اجتماعیاسلاید شو

دوراهی فرهنگ و معیشت

کد خبر : 49212

گزارش میدانی از حال و هوای کتاب فروشی‌های شهر و فروش محصولات فانتزی در این اماکن

روزنامه خراسان نوشت: اگر به فضای کتاب و کتاب‌خوانی علاقه‌مند و کم‌وبیش پیگیر فضای کتاب‌فروشی‌ها باشید یا به هر دلیل دیگری در فضای فروشگاه‌های کتاب قرار بگیرید؛ به نظر مشهود است که کتاب‌فروشی‌ها به اجبار و براساس اقتضائات اقتصادی از فروش کتاب‌های جدی در گونه های مختلف، به سمت آرت شاپ ها یا همان فروش محصولات هنری رفته‌اند و تقریباً می‌توان گفت فضای بیشتر آن‌ها به این موارد اختصاص یافته است.محصولات فانتزی و هنری که اطلاق کلمه هنر شاید اگر همراه با وسواس باشد به آن‌ها صورت نخواهد گرفت؛ طیف وسیعی از دست سازه‌ها و محصولاتی با تولیدات ماشینی از لیوان‌هایی با طراحی‌های زیبا، انواع شال و روسری و البته دفترچه‌ها و نوشت‌افزارهای متعدد را شامل می‌شوند که با استقبال ویژه بعضی مخاطبان طبقات فرهنگی جامعه مواجه شده اند؛ قطعاً موضوع تقلیل آن‌ها در این گزارش مدنظر نیست اما مسئله این جا، گستردگی آن‌ها در فضای کتاب‌فروشی‌هاست که به نظر هرروز گسترده‌تر هم می‌شود و فضای کتاب‌های جدی را در محدوده فروشگاه، محدودتر می‌کند. فضای کتاب‌فروشی‌هایی که سابق مملو از کتاب‌های جدی بود دارد جای خود را به کتاب‌های فانتزی یا زرد و همچنین محصولاتی می‌دهد که لزوماً فرهنگی نیستند و البته با هزار رنگ و لعاب خود را در قفسه‌های کتاب‌فروشی‌ها جا داده‌اند.

برای مثال کتاب‌فروشی بزرگی که در منطقه سجاد قرار داشت، ابتدا با فضای گسترده فروش کتاب‌های جدی در گونه های مختلف شروع به کارکرد اما رفته‌رفته به وسعت فروش محصولات فانتزی و شبه‌فرهنگی خود افزود تا جایی که به گمان برخی هم‌اکنون تنها اسم کتاب‌فروشی را یدک می‌کشد. این داستان کتاب‌فروشی‌های بزرگ دیگری در مناطق مختلف دیگر شهر هم هست؛ برخی از آن‌ها با ابتکار کافه کتاب‌ها قسمت بزرگی از فضای خود را به کافه اختصاص می‌دهند و ناچار از قفسه‌های کتاب خود می‌کاهند. در گفت‌وگو با صاحبان فروشگاه‌ها موضوع نیاز بازار و مخاطب در وهله اول پیش می‌آید و در نظر بعضی این ابتکارها که در همه جای دنیا مرسوم است باعث رغبت بیشتر مخاطبان به کتاب‌خوانی خواهد شد.

نمایشگاه کتاب

مسئله تغییر سبک زندگی است
بررسی عمیق‌تر این نظرات و مباحث درباره آن ما را به مصاحبه یا به‌طوری میزگرد غیررسمی با دو تن از ناشران و کتاب‌فروشی‌های بزرگ در حیاط‌خلوت یکی از کتاب‌فروشی‌ها واداشت.

عابس قدسی، صاحب یکی از کتاب‌فروشی‌ها که اتفاقاً صاحب انتشارات هم هست در این‌باره گفت: ماجرا به تغییر سبک زندگی و خرید جامعه برمی‌گردد و این لزوماً فقط در فضای کتاب‌فروشی‌ها نیست؛ چراکه در مثال کوچکش می‌شود به افتتاح هایپر مارکت ها اشاره کرد در مقابل خواربارفروشی‌های گذشته، راجع به کتاب‌فروشی‌ها هم این اتفاق افتاده و می‌توان گفت نسل کتاب‌فروشی‌های دهه ۶۰ اغلب دیگر یا منقرض شدند یا در حال انقراض‌اند چراکه سبک خرید کتاب تغییر کرده است. بخش دیگر موضوع هم به این برمی‌گردد که مخاطب تغییر کرده است من در خاطرات آقای رجب‌زاده دیده‌ام که می‌گفتند در اوایل انقلاب ما کتاب‌های دکتر شریعتی را با نیسان می‌آوردیم و مردم در مقابل کتاب‌فروشی صف می‌کشیدند؛ اما الان بهترین کتاب‌های ما هم آن‌قدر خوش‌اقبال نیستند که مخاطب برایش صف بایستد.از او دراین‌باره که آیا این تغییر ذائقه به دلیل رسانه‌های دیجیتال اتفاق افتاده است یا خیر؟ پرسیدم و او در پاسخ گفت: این‌یکی از دلایل می‌تواند باشد ولی همه‌اش نیست؛ برای مثال می‌توان به جنس ممیزی‌های ارشاد اشاره کرد که باعث شده کتاب‌های زرد راحت‌تر مجوز دریافت کند و به تولید و فروش برسد تا یک کتاب جدی و فاخر.

عابس قدسی در پاسخ به سوال دیگرم مبنی بر این‌که آیا این مخاطبان هستند که ساختار بر مبنای آن‌ها بناشده یا ساختارها ذائقه مخاطبان را شکل داده است؟ بیان کرد: قطعاً این رابطه رفت و برگشتی و دیالکتیکی است؛ برای مثال تلویزیون دهه ۶۰ تولیدات فاخرش می‌توانست چه ذائقه‌ای را برای مردم تشکیل دهد و خب تولیدات الان چه سلیقه‌ای را رقم می‌زند.رجب‌زاده صاحب یکی از بزرگ‌ترین کتاب‌فروشی‌های مشهد در خصوص شمارگان کتاب‌های جدید توضیح داد: درگذشته تعداد عنوان کتاب در یک موضوع مشخص نسبت به الان کمتر بود و در عوض شمارگان بسیار بالا بود اما الان این برعکس شده و شاید این موضوع بتواند بحث شمارگان را بهتر تفسیر کند؛ ما در گذشته شاید هزار و ۵۰۰ عنوان کتاب در فروشگاه نداشتیم اما الان بیش از ۳۰ هزار عنوان کتاب داریم. موضوع دیگر کم شدن تعداد کتاب‌فروشی‌هاست اما اگر این را از زاویه متراژ کتاب‌فروشی‌ها ببینیم شاهد این هستیم که متراژ زیاد شده است چرا که کتاب‌فروشی‌های کوچک جای خود را به فروشگاه‌های بزرگ کتاب داده‌اند.

خواب سرمایه در بازار کتاب

موضوع مهم بعدی در این جلسه نیمه‌رسمی تفاوت فضای کتاب‌فروشی‌ها در ابتدای افتتاح و چند سال بعد است که دیده می‌شود به سمت آرت شاپ ها می‌روند و از فضای کتاب‌فروشی فاصله می‌گیرند. این موضوع را با عابس قدسی در میان گذاشتم و او پاسخ داد: این واقعیت بازار است؛ خواب سرمایه در بازار کتاب بسیار زیاد است و این‌یک مانع بزرگ در اقتصاد تورمی کشور به وجود می‌آورد؛ موضوعی که مورد تایید رجب‌زاده هم بود و از کتاب‌هایی می‌گفت که از زمان افتتاحیه هنوز در فروشگاه مانده است.

در پایان این موضوع طرح شد که آیا رفتن به سمت فروش و عرضه فانتزی کتاب‌ها و محصولات فرهنگی باعث جذب مخاطب خواهد شد یا باعث می‌شود که فرد در توهم انجام کار فرهنگی به‌جای تعمیق، تحمیق شود؟ عابس قدسی نظرش را این‌چنین اظهار کرد: اگر خیلی آرمانی بخواهیم ببینیم، باید بگویم خیلی از کتاب‌های موجود عمق خاصی ندارد و حتی در مواردی مخرب هم هستند؛ کتاب‌هایی در حوزه روان شناسی و ادبیات این‌چنینی است؛ شما ببینید پرفروش‌ترین کتاب یکی دو سال گذشته ما، یادداشت‌های اینستاگرامی یک بلاگر است. اما این‌که آیا می‌شود یک کتاب‌فروشی فقط کتاب فاخر بیاورد و آیا مخاطبان جذب این کتاب‌فروشی خواهند شد یا نه به نظر احتیاج به یک کار پژوهشی دارد؛ واقعاً کسانی هستند که رمان را با کتاب‌های عامه‌پسند شروع کرده‌اند اما الان به تولستوی و ادبیات فاخر رسیده‌اند، اما آیا واقعاً یک کتاب‌فروشی فقط باعرضه کتاب فاخر می‌تواند اقتصاد خودش را بگرداند یا خیر این هم یک بعد دیگر از مسئله است. من خودم در گذشته کتاب عامه‌پسند مطلقا نمی فروختم اما الان این واقعیت را پذیرفتم و در مقابل این موضوع تا حدی کوتاه آمده‌ام. ما کدام هایپر مارکت را می شناسیم که محصولات مضر را عرضه نکند؟ احتمالاً باید در ساختارهای کلی و بنیادین تغییراتی صورت گیرد تا ذائقه مخاطبان ارتقا یابد.

بعد از نشست در حیاط پشتی کتاب‌فروشی به سمت یکی از قدیمی‌ترین کتاب‌فروشی‌های مشهد رفتم که اتفاقاً هنوز فقط به ارائه کتاب‌های جدی و پرعمق می‌پردازد و البته به‌هیچ‌عنوان به سمت آرت شاپ ها نرفته است. از او خواهش کردم با من مصاحبه کند و البته او با لبی خندان گفت این که ما هنوز این جا مستقریم به این دلیل است که مالک مغازه‌ایم و البته وابستگی مادی خاصی به این جا نداریم، و الا کسی نمی‌تواند با این وضعیت دوام بیاورد؛ در گذشته سلیقه مردم بنا به ساختارهای فرهنگی بالا بود و از کتب زرد کمتر استقبال می شد اما الان اصلا این‌گونه نیست؛ کافی است به صدا و سیما نگاه کنید.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

یک × 3 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن