زن ۳۵ ساله در کلانتری پرده از سودجوییهای حیله گرانه یک زن غریبه برداشت .
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا زن ۳۵ ساله در کلانتری پرده از سودجوییهای حیله گرانه یک زن غریبه برداشت .
او در حالی که خیانت همسرش را قابل گذشت نمیدانست، پرده از سودجوییهای حیله گرانه یک زن غریبه برداشت و با بیان این که آن زن با شگرد تصادفهای ساختگی مردان هوسران را فریب میدهد، به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری شهید هاشمی نژاد مشهد گفت: به تازگی در یکی از رشتههای کاردانی دانشگاه دانش آموخته شده بودم که «آریا» به خواستگاری ام آمد.
پدر او که کارمند یکی از کتابخانههای شهر بود، مرا در حال مطالعه دیده و زیر نظر گرفته بود. آن زمان خودم را برای شرکت در آزمون کارشناسی آماده میکردم که با این خواستگاری پای سفره عقد نشستم و این گونه زندگی مشترک من و آریا آغاز شد. او در یک شرکت صنایع غذایی کار میکرد و زندگی متوسطی داشت. من به همسرم عشق میورزیدم و او را عاشقانه دوست داشتم، به همین خاطر با قناعت و صبوری همه تلاشم را برای پیشرفت همسرم به کار میگرفتم تا این که با ارثیه پدرم و فروش طلاهایم منزلی خریدیم، ولی همسرم اصرار داشت خودروی پرایدش را نیز تعویض کند. اگرچه من مخالف بودم، ولی برای خوشحالی همسرم سکوت کردم و او یک خودروی شاسی بلند خارجی خرید. یک ماه بعد از این ماجرا، روزی همسرم به خانه آمد و در حالی که با زنی آن سوی خط تلفن قرار میگذاشت، به من گفت: پشت چراغ قرمز با خودرویی تصادف کردم که راننده آن زن است. وحشت زده پرسیدم:خودت طوری نشدی؟ وقتی همسرم را سالم دیدم خدا را شکر کردم و گفتم: خسارت ماشین فدای سرت!
قرار بود آن زن جوان خسارت خودروی همسرم را پرداخت کند و به همین دلیل مدام تلفنی با یکدیگر در تماس بودند تا این که آرام آرام حرکات و رفتار آریا تغییر کرد. با آن که پس از شیوع ویروس کرونا خانه نشین شده بود، اما تلفن هایش را در بیرون از خانه پاسخ میداد و به بهانههای مختلف منزل را ترک میکرد. ابتدا اهمیتی نمیدادم و تصور میکردم با دوستان یا همکارانش قرار ملاقات دارد، ولی رابطه عاطفی ما هر روز سردتر و رفتارهای آریا مشکوکتر میشد.
۱۵ سال عاشقانه در کنار همسرم و دو فرزندم زندگی کرده بودم، اما وسوسه عجیبی به ذهنم خطور کرده بود. با خودم عهد کردم اجازه ندهم هیچ چیزی این زندگی شیرین را خراب کند، تا این که وقتی همسرم و فرزندانم خواب بودند به پارکینگ رفتم و خودروی همسرم را زیر و رو کردم که ناگهان یک گوشی زیر صندلی راننده پیدا کردم. گوشی رمز نداشت و من با حیرت و وحشت زده به تصاویری نگاه میکردم که همسرم را در کنار زنی با آرایشهای غلیظ نشان میداد.
وضعیت زننده این تصاویر و پیامکهای عاشقانه دنیا را روی سرم خراب کرد. باورم نمیشد همسرم به من خیانت کرده باشد. اشک ریزان و عصبانی از پلهها بالا رفتم و از همسرم توضیح خواستم. او با دیدن گوشی حقیقت ماجرا را فاش کرد و گفت که فریب طنازیهای زن جوانی را خورده است که با او تصادف کرده بود. همسرم گفت که آن زن به بهانه پرداخت خسارت خودرو او را به مکانهای خلوت کشانده و با شیوههای حیله گرانه به دام انداخته است. همسرم هم با آن که قصد ارتباط با او را نداشته، در نهایت وارد یک رابطه هوس آلود شده. با این حال، بارها تصمیم به قطع این رابطه گرفته، اما آن زن تهدیدش کرده که ماجرای این روابط شیطانی را برای همسرت بازگو میکنم و …
همان روز با شماره آن زن غریبه تماس گرفتم، ولی او با بی حیایی و بی شرمی ادعا کرد این گونه رفتارها منبع درآمد من است! من بعد از تصادفهای ساختگی مردان هوسران را به دام میاندازم و آنها هم از ترس آبرو برای مدتها هزینههای خوش گذرانی من را میپردازند و … این بود که به کلانتری آمدم تا از خیانت همسرم و آن زن خیابانی شکایت کنم.