دبیرستان آیتا… کاشانی در منطقه طلاب، با تقدیم ۱۰۵ شهید در دفاع مقدس، نقش بینظیری در یکی از حساسترین برهههای تاریخ کشور ایفا کرد.
صبح مشهد – یادم هست یکبار در متنی از محمدحسین جعفریان خواندم که نوشته بود: «کوی طلاب یک محله معمولی نیست؛ پایتخت انقلاب در مشهد است.» به عنوان کسی که دوران کودکی تا جوانیاش را در این محله گذرانده، نام طلاب، با همه کوچه پسکوچههایش، با همه کمبودهایی که حالا بسیاری از آنها مرتفع شده، همیشه برایم نوستالژیک بودهاست. طلاب، یکی از محرومترین محلات مشهد در دوران پیش از انقلاب و دهه ۱۳۶۰، با اسامی آدمهای بزرگی پیوند دارد؛ آدمهایی که با دل و جان انقلاب کردند تا ریشه ظلم را بخشکانند و بعد، مردانه پای حرفشان ایستادند و نترسیدند؛ حتی جانشان را فدا کردند تا ثمره آن همه مجاهدت، بماند و ببالد؛ وقتی نامهایی مانند بابانظر، برونسی، علیمردانی، حسینی محراب، محدثی، بصیر و … را مرور میکنی، یعنی داری از تاریخ محله طلاب حرف میزنی؛ یعنی از بر و بچههای گردانهای تخریبی که از مشهد به جبههها اعزام میشدند؛ عجیب است، بچههای طلاب همیشه اهل خطرکردن بودهاند. مردم این منطقه محروم، حتی از آزار منافقین نیز، مصون نماندند؛ نمونهاش بمبگذاری مقابل مسجد ولیعصر(عج) در ۲۸ شهریور ۱۳۶۰ که در آن پنج نفر از اهالی این منطقه و از جمله دو کودک به شهادت رسیدند. طلاب این طوری پای انقلاب و آرمانهایش ایستاد. این وسط، نامردی است اگر اسمی از دبیرستان آیتا… کاشانی به میان نیاید؛ دبیرستانی که بالاترین آمار شهدای دانشآموزی کشور را دارد و داستان این افتخار بینظیرش، موضوع نوشتار پیش روی شماست. دبیرستانی که امروزه، در حاشیه بولوار بعثت، جایی در قلب محله طلاب جا گرفته و شاید محصلان مشغول به تحصیل در آن، ندانند که وقتی روی نیمکتهایش لَم میدهند، جای چه دُردانههایی را پر میکنند.
قبل از انقلاب هم، کانون مبارزه بود
دبیرستان آیتا… کاشانی، سه چهار سال قبل از انقلاب تأسیس شد. اول آن را برای ساختمان باشگاه افسران بنا کرده بودند؛ اما خیلیها میگفتند که احداث آن در این منطقه، دلیل دیگری داشتهاست. به هر حال، دلیلش هر چه بود، رژیم ترجیح داد آن را به آموزش و پرورش واگذار کند. بعد از انقلاب، مدرسه را دو بخش کردند؛ یک قسمت شد هنرستان شهید محدث و یک بخش هم دبیرستان آیتا… کاشانی. اما قصه به همینجا ختم نمیشود. برای ساواک مشهد، این دبیرستان حکم بمب ساعتی را داشت؛ هشت ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در خردادماه ۱۳۵۷، بچههای طلاب که عموماً به این مدرسه میآمدند، دست به یک اعتصاب گسترده زدند؛ حرف حسابشان هم حمایت از نهضت امام خمینی(ره) بود. همین بچهها بودند که بعدها، به خصوص در دی و بهمن همان سال، پرچم انقلاب را در منطقه طلاب بلند کردند و پای کار انقلاب ایستادند.
اولین داوطلب دبیرستانی
جنگ که شروع شد، اولین داوطلبان دبیرستانی شهر مشهد، از همین مدرسه به جبهه اعزام شدند؛ شاید حالا خیلیها که از خیابان ابوذر، پشت سیلوی گندم مشهد، عبور میکنند و نام شهید رضا لیاقت را روی یکی از کوچههای فرعی میبینند، ندانند که او، از بر و بچههای همین دبیرستان آیتا… کاشانی بود. رضا اوایل جنگ راهی جبهه شد و به عنوان اولین شهید دانشآموزی مشهد، پیکرش را روز چهارم دیماه سال ۱۳۵۹ تشییع کردند یا شهید مسعود اختری که یکسال بعد از شهید لیاقت، از همین مدرسه به جبهه رفت و شهید شد و حالا، نامش را روی دبستانی در همان خیابان ابوذرِ پشت سیلوی گندم گذاشتهاند. در آن روزهای پر التهاب، در آن هنگامهای که دفاع از دین و میهن، مرد میدان میخواست، بچههای دبیرستان آیتا… کاشانی راه افتادند که بروند به خط مقدم؛ کم نیست، از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۷، درمجموع ۶۵۰ رزمنده از این دبیرستان به جبههها اعزام شدند و ۱۰۵ نفر از آنها، ابتدای نامشان به واژه «شهید» مزیّن شد؛ این بالاترین آمار در نوع خودش و در سراسر ایران است. بعضی از آنها را مانند شهید حسینی محراب، خوب میشناسیم، معاون تیپ ویژه شهدا و همرزم و همراه همیشگی شهید کاوه. خیلی از بچههای دبیرستان آیتا… کاشانی، اصلاً در جبهه مرد شدند، استخوان ترکاندند؛ وقتی که میرفتند هنوز پشت لبشان سبز نشدهبود، اما وقتی برگشتند، مردی بودند برای خودشان. سالها قبل، وقتی با یکی از بچههای بسیجی دبیرستان آیتا… کاشانی آن سالها گپ میزدم، برایم تعریف میکرد که شهید برونسی، با موتور گازیاش میآمد به مدرسه و برای جوانان پرشوری که منتظرش بودند، سخنرانی میکرد. یکبار، یکی از بچهها او را نشناخته و راهش نداده بود! میگفت آن جوان، به شهید برونسی گفتهاست که فرمانده هیچ وقت با موتور گازی نمیآید؛ اما او با خنده جواب داده بود: پسرم! من خودم برونسیام!
وقتی این خاطرات را مرور میکنیم، به اسم شهید کاوه هم میرسیم. دوستی که از زندگینامه سرداران مطلع بود، میگفت شهید کاوه هم مدتی در همین محله طلاب زندگی کرده و شاید به همین دلیل، دو سه باری گذرش به دبیرستان آیتا… کاشانی افتادهاست؛ برای ثبتنام داوطلبها. مدرسه آیتا… کاشانی شخصیت هم کم نداشتهاست؛ خیلیهایشان را شاید بشناسید، اما معروفترین آنها، دکتر سعید جلیلی است. دبیرستان آیتا… کاشانی را باید دبیرستان شهدا مینامیدند؛ مرکز پرورش آدمهای بزرگ؛ مکانی برای تربیت مردانی که حق را از ناحق تمیز میدادند و پای اعتقاداتشان میماندند. حالا، ۳۳ سال از آن روزهای غرورآفرین گذشته است. خیلیها رفتهاند، اما شهیدان همچنان باقیاند؛ به قول شهید آوینی، «پندار ما این است که ما ماندهایم و شهدا رفتهاند، اما حقیقت آن است که زمان ما را با خود بردهاست و شهدا ماندهاند.»
منبع: خراسان