اخبار مهم

ازدواج جوان مشهدی با یک دختر مرده / با او در یک مهمانی شبانه آشنا شدم!

کد خبر : 31350

خودم هم نفهمیدم چگونه وارد شبکه انتقال گوشی های سرقتی به افغانستان شدم. همه چیز خیلی سریع اتفاق افتاد به طوری که در یک چشم به هم زدن پول ها به حساب همسرم سرازیر شد و …
به گزارش صبح مشهد به نقل از خراسان این ها بخشی از اظهارات جوان ۲۴ساله ای است که در عملیات گسترده کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی و به اتهام خرید و انتقال گوشی‌های سرقتی به افغانستان به دام افتاد. او پس از پاسخ به سوالات تخصصی سرگرد همتی(افسر پرونده) درباره سرگذشت خود نیز گفت: اگرچه متولد سال ۱۳۷۵ هستم اما پدرم شناسنامه ای با تاریخ تولد ۱۳۸۰ برایم گرفته تا پنج سال کوچک تر جلوه کنم.
من تک فرزند خانواده و عزیزدردانه پدر و مادرم بودم ولی تا کلاس اول دبیرستان بیشتر درس نخواندم و ترک تحصیل کردم چرا که تحت تاثیر محیط زندگی و دوستان خلافکارم قرار گرفته بودم و گاهی با آنان به مشروب خواری می رفتم. پدرم به دلیل بیماری که دارد فقط از صبح تا شب پای بساط مواد مخدر است و به کسی کاری ندارد.

بعد از ترک تحصیل، به هر کاری دست زدم تا درآمدی داشته باشم ولی بیشتر پول هایم را با رفقایم هزینه می کردم، تا این که سه سال قبل و در یک مجلس شبانه با دختری از تبعه افغانستان آشنا شدم. این آشنایی به عشق و علاقه کشید و بالاخره در حالی پای سفره عقد نشستم که همسرم چهار سال از من بزرگ تر بود.

برای همسرم یک شناسنامه ایرانی دختری فوت شده را به مبلغ پنج میلیون تومان خریدم و سپس آن شناسنامه را به طور قانونی تعویض کردم. وقتی از من پرسیدند چرا تا به حال شناسنامه را عکس دار نکرده اید؟ گفتم: آن ها در روستا ساکن هستند و اطلاعی از تعویض شناسنامه ها نداشتند. خلاصه با همان شناسنامه ازدواج کردیم و برای فرزندم شناسنامه گرفتیم و حساب های بانکی باز کردیم.

آن روزها من به کار ضایعات جمع کنی مشغول بودم و روزی تا ۵۰۰هزار تومان درآمد داشتم اما با اصرار خواهرزنم همه دارایی ام را به دلار تبدیل کردم تا به آلمان مهاجرت کنیم. خیلی زود با همسر و خواهرزنم که دچار معلولیت جسمانی است، عازم ترکیه شدیم اما آن جا همه دلارها را خرج کردم و نتوانستم از مرز ترکیه خارج شوم، به همین دلیل دست از پا درازتر به ایران بازگشتم تا از پدر بیمارم مراقبت کنم. دچار مشکلات مالی شدیدی بودم و درآمد کارگری هم با به دنیا آمدن دختر کوچکم پاسخ گوی نیازم نبود تا این که با یکی از بستگان همسرم آشنا شدم و او پیشنهاد انتقال گوشی‌های سرقتی به شهرهای مرزی ایران را به من داد و همان جا یک میلیون تومان به حسابم ریخت. طولی نکشید که خودم شبکه ترانزیت گوشی به افغانستان را به راه انداختم و …

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهار × چهار =

دکمه بازگشت به بالا
بستن