اخبار مهم

عکس‌خصوصی‌دخترم‌با بهمن‌مرا قاتل‌کرد !

کد خبر : 29399

پدر رومینا اشرفی دختر ۱۳ ساله تالشی در اعترافاتش ادعا کرد که عکس های خصوصی دخترم در اینستاگرام مرا دیوانه کرد. در همین حال بهمن خاوری هم اعلام کرده که قبل از رومینا نیز یک دختر را فراری داده بود !
به گزارش صبح مشهد به نقل از رکنا ، اولین قرار ملاقات با رضا اشرفی پدر رومینا در زندان مرکزی رشت بود. مردی که وارد اتاق شد، لاغر اندام و در ظاهر آرام بود و در حالی که پاهایش را روی زمین سر می‌داد روی یک صندلی نشست و با صورت کشیده خود به زمین خیره شد. بخش هایی از این گفت وگو در ادامه می آید :
خود را معرفی کنید.
من، رضا اشرفی، متولد اول شهریورماه ۶۲ و کارگر مزرعه هستم. ۱۵ سال است که ازدواج کرده‌ام.
اولین بار چه زمانی متوجه رابطه دخترت با بهمن خاوری شدی؟
یک نفر به من گفت ظرف ۲ تا ۳ روز دیگر دخترت فرار می‌کند؛ به خانه آمدم و گوشی دخترم را چک کردم متوجه شدم پیامی در این باره رد و بدل نشده است.

چه هنگام متوجه شدید رومینا فرار کرده است و بعد از آن چه کردید؟
یک هفته از شنیدن این که می‌خواهد فرار کند می‌گذشت؛ خرید کرده بودم، همسرم مریض احوال بود؛ شام گذاشتم و چهار نفری سر سفره نشستیم و شام خوردیم. بعد از آن هوس چای کردم؛ رومینا چای را حاضر کرد؛ در هنگام خوردن چای متوجه شدم ماده سفید رنگی ته استکان است؛ شک کردم؛ چای دوم را که خوردم گفتم بی مزه است؛ بعد از خوردن چای سوم؛ در همان وضعیت خوابم برد و از ساعت ۱۰ و نیم تا سه صبح خوابیدم. خانمم بیدارم کرد و گفت رومینا کجاست؟ رومینا در خانه نیست. متوجه شدم رومینا در چای مواد خواب آور ریخته و از خانه رفته بود. تا ساعت هشت صبح گیج بودم که برادرم آمد و گفت آن پسر (بهمن خاوری) در اینستاگرام گفته است که ساعت ۱۲ شب با رومینا فرار کرده‌اند. قبل از ظهر به پاسگاه رفتم و به خاطر آدم ربایی شکایت کردم. دوباره بعد از ظهر برای پیگیری به پاسگاه رفتم، با آن پسر (بهمن خاوری) تماس گرفتم و گفتم دخترم را به تو می‌دهم؛ مقدمات کار را فراهم کن. آدرس خانه خواهرش را داد. به آن جا رفتم و دخترم را که دیدم تپش قلب داشتم؛ به اتاقی رفتیم و از او پرسیدم چند سال است با این پسر رابطه داری؟ گفت یک ماهی می‌شود با او تلفنی صحبت می‌کنم.
در خصوص این ادعا که در برخی رسانه‌ها گفته شد رومینا در بازپرسی یا آگاهی گفته است که نزد خانواده‌اش امنیت ندارد توضیح دهید.
من اصلا چیزی از جانب رومینا در این خصوص نشنیدم. آن جا فضا خیلی احساسی و عاطفی شد برعکس این حرف‌ها را هم زد، وقتی به خانه باجناقم رفتیم خیلی صمیمی‌تر شده بودیم. بعد از ناهار از خانه باجناقم به سمت خانه حرکت کردیم. در مسیر خیلی مهربان بودیم و خودش هم تشکر کرد، هنگامی که رسیدیم کمی بعد، رومینا و برادرش خوابیدند؛ با خودم گفتم کاش نمی‌خوابید و با هم صحبت می‌کردیم. رابطه‌ام با رومینا خوب بود. معمولا با او درد دل نمی‌کردم، اما با هم شوخی می‌کردیم.
بهمن خاوری را می‌شناختی؟ مشکلت با او چه بود؟
پارسال قبل از عید برای نزدیکانش بنایی کرده بودم. از همان اول از این پسر بدم می‌آمد؛ اصلا آدم خوبی نبود شما می توانید از همه محل بپرسید به چه نام‌هایی مشهور بود اگر هم برای رومینا خواستگاری می‌آمد، مخالفت می‌کردم، اما بهمن اصلا خواستگاری نیامد.
از همسایه‌ها که چه کاره است. من در آیینه می‌دیدم که یا باید در خانه این خانواده می‌ماند و او را می‌فروختند یا این که یک ماهه فرار می‌کرد به بیابان. بهمن به رومینا گفته بود اگر با من نیایی، آبرویت را می‌برم و پدر و مادرت را می‌کشم. این موضوع را رومینا به همسرم گفته بود.
چرا رومینا باید از بهمن بترسد؟
نمی‌دانم؛ باید موبایلش بررسی شود. من به بهمن گفتم اگر می‌خواهی دخترم را خوشبخت کنی چرا چنین تصاویری در اینستاگرام می‌گذاری؟ از مادر رومینا بپرسید، رومینا را مجبور می‌کردند در آن حالت از او عکس بگیرند.
احساس نمی‌کنی، چون دخترت کوچک بود اغفال شده بود و باید به او فرصت می‌دادی؟‌
می‌خواستم بهشتی کوچک برایش درست کنم.
پشیمانی؟ اگر زمان به عقب برمی‌گشت باز هم همین کار را می‌کردی؟
نه این کار را نمی‌کردم.
اگر مشکلی نداری درباره نحوه قتل توضیح بده؟
دو ضربه وارد کردم و بیرون رفتم.
روزی که تصویر دخترت را در اینستاگرام دیدی، چه حالی شدی؟
آن صحنه را که دیدم، اذیت شدم. دخترم را فریب داد. با آبروی خانواده ما در اینستاگرام بازی کرد آدمی که شرف و غیرت داشته باشد، این کار را نمی‌کند. رومینا خواستگار‌های زیادی داشت.
به صورت شفاف بگو که علت قتل چه بود؟
چون رومینا با یک آدم … فرار کرده بود از این موضوع آن موقع گذشتم، ولی بعد این اقدام، آن عکس‌ها را در اینستاگرام گذاشته بودند.
چه کسی مقصر است؟
مقصر اصلی خودم هستم، چون من قتل را انجام دادم.
تا به حال مشکلی در زمینه روانی نداشته‌ای که به روان شناس مراجعه کنی؟
نه مشکلی نداشتم.
به عنوان حرف آخر چه چیزی برای گفتن داری؟
من نمی‌خواستم رومینا را تحت فشار بگذارم و می‌خواستم او آزاد باشد؛ من با حجابش مشکلی نداشتم اصراری نداشتم لباس خاصی بپوشد. هر لباسی می‌گفت دوست دارم همان را برایش می‌خریدم من رومینا را دوست داشتم، ولی عصبی شدم و الان زمان قابل بازگشت نیست.
بهمن خاوری : پدرم هم مادرم را فراری داده بود
در همین حال شرق نوشت:ادعا‌های بهمن خاوری و همچنین نقش او در فرار رومینا سبب شد تا پس از بازداشت به سراغ او برویم و روایت بهمن را درباره قتل رومینا بشنویم. او می‌گوید: به خاطر فراری‌ دادن رومینا پشیمان نیستم؛ من خودم را مقصر نمی‌دانم. وی در این گفت وگو همچنین درباره وضعیت خانوادگی خودش گفت: یکی از خواهرانم فرار کرده. برادرم که از خودم بزرگ‌تر است دختری را فراری داد و الان یک بچه دارد؛ پدرم نیز مادرم را فراری داده بود. بهمن خاوری همچنین در پاسخ به این سوال که «محلی‌ها می‌گویند گویا تو قبلا دختر دیگری را نیز فراری دادی» گفت: بله چند سال قبل بود.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

چهار − 2 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن