۲۵ تا ۴۰ درصد جمعیت جهان را درونگراها تشکیل میدهند و بعضیهایشان تصور میکنند برای خوشحالتر شدن باید به زور تبدیل به برونگرا شد؛ آیا این رویکرد درست است؟
نویسنده : دکتر پرستو امیری | متخصص روان شناسی سلامت
صبح مشهد– شاید اگر بگوییم این روزها جهان بیش از هر زمانی در دست برونگراهاست، بزرگنمایی نکرده باشیم. برونگراها همه جا توجهها را به خودشان جلب میکنند؛ در مهمانی، در کلاس درس، در جلسات کاری، در روابط دوستانه و اجتماعی، در رسانهها و در شبکههای اجتماعی. حتما شما هم دوستانی دارید یا شاید خودتان جزو آنان باشید که مدام در حال فعالیتهای اجتماعی و پرهیجان، سفرهای دسته جمعی، مهمانی و دورهمی هستند و تجربیات لذتبخششان را در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارند. اما درون گراها چه؟ در حالی که افراد درون گرا ۲۵ تا ۴۰ درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند(این آمار در کشورهای مختلف بر اساس فرهنگ، وضعیت اجتماعی و … متفاوت است)، هنوز هم تصورات غلط زیادی درباره این نوع شخصیت وجود دارد. این تصورات غلط باعث میشود تا بعضی از افراد درونگرا، احساس کنند که تنها راه لذتبردن از زندگی و چشیدن طعم خوشحالی، چیزی جز برونگرا شدن نیست. در ادامه، میخواهیم کمی بیشتر در همین زمینه حرف بزنیم و نکاتی را مطرح کنیم که دانستنشان برای درونگراها و عموم مردم جامعه، ضروری است.
درونگراها لذتهای خاص خودشان را از زندگی میبرند
برونگراها اجتماعیتر، پرحرفتر و پرانرژیترند، دوستان بیشتر و تجارب پرهیجان بیشتری دارند و به هر طرف نگاه کنید برونگرایی را میبینید که به نظر میرسد از زندگی نهایت لذت را میبرد. هیچ شکی نیست که درونگراها لذتهای خاص خودشان را از زندگی میبرند اما به نظر میرسد جهان واقعی و مجازی فشار مضاعفی بر آدمها وارد میکند برای برونگرا بودن و بهرهمندی از فعالیتها و لذتهای خاص برون گرایانه. همان طور که گفتیم، برونگراها، بنابه ویژگیهای شخصیتیشان، بیشتر تمایل دارند خودشان، تجارب هیجان انگیز و بهرههایی را که از جهان بیرون میبرند نشان بدهند؛ به همین دلیل رسانه ها، تبلیغات و شبکههای اجتماعی، بیشتر منعکس کننده تصویر زندگی برون گراها هستند و این باعث میشود دیگران هم به مرور تمایلشان به سمت این نوع از زندگی و تجربه، کشیده شود و انواع دیگر سبکهای زندگی و تجربهای کمتر جذاب یا مهم جلوه کنند. اما این به آن معنا نیست که کسانی که کمتر برونگرا هستند یا درونگراها، زندگی و تجارب لذت بخشی ندارند.
تصورات اشتباهی که باعث فشار روی درونگراها میشود
درون گراها به اشتباه، گوشه گیر، خجالتی و افسرده ارزیابی میشوند و مدام از این بابت به آنها فشار وارد میشود. این در حالی است که درون گراها، بیشتر توجه و علایق شان معطوف به دنیای درونیشان است؛ آنها از تنهایی، خلوت کردن با خود و انجام فعالیتهای انفرادی بسیار لذت میبرند و برای خوش گذراندن وابسته به حضور آدم های دیگر نیستند. خواندن یک کتاب و نوشیدن یک فنجان چای در تنهایی، نقاشی کشیدن و گوش دادن به موسیقی و هر فعالیت انفرادی و به دور از جنجالی، برای یک درونگرا همان لذتی را تولید میکند که رفتن به یک مسافرت دسته جمعی یا یک مهمانی شلوغ برای یک فرد برون گرا.
لازم نیست به زور برونگرا شوید
درون گراها، بنابه ویژگی های شخصیتی شان، تمایل چندانی ندارند که به صورت پر سرو صدا، دنیای درونی، تجارب خاص و لذت های شان را نشان بدهند، آنها در گوشه ای از جهان مشغول خودشان و بهره مندی خاص خودشان از تجربه زیستن هستند و چون دیگران این گونه لذت بردن را نمیبینند، به اشتباه فکر میکنند که برای لذت بردن از زندگی حتما باید برونگرا بود. اگر درون گرا هستید، سعی نکنید به زور خودتان را تبدیل به یک آدم برون گرا کنید؛ آن چه را هستید بپذیرید؛ فعالیتهای لذت بخش متناسب با نوع شخصیتتان را پیدا کنید و بهترین خودتان باشید.
برتری در درونگرایی یا برونگرایی نیست
درون گرایی و برون گرایی یک طیف هستند، بعضیها بسیار برونگرا، بعضیها بسیار درون گرا و اغلب مردم در میانه طیف قرار دارند؛ اما هیچ یک از اینها به خودی خود برتری بر یکدیگر ندارند تا زمانی که شما زندگی و تجارب غنی و خاص خودتان را داشته باشید و تلاش نکنید تبدیل به نسخه بدلی دیگران شوید.