اخبار مهم

لبخندهای شیطانی / دام زن صیغه ای

کد خبر : 29232

به گزارش صبح مشهد: برای آزمایش‌های استخدامی به آزمایشگاه رفته بودم. سهیلا هم برای آزمایش خون آمده بود و می‌گفت دریافت یک پروانه‌کسب مغازه چه الم‌شنگه‌ای دارد.
ن‌روز او را با ماشین تا نزدیکی خانه‌شان رساندم. لبخندهای شیطانی‌اش دلم را لرزاند و اسیر هوا‌ وهوس شدم.
سهیلا می‌گفت مطلقه است و از من می‌خواست از نظر عاطفی بیشتر هوایش را داشته باشم. او را به عقد موقت خودم درآوردم. به‌طورپنهانی در ارتباط بودیم.

من در یک شرکت دولتی استخدام شدم و مجبور بودم به‌خاطر شرایط شغلی‌ام از مشهد بروم.

سهیلا هر دو پایش را توی یک کفش کرده بود و می‌گفت باید او را همراه خود ببرم.

اصلا شرایطم را درک نمی‌کرد. من از او خداحافظی کردم و راهی شهر غربت شدم. مدتی گذشت، با دخترعمویم ازدواج کردم.

احساس تنهایی و غربت آزارم می‌داد و به‌همین‌خاطر بعد از سه ماه، زندگی مشترک خود را آغاز کردم.

سهیلا که می‌دانست کجا کار می‌کنم، شماره محل کارم را پیدا کرده بود و دم ‌به‌ثانیه زنگ می‌زد.

دریافت جدیدترین اخبار مشهد و ایران با عضویت در کانال تلگرامی صبح مشهد ( کلیک کنید )

از ترس آبرویم با او تماس گرفتم، می‌گفت قصد خودکشی دارد و در نامه‌ای می‌نویسد که من عامل این بدبختی‌اش هستم. مزاحمت‌های آزاردهنده‌اش دوباره شروع شد و این اواخر می‌گفت که ایدز دارد و… .

دچار وحشت شده بودم که مبادا من هم آلوده‌ شده باشم. دیوانه‌ام کرده بود، بالاخره حرفش را زد و حالا ١٠میلیون تومان پول می‌خواهد تا دست از سرم بردارد. همسرم نیز متوجه شده و…

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

یک نظر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

بیست − 14 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن