساس عذاب وجدان هر روز که باشد دامن آدم را می گیرد .
بعضی وقتا (وقت ها) یک کار خوب که می کنیم (انجام می دهیم) خوشحال می شویم و این خیلی هم خوب است ا.
گر بخواهیم یک باغچه پرگل داشته باشیم باید چند گل کنار هم بکاریم. مواظب گل ها باشیم تا باغچه ما قشنگ و پر گل بشود.
من به خاطر شرایط کاری ام به یک نتیجه رسیدهام.
ذات کسانی که فکر می کنیم خیلی بد هستند هم آن طوری نیست که در فکر ما است( میگذرد ).
حداقل ما ایرانی ها آدم های خوبی هستیم.
یک خلافکار سابقه دار را که دستگیر می کنند وقتی دوربین می بیند جلوی صورتش را می گیرد و می پرسد که صورتم را (چهره ام را ) نشان می دهید؟
پس این یعنی او برای آبروی خانواده اش و خواهر و برادرش ناراحت (نگران) است و شاید پشیمان هم باشد.
ما باید مواظب ذات خوب خودمان باشیم که با گناه بد رنگ و غبار گرفته نشود .
اگر خوب باشیم خوبی زیاد می شود. مثل همان باغچه ای که با گل های قشنگ دلباز می شود.
این را هم بگویم ۲ روز عمر باید خانه و زندگی مان دلباز باشد و یکی از چیزهایی که کمک می کند تا زندگی ما دل باز بشود قناعت و شکر است که هم بی نیازی به غیر از خدا می آورد و هم نیازمان را به خدا بیشتر میکند.
خدا کند که همه ما با خوبی های مان عاقبت بخیر بشویم.
این یادداشت شهریور ۱۴۰۰ پس از درگذشت مرحوم «محمد علی تدینی راد »برداشت شده است.
«روحش شاد»