عباس محمدی، کنشگر محیط زیست و پژوهشگر اقلیم در ایران ساخت و ساز در مسیل رودها، سدسازی بیرویه، تصرف زمین در محیطهای کوهستانی و پرنوسان بودن وضع هوا و بارش در ایران از مهمترین دلایل سیلها در چند روز اخیر است.
چرا سیل ما را همیشه غافلگیر میکند و علت بروز سیل در چند روز اخیر چه بود؟ کارشناسان همواره دلیل وقوع سیل در ایران را پرنوسان بودن وضع هوا و بارش و البته دستکاری انسان در طبیعت میدانند. اما این مفاهیم کلی به چه معناست. در این زمینه عباس محمدی، کنشگر محیط زیست و پژوهشگر اقلیم در ایران در گفت و گو با خبرنگار ما به صورت مصداقی دلایل وقوع سیل در روزهای اخیر در کشور را بررسی و تحلیل میکند. او میگوید؛ ساخت و ساز در مسیل رودها، سدسازی بیرویه، تصرف زمین در محیطهای کوهستانی و پرنوسان بودن وضع هوا و بارش در ایران از مهمترین دلایل سیلها در چند روز اخیر است.
مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید:
سیل استانهای ایران را در نوردیده و همزمان تحلیلهای خاصی از این حوادث طبیعی مطرح میشود، ریشه و علت وقوع سیل در چند روز اخیر چیست؟
هنریک مجنونیان، پژوهشگر برجستهی محیط زیست، نوشتاری با عنوان «آگاهی وارونهی ما» دارد که با توجه به سیل اخیر جا دارد چند جمله از آن را مرور کنیم: «انسان همزیستی مسالمت آمیز خود را با طبیعت مدتها است که از دست داده است. این زمین رخسارهی کلان بر خلاف ظاهر استوارش سخت ناپایدار و شکننده است.کوهها تاب مقاومت در برابر فشار، بهرهکشی و غارت بیرویهی منابع خود بهوسیلهی جوامع انسانی را ندارند. سیلاب که اغلب از آن بهنام بلای طبیعی یاد میشود، آمیختهی متضادی از خشم و درماندگی کوهستان از رفتار ناشایست ما در قبال طبیعت است، به طوری که بهزحمت بتوان آن را بلای طبیعی نامید.کوهها زخم های عمیق پیکرهی خود را قبل از رسیدن به مرحلهی سیلخیزی آشکارا نشان میدهند… اما ما گوشها و چشمهای خود را بر آثار فرسایشی آشکار کوهها فرومیبندیم تا دربارهی رفتار غیرمسوولانهی خود نه چیزی بشنویم و نه چیزی ببینیم… بیایید یک بار هم که شده تصور کنیم کهدرک ما از پدیدهی سیلاب، آگاهی وارونهای استو در مناسبات خود با کوهها و طبیعتکمی اصولیتر و اخلاقیتر عمل کنیم.»
این زخمها و دستکاریهای اشاره شده در مناطقی که سیل رخ داده است، به چه شکلی بوده؟
ببینید زخمهای عمیق بر پیکرهی کوهستان که مجنونیان به آن اشاره میکند، در استان گلستان (و با شدتی کمتر، در مازندران و گیلان) به شکل آبکنده ای عمیق روی کوههایی که پیشتر جنگلپوش بوده و اکنون لختاند، و بهصورت ویلاهای دملگونه با گستردگی دهشتناکی در مازندران و تا حد زیادی در گیلان، چندین سال است که به چشم میآید و دیدگان را می آزارد. همچنین دستکاری شدید در نظام رودخانه ها به شکل بهره برداری جنون آمیز از شن و ماسه، ساخت و ساز یا کشت و کار در حریم رودخانهها و مسیلها، ساخت سد و «سیلبند» (که واژهای نادرست و پرتناقض است)، ریختن زباله و پساب در رودخانهها که جریان طبیعی آب را مختل میسازد، بتنی کردن بستر یا کنارهی رودها، و برپا کردن پلهایی که سازندگانش کوتهبین بوده و سیلهای با برگشت درازمدت را ندیدهاند. از جمله کارهای توسعه و عمرانی بوده که با آگاهی وارونه انجام شده است. در نتیجه، چندین سال است که پیامدهای این وارونگی شعور را به صورتهای گوناگون و از جمله به شکل فرسایش خاک (که در واقع، از دست رفتن سرزمین است) و رخداد سیلهای غیرطبیعی می بینیم.
دخالت انسان در طبیعت به چه معنا؟
یکی از این موارد همین افزایش جمعیت است. از طرف دیگر افزایش حرص و آز برای تصرف زمین که تأثیر زیاد شدن جمعیت را چند برابر کرده، عامل دیگری است که ویرانگری سیل را بیشتر ساخته؛ چراکه سطح تصرف بسی بیش از سه یا چهار دههی پیش شده است. درست است که بارندگی های شش ماه گذشتهی استان گلستان حدود دو برابر میانگین درازمدت بوده و گویا سیل اخیر، از نوع سیلابهایی با بازگشت صدساله بوده، اما اگر پوشش گیاهی منطقه تا بدین حد تخریب نشده بود، اگر ساخت و سازها اینقدر گسترده نبود، اگر طبیعی بودن طغیان رودخانهها و پرنوسان بودن وضع هوا و بارش در ایران پذیرفته می شد و برنامهریزی هایی برای زیست در کنار این واقعیت (و نه ایستادگی در برابر آن) صورت می گرفت، اگر سیل های مرداد ۱۳۸۰ با بیش از دویست کشته، ۱۳۸۴ با بیش از پنجاه کشته، و سیل های بعدی منطقه… مورد اعتنای دقیق قرار می گرفت، خسارت ها تا به این اندازه گسترده نمی شد.در این صورت، سیل می توانست همان کارکرد طبیعی خود را که تغذیه ی آبخوان های زیرزمینی و تالاب ها، و شستن نمک و تقویت خاک است، داشته باشد. یادآوری میکنم که «غیرعادی» بودن میزان بارندگیها، همیشه از جمله در سیل ۱۳۸۴، توجیه مسوولان منطقه بوده برای فرار از پذیرش مسوولیت بوده است؛ اسماعیل مهاجر که در سال ۱۳۸۴ مدیرکل محیط زیست استان گلستان بود، «مقدار و شدت بارندگی در مدت کوتاه» را به عنوان نخستین عامل بروز آن سیل ذکر کرده بود.
نمودی از وارونگی درک ما از سیل را می توان در صحبتهای همین چند روزهی مدافعان سدسازی دید که از لزوم ساخت سدهای بیشتر می گویند. این سخنان در حالی است که با وجود ساخت دهها سد بزرگ و هزاران سیل بند و گابیون در دو سه دههی اخیر، تعداد و خرابی سیل ها بسیار بیشتر شده است. البته در این مورد، شاید سودجویی بر وارونگی شعور چیره باشد.
به نظر شما راه خروج از این وضعیت چیست؟
سیل هایی با پیامدهای غیرطبیعی و اجتناب پذیر، مانند آنچه، به ویژه در دو دههی اخیر، بارها در استان گلستان روان شده و خسارتها و مرگو میر بسیار برجا گذاشته، پیام باران پر برکت است که: ای انسانها، زمین پر نقش و نگار را چرکین ساختهاید! بارش های ناگهانی، جاری شدن سیل، خشکسالی، و نوسانهای شدید اقلیمی، ذاتی سرزمین ما بوده و با تغییر اقلیم جهانی، بیشتر هم خواهد شد. راه چاره نه ساختن سد و سیلبند، که کاستن از فشار بر طبیعت است. در این راه، البته فناوری و آگاهی علمی میتواند به ما کمک کند، اما به شرطی که آگاهی و مهارتها را به شکل وارونه به کار نبندیم و نقدی اساسی به عملکرد گذشتهی خود داشته باشیم.
منبع: خبرآنلاین
باز هم نوشدارو پس از مرگ سهراب و باز هم تحلیل پس از وقوع اتفاق….کاشکی قبلش این تحلیلها رو میکردین و الان مثل بعضی از کارشناسهای حاذق فقط تاریخ تحلیل و اخطارتون رو درج میکردین و مثلا ارجاع میدادین به تحلیلی که چند سال پیش داشتین نه الان!!