لزوم نگاه بیطرفانه به شهدای ۷ تیر
نویسنده : رضا سلیمان نوری
هرساله با فرارسیدن سالروز فاجعه ۷ تیر ۱۳۶۰به ناگاه رسانهها و مسئولان یاد شهدای این رخداد دلخراش میافتند. در این بین صرف نظر از شهید بهشتی که جایگاهی فرا جناحی دارد و همه رسانهها و شخصیتهای فرهنگی و سیاسی برخود واجب میدانند تا در ایام نزدیک به سالروز شهادت او و ۷۲ تن از همراهانش به نوعی از وی یاد کرده و سعی کنند اندیشه و تفکر و البته اقدامات خود را در قالب راه و روش آن شهید برای دیگران ترسیم کنند، به طور معمول نگاه به سایر شخصیتهای شهید شده در این واقعه جناحی و منطقهای میشود. برخی به بررسی جایگاه شهید محمد منتظری میپردازند و برخی به رغم عدم حضور آیت در جمع شهدای هفت تیر فرصت را برای درشت نمایی او مناسب تشخیص میدهند. در بعد منطقهای هم هر نشریه یا فعال سیاسی تلاش میکند تا خود را ادامه دهنده راه شهیدی از شهدای ۷ تیر نشان دهد که پیوستگی جغرافیایی با منطقه حضور وی دارد. البته در این راه حافظه ضعیف تاریخی مردم نیز همراه بزرگی برای به مقصد رسیدن این افراد سیاست پیشه است زیرا در برخی موارد با اندکی تامل و تورق صفحات نشریات ابتدای انقلاب میتوان دریافت که واقعیت گفتار و کردار شهید مورد نظر با فرد یا رسانهای که خود را پیرو او نشان میدهد فرسنگها با دیدگاه و عملکرد شهید فرق دارد. شاید به همین دلیل باشد که برخی از اهل فرهنگ و سیاست تیزبین به جای بیان گفتهها و عملکرد شهدای هفت تیر اقدام به ایجاد صورت مسئلههایی جدید درباره این شهدا میکنند تا هم نام آنان زنده باشد و هم همگان بگویند فلانی باعث زنده ماندن این نام شد و صد البته در این راه میزان محبوبیت شهید و جایگاه خانوادگی او در صندوقهای رای یا یک طیف فکری بسیار حائز اهمیت است. گواه این مدعا نامگذاری برخی از خیابانهای شهرهای مختلف کشور به نام برخی شهدای ۷ تیر و عدم انجام این اقدام برای سایر این شهدا است زیرا که اگر منفعت سیاسی،جناحی و به ویژه فردی در پشت این نوع نامگذاریها نبود همه شهدا به یک چشم دیده شده و به طور مثال در تمام شهرهایی که بزرگ یا بزرگانی از آن در فاجعه ۷ تیر به شهادت رسیدهاند، شاهد نامگذاری بلواری برای آنان بودیم نه اینکه نام برخی شهدا بر روی بلوارها گذاشته شده و نام برخی دیگر برای خیابانها انتخاب شود و سرانجام برخی چون شهید محمد رواقی در مشهد نیز نه خیابان و نه بلوار و نه حتی به روایت ما مشهدیها میلانی داشته باشند. البته شاید بگویید سخنان من تنها یک ادعا بیش نیست و هیچ غرض سیاسی و فرهنگی و جناحی در پشت این نامگذاریها وجود ندارد. سخنی که میتوان آن را پذیرفت به شرط آنکه شهرداریها و سایر نهادها روند برخورد خود با شهدای ۷ تیر و البته سایر شهیدان بزرگ انقلاب اسلامی را عوض کرده و به همه همسان بها دهند. در این بین به عنوان یک مشهدی بد نمیدانم که شهرداری مشهد و به ویژه معاونت فرهنگی اجتماعی آنکه خود را خادم اسلام و انقلاب میدانند، پا پیش گذاشته و نام خیابانهایی را به اسم شهدای خراسانی که هنوز بولوار و یا خیابانی به نام آنها نهاده نشده مزین کنند و چه بهتر که این کار را با ثبت نام شهید محمد رواقی بر خیابان یا بولواری از خیابانها و بلوارهای شهر آغاز کند چه آنکه به واقع شهید رواقی،مظلومترین شهید خراسانی ۷ تیر است.
*خراسان پژوه