فاطمه هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه گفت: پدرم و آقای روحانی هیچ شباهتی به هم ندارند؛ عدهای از این نظر شبیه میگویند که تفکراتی که ایشان برای سازندگی و اعتدال دارد به آقای هاشمی نزدیک است اما خیلی تفاوتهای زیادی با همدیگر دارند.
گزارش صبح مشهد به نقل از احرار گیل، فاطمه هاشمی، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه از حواشی زندگی خانواده آیتالله هاشمیرفسنجانی و رد صلاحیت پدرش در سال ٩٢ سخن گفته است.
خیر وجود ندارد. در اصلاحطلبان هم چنین لیدری نداریم و بیشتر تفکر اعتدالی را در آقای هاشمیرفسنجانی میبینم با گوش دادن به سخنرانیها و خاطراتش میتوان در تمام مراحل زندگیاش اعتدال را به عینه و وضوح مشاهده کرد. در انتخابات اخیر هم همه حول محور ایشان حرکت کردند.یعنی معتقدید گفتمان اعتدال خودش یک جریان سیاسی جدا است؟
خودش یک جریان سیاسی و مذهبی است و از ابتدای انقلاب هم شاهد این رویه بودیم. اگر واقعا بر این اساس نگاه کنیم دین هم تاکید بر اعتدال دارد و همیشه مخالف تندروی بوده است.
این گفتمان تا چه اندازه در پیادهسازی اعتدال در سطح جامعه موفق بوده است؟
اگر بخواهیم ٣٧ سال انقلاب را در نظر بگیریم در حدود ٣٠ الی ۴٠ درصد موفق بوده و با دیدن اعضای کابینه دولت سازندگی، روند اعتدال مشاهده میشد و البته در سطح زندگی مردم هم تا حدودی این رویه با توجه به موقعیت بعد از جنگ و مشکلات و بحرانهایی که وجود داشت، دیده میشد و همین تفکراتی که خودش را الان نشان میدهد آن موقع هم بود منتها در آن زمان فضای مجازی و خبری بدین شکل وجود نداشت و کمتر انعکاس پیدا میکرد.
نمی خواهم اسم ببرم اما همین جریان اصلاحطلب به عنوان نمونه مخالف دستگاه ویدیو بود و در حمله به سفارت امریکا هم مواضع اصلاحطلبان دیده میشد اینطور نبود که این جریان از ابتدا میانهرو باشند. اینها جا عوض میکنند تفکر عوض نمیکنند اما اعتدالیون از ابتدا تاکنون ثابت هستند و ماندند.
تئوریسینهای هر دو جریان بر این باورند که مرزبندی جریان اصلاحطلب و اصولگرا در اولویت دادن به مفاهیم است؛ جریان اصولگرا به مبانی ارزشی و حاکمیتی نسبت به حقوق مردم اهمیت بیشتری میدهد و جریان اصلاحطلب آزادیهای تصریح شده در قانون اساسی و حقوق مردم را در اولویت قرار میدهد برای جریان اعتدال کدام یک در اولویت قرار دارد؟
باید گفت که در دولت آقای خاتمی هم شاهد تندرویهای زیاد بودیم. اصلاحطلبان هم زمانی که سر کار آمدند این گونه نبودند نمیخواهم از افراد نام ببرم… اما در همان روزهای ابتدایی شکلگیری انقلاب، آغاز تندرویها را در جریان چپ آن زمان و اصلاحطلبان امروزی شاهد بودیم. چپها خیلی تندروتراز اصولگراها بودند. اگر امروز چپ میگوید مذاکره با امریکا، در آن زمان اعتقادی خلاف این را داشت، حتی اصولگراها بیشتر مذاکره با این کشور را مطرح میکردند.
منظور این هست که برخی از افراد حاضر در طیف اصولگرا بیشتر دنبال مباحث ارزشی هستند اما لایههایی از اصلاحطلبان شعار مردم و اولویت قرار دادن آنها را در برنامه دارند.
شعار هم در یک مقطعی دادند و قبلش این گونه نبود و از نظر من در اجرایی شدن اولویتهایشان موفق هم نبودند. موفقیت را یک طیفی دارند و نمیتوان موفقیت یا عدمموفقیت را صد در صد دانست اما اصلاحطلبان به آن چیزی که میخواستند نرسیدند. در نهایت اتفاقی که در دولت اصلاحات افتاد منجر به این شد که اصولگراهای تندرو بر سر کار آمدند. اگر موفق بودند نباید شاهد روی کار آمدن اصولگرایان تندرو میبودیم.
فکر نمیکنید اصلاحطلبان در آن زمان موانع زیادی بر سر راه داشتند؟
البته گاهی اوقات اصلاحطلبان هم موانع ایجاد میکردند. نمیخواهم اسم ببرم. دیگر نباید به گذشته کار داشته باشیم، اکنون اتفاق خوبی که افتاده این است که معتدلین هر دو جریان برسر کار آمدند و نباید دیگر به فکر انشقاق این دو بود و وحدت و اتحاد را باید بیشتر از هرموضوعی سرلوحه کار قرار دهیم.
شما حسن روحانی را شبیهترین سیاستمدار به هاشمیرفسنجانی میدانید؟
از هیچ نظری ایشان شبیه به آیتالله هاشمی نیستند. عدهای از این نظر شبیه میگویند که تفکراتی که ایشان برای سازندگی و اعتدال دارد به آقای هاشمی نزدیک است اما خیلی تفاوتهای زیادی با همدیگر دارند. صبری که پدر در برابر همهچیز دارد هیچ شخصی ندارد. در میان همه هجمهها و تخریبهایی که در دوران انقلاب علیه او ایجاد میشد هیچوقت از تریبونهای در اختیار برای دفاع از خود استفاده نکرد. اما مسوولان اصلا تحمل نقد و تخریبها را ندارند و از تریبونهای رسمی به دفاع از خود میپردازند. مثلا ایشان صد درصد معتقد است که مهدی به ناحق زندان است اما موضعگیری پدر را میبینید؟! ایشان میگوید که باید قانونی عمل کرد.
تا به حال پیش آمده که نظر مخالفی با پدر داشته باشید و بدون توجه به این مخالفت عمل کنید؟ یا شما عملکردی از خود نشان دهید که موج رسانهای علیه این خانواده و شخص آیتالله به راه بیندازند؟ پدر با فرزندان برخوردی نمیکنند؟
بله. البته من خودم در تمام کارهایم با ایشان مشورت میکنم. اگر خیلی پافشاری در موضوعی داشته باشیم، میگویند خب انجام دهید. اگر هم مخالف نظر ایشان عمل کنیم، اعتراض نمیکنند. به خاطر روحیات فردی و شخصیتیشان برخورد که اصلا نمیکنند. اما تذکر میدهند که اگر این کار را نمیکردید بهتر بود.
چرا اینقدر موج تخریبی علیه خانواده هاشمیرفسنجانی است؟ و میگویند این خانواده پولدار هستند؟
این خانواده همیشه آن چیزی که بودهاند، هستند خارج از آن خود را نشان نمیدهند. از قبل انقلاب منافقین بحث پولدار بودن هاشمی را مطرح کردند و ادامه هم یافت. پدر من در آن زمان میان روحانیون وضع مالی خوب و معمولی داشت. او معتقد بود شخص باید برای مبارزه وضع مالی خوبی داشته باشد. ارثیهای که از پدربزرگهایم به مادر و پدرم رسیده بود و شخص پدر هم با اینکه روحانی بودند در کار بسازوبفروش بودند و به مجاهدین کمک کردند و زمانی که در این گروه کودتا شد یکی از آنها به پدرم گفت که چرا به ما دیگر کمک نمیکنید مگر ما نمیخواهیم شاه را برداریم که ایشان پاسخ دادند چرا اما شما میخواهید «لنین» و ما میخواهیم «حضرت علی» را جایگزین کنیم و از اینجا ارتباط و کمکهایش را به این گروه قطع کردند و آنها هم به اشاعه شایعه و تخریبها علیه هاشمی و پولدار بودن ایشان دامن زدند. بعد از انقلاب هم مخالفین و خارجیها بر این موضوع دامن میزدند، علت آن مشخص بود؛ تاثیرگذاری شخص آیتالله در انقلاب. تا به نوعی تاثیرگذاری ایشان را با پخش شایعات دروغین کم کنند و معمولا عوام هم پذیرای این شایعات هستند. به هر حال در این کشور بزرگ و در تهران و شمال شهر همه خانه دارند پدر من هم یک خانه دارد بارها پیش آمده اشخاصی به خانه پدر و مادر میروند باورشان نمیشود که این خانه معمولی، خانه هاشمیرفسنجانی باشد!. حتی برخی وسایل خانه مثل فرش برای قبل انقلاب است.
آنچه مسلم است اینکه تندروهای سیاسی همیشه با ایشان مخالف بودند و هستند و برخی مواقع نیازهای سیاسی شان تغییر و به سمت ایشان گرایش پیدا میکنند.
در مورد پرونده مهدی هاشمی شنیده شده ایشان قصد اعاده دادرسی دارند؟
در طول این مدت به دلیل درگیری با بیماری مادرم که اکنون به وضعیت روزمره زندگی خود برگشتهاند، نتوانستم پیگیر جزییات پرونده برادرم باشم اما این بحث وجود داشت که مهدی درخواست اعاده دادرسی کند.
لحظه رد صلاحیت پدر در انتخابات ٩٢ پس از عمری فعالیت سیاسی- انقلابی برای جمهوری اسلامی چگونه گذشت؟
خیلی خوشحال شدیم. خود ایشان هم خوشحال شدند.
اگر واکنش و ارزیابی از رد صلاحیت خود داشتند چرا ثبت نام کردند؟
به خاطر احساس مسوولیتی که کردند. آن هم به دلیل تعداد بالای مطالبات و مراجعهکنندگان در محضر ایشان برای حضور در عرصه بود و نتوانستند نه بگویند واقعا شخص آیتالله قصدی برای حضور نداشتند تصمیم ایشان در ساعت ١٧:٣٠ بود. برادرم که ظهر روز جمعه با ایشان صحبت کرده بود، گفت که بابا قطعا نمیآید اما من گفتم شب قبل (جمعه شب) که با پدر صحبت کردم، احساس میکنم تغییری در نظر ایشان ممکن است به وجود آید و بعدش هم به خاطر مردم آمدند و گفتند که وظیفه خودم را در قبال خدا و مردم انجام دادم. مسوولیت خیلی سنگینی بر عهدهام بود چون با مشکلاتی که از دولت قبل به وجود آمده بود، میگفتند که کار خیلی سخت است که از اتفاقاتی که پیش آمده بود بتوانیم کشور را دوباره به ریل اصلی خود بازگردانیم و میگفتند با این رد صلاحیت مسوولیت از من گرفته شد.
از ردصلاحیت پدر خوشحال شدید یا تعجب هم کردید؟ از پدر نخواستید اعتراض کند به این اقدام نه صرفا به خاطر کاندیداتوری برای گرفتن حقی که مردم از ایشان خواستند؟
چند روزی قبل از اعلام نهایی، زمزمههای رد صلاحیت شروع شده بود و با توجه به تفکری که در شورای نگهبان حاکم بود خیلی هم تعجب نکردیم. به هرحال مردم تمام اتفاقاتی که در شورا افتاده بود را میدانستند.
دلایل رد صلاحیت ایشان مطرح شد؟
بله. این دلایل در شورا مطرح شده بود؛ رای بالای ایشان و گفته بودند که تا این لحظه بالای ٧٠ درصد رای دارند و فکر میکنیم تا روز رایگیری به ٩٠ درصد هم برسد و لذا نمیخواهیم با رای بالایی ایشان وارد عرصه شوند.
ارتباط آیتالله هاشمی بعد از ریاستجمهوری روحانی با او چگونه و به چه صورت است؟
ایشان در روزهای آغازین تشکیل دولت به روحانی میگفتند من در کارهای شما هیچ دخالتی نمیکنم. اگر مشورت از من خواستید در کنارتان هستم اما دخالت هرگز. اگرچه برخی مواقع با یکدیگر دیدار و ملاقات خصوصی و عمومی دارند.
چشماندازتان از انتخابات آینده ریاستجمهوری به چه صورت است؟
به تمام جمیع مسائل به انتخاب دوباره آقای روحانی خوشبینم.
حریف قدری برای مبارزه انتخاباتی در برابر حسن روحانی میبینید؟
تا حالا خیر.