اخبار مهم

اعتراف تلخ دختر فراری در مشهد/دختر جوانی که قربانی اعتیاد پدرش شده بود!

کد خبر : 30652

دختر جوان که قربانی اعتیاد پدرش شده بود پرده از رازی هولناک برداشت .
به گزارش صبح مشهد به نقل از مشهد فوری، دختر ۱۸ ساله که مرکز مشاوره پلیس را تنها پناهگاه خود یافته بود، سال ها عقده های تلنبار شده اش را بی پرده روی میز مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری پنجتن مشهد ریخت و با بیان این که زندگی تاریک من در مسیری قرار دارد که انتهایش به نابودی می رسد، در تشریح ماجراهای تلخ زندگی اش گفت: ۱۸ سال قبل در خانواده ای فقیر و بی بضاعت متولد شدم. پدر و مادرم به مواد مخدر اعتیاد داشتند اما نمی توانستند هزینه های اعتیادشان را تامین کنند به همین خاطر منزل اجاره ای ما در حاشیه شهر پاتوق خلافکاران و معتادان بود.

افراد مختلفی از زن و مرد و پیر و جوان گرفته تا دزدان و خلافکاران به خانه ما می آمدند و برخی خرده فروشان نیز مواد مخدر مصرفی آن ها را تامین می کردند، در این میان هرکدام از آنان مقدار کمی مواد به پدر و مادرم می دادند تا روزگارشان را بگذرانند.

در حالی که من در مقطع ابتدایی درس می خواندم اما باید کنار تک شعله می نشستم تا با چایی از معتادان پذیرایی کنم. با آن که هنوز کودکی خردسال بودم ولی آرام آرام معنای نگاه های بی شرمانه برخی از افرادی را حس می کردم که هر روز برای استعمال مواد مخدر به منزل ما می آمدند. در همین روزها بود که پدرم دیگر به خانه نمی آمد اما وقتی همسایگان می گفتند پدرت کارتن خواب شده است!

معنی آن را نمی فهمیدم با وجود این، خیلی دوست داشتم درس بخوانم اما وقتی همکلاسی هایم را می دیدم که از فروشگاه مدرسه خوراکی می خرند یا در کیفشان ساندویچ های خوشمزه دارند خیلی به آن ها غبطه می خوردم و دوست داشتم طعم آن خوراکی ها را بچشم تا این که روزی هنگام زنگ تفریح از کیف یکی از همکلاسی هایم مقداری خوراکی و پول دزدیدم.

وقتی ماجرا لو رفت و مسئولان مدرسه متوجه شدند به ناچار ترک تحصیل کردم چرا که از آن روز به بعد به «دزد کلاس» معروف شده بودم و همکلاسی هایم پدرم را «کارتن خواب» و مرا دزدی می دانستند که نباید کنارم بنشینند. بعد از این ماجرا بود که خانه نشین شدم و در معرض دید برخی انسان های شیطان صفت قرار گرفتم با آن که خیلی دوست داشتم مانند دیگر دختران عروسک بازی کنم و به جست و خیز بپردازم ولی هیچ گاه آرزوهایم برآورده نشد و برای یک بار هم که شده از ته دل نخندیدم. ۱۴ سال بیشتر نداشتم که دیگر مردان هوسران کنارم می نشستند و …

پدر و مادرم این صحنه های زشت را می دیدند اما به خاطر مقداری مواد مخدر که خرده فروشان یا معتادان به آن ها می دادند، دم برنمی آوردند وخودشان را بی خبر از ماجرا نشان می دادند.

وقتی آرام آرام منزل ما به پاتوق مردان هوسران هم تبدیل شد تصمیم به فرار از خانه گرفتم و درحالی که ۱۶سال بیشتر نداشتم چاره ای جز قدم گذاشتن در همان مسیر تاریک و کثیف نیافتم به طوری که دیگر واژه هایی مانند خوشبختی، آینده، لبخند، زندگی و … در امتداد همین تاریکی ها قرار گرفتند و برایم بی معنی شدند. با وجود این امروز تصمیم گرفتم تا به پلیس پناه ببرم شاید بتوانم به امتداد روشنایی بازگردم و …

شایان ذکر است به دستور سروان ولیان (رئیس کلانتری پنجتن مشهد) این دختر جوان به مراکز امدادی و مشاوره ای معرفی شد.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

‫۲ نظرها

  1. مواد فروشهای عمده یا اونایی ک وارد کننده تولیدکننده هستند رو بایدبدون بخشش جرمه اعدام کرد
    جرم فروش موادمخدرباید انقدر زیاد باشه ک کسی جرات خریدوفروش نداشته باشه
    مثل ریس جمهور فیلیپین… دوترته…ک واقعا عملی کرده بوداین کارو جوری ک حتی خودش هم اعدام میکرد

  2. اگر یک بار ریشکن کنیم این مشکل رو یک برای برای همیشه
    دیگه این اتفاق ها نمی افته
    اگر ریشکن نشه تا انسان وجود داره این مشکلم هست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

20 − شش =

دکمه بازگشت به بالا
بستن