نویسنده : کورش شجاعی
امیرمومنان علی (ع) به کارگزاران حکومتی خود میفرمود قلمهای خود را نازک بتراشید و فاصله بین سطور را کمتر کنید تا در صرف و خرج بیت المال اسراف نشود و حضرتش خود بیشتر و پیش تر از همه به هر آن چه میفرمود عمل میکرد، و اگرچه امروز مردم، توقع عملی شدن عدالت علوی که تجسم عدل الهی بود را ندارند اما حداقل انتظارشان از مسئولان، حرکت آنان در همان مسیر نورانی است نه گام برداشتن در مسیر ظلمانی تبعیض و بیعدالتی و اعتمادسوزی که متاسفانه برخی از مدیران و مسئولان در پیش گرفته اند، مسیری که سرانجامی جز آتش و هلاکت ندارد؛ ماجرای حقوقها و پاداشهای کذایی برخی مدیران و کارمندان بعضی سازمانها و ادارات دولتی، قصه تلخی است که این روزها دهان به دهان در بین مردم میچرخد، تلخ قصهای که مردم را تلخ کام میکند، اعصاب و آرامش روحی شان را بر هم میزند و «آه» از نهادشان برمی آورد، حق هم دارند این مردم که برای استقلال و عزت وطنشان و پویایی انقلابشان، بهترین و عزیزترین هایشان را پای دین و قرآن و میهنشان ریختند و حالا میبینند و میشنوند که از برخی چهها که سر نمیزند!! از جمله پرداخت حقوقهای چند ده میلیونی و پاداشهای کذایی چند ده و چند صد میلیونی برخی مدیران.
سخت است تحمل چنین اتفاقات تبعیض آمیز و به دور از عدالتی آخر چگونه مردم میتوانند شاهد پرداخت چنین حقوقها و پاداشهایی آن هم خصوصا در بعضی سازمانها و دوایر دولتی یا وابسته به دولت باشند درحالی که چند تن از اصلیترین اعضای دولت و بعضی وزرا، به صراحت گفتهاند که در هنگام پرداخت یارانه (همین یارانه ۴۶۵۰۰تومانی) ماتم و عزا میگیرند) آری سخت است قبول چنین تبعیضها و بیعدالتیها وقتی بسیاری از کارگران و برخی کارمندان و کثیری از بازنشستگان با دریافتیهای حدود ۸۰۰هزار تومانی، «زندگی» نه ،بلکه «زندهمانی» میکنند.
سخت است تحمل چنین تبعیضهایی وقتی که عدهای از مردم این سرزمین با وجود خدمات شایان و قابل توجهی که خصوصا در یکی دو سال اخیر در بخش سلامت و درمان ارائه شده، هنوز نمیتوانند برای درمان بیماری خود اقدام کنند، واقعا مایه خجالت و شرمساری برخی مدیران است که چنین پرداخت و دریافتهایی وجود داشته باشد در حالی که هنوز تعدادی از جانبازان سرافراز این مملکت که جوانی و سلامت جسم و روح و روان خود را به پای عزت دین و ایران و ناموس وطن ریختند، حتی توان تامین هزینههای سنگین دارو و درمان خویش را ندارند، آری واقعا مایه سرافکندگی برخی مدیران است که چشم بر این گونه تبعیضهای ناجوانمردانه ببندند.درحالی که چند هزار زن سرپرست خانوار نه تنها از داشتن سقفی دائمی برای سرگذاشتن بر بالین در کنار فرزندانشان محرومند بلکه حتی توان تامین حداقلهای معیشتی خود را ندارند، بگذریم از جمعیت چند میلیونی مددجویان کمیته امداد که بسیاری شان به هزار در میزنند که در کنار دریافتهای چند صد هزار تومانی و گاه چند ده هزار تومانی از کمیته امداد، روزگار بگذرانند.
و بگذریم از کارگاهها و کارخانههایی که به دلایل مختلف از جمله سوء مدیریتهای گذشته و حال و همچنین به خاطر کمبود نقدینگی با کمتر از نصف و حتی یک چهارم ظرفیت و گاه کمتر از اینها فقط خودرا سرپا نگاه داشتهاند تا بیش از این نیز زمین نخورند و اعلام ورشکستگی نکنند!
چطور این گونه بیعدالتیها را میتوان شاهد بود و دم برنیاورد خصوصا آن گاه که میبینیم و میشنویم پرداخت همان اندک حقوق کارگران و کارکنان برخی کارگاهها و ادارات، ماهها به تاخیر میافتد درحالی که چرخ خرج و اجاره خانه هیچ گاه از چرخش باز نمیایستد.
و بگذریم از مقایسههایی که انجام میشود و عمق تبعیضها را در برخی جاها نمایان تر میکند!
قصه تبعیضها آن گاه تلخ تر میشود که شاهدیم چند میلیون جوان تحصیل کرده و غیره – به روایت برخی آمارها حدود ۳ میلیون نفر – باید مدتها برای پیداکردن شغلی به این در و آن در بزنند و بسیاری از اینان حتی حاضرند با حداقل دستمزد کارگری به کاری در هر جایی مشغول شوند که آن کار هم یافت نمیشود! و در مقابل عدهای خاص و «از ما بهتران»ضمن برخورداری از رانتها و موقعیتهای خاص، از حقوقهای کلان و پاداشهای خاص کذایی نیز بهرههای نجومی ببرند!
چرا و با چه اهدافی؟!
البته میدانیم و میفهمیم که برخی از این ماجراها به دلایل و با اهداف گوناگون از جمله برای «سیاه نمایی» و ایجاد تشویش در اذهان و افکار عمومی و تخریب این دولت و آن دولت در فضای بیدر و پیکر مجازی «بزرگ نمایی» میشود اما با این حال اگر سازمانها و دستگاهها در همه زمینهها شفاف و روشن عمل کنند و با قصد جلب رضای الهی و اعتمادسازی هرچه بیشتر نزد مردم، صادقانه سخن بگویند و عمل کنند و همچنین به امر اطلاع رسانی سریع، دقیق، موثر و بهنگام از طریق رسانههای شناسنامه دار همت بگمارند و این واقعیت انکارناشدنی که «خبر ،بسیار فرار است را باور کنند و بدانند لااقل در این زمانه و با گسترش فضای مجازی دیگر بسیاری از خبرها قابل سانسور و کتمان نیست، آن گاه میتوان تا حد زیادی امیدوار بود که اولا دامن آلوده شایعه سازی و بزرگ نمایی و سیاه نمایی برخی اتفاقات به مقدار قابل توجهی جمع میشود ثانیا اطمینان و اقبال افکار عمومی به این گونه فضاها کاهش مییابد و ثالثا برخی مدیران و مسئولان کمتر به دام توجیهات گاه بدترکننده جریان و آسمان و ریسمان کردن بعضا غیرقابل پذیرش افکار عمومی میافتند.
«تفاوت» حق اما «تبعیض» باطل است
البته باید به این حقیقت نیز اذعان داشت که انصاف حکم میکند بین حقوق و مزایای مدیران و کارکنان کارآمد، لایق، متخصص، متعهد، خلاق ،صاحب طرح و ایده و وجدان کاری، با درایت، آینده نگر ،توانمند ،ریسک پذیر، شجاع، دلسوز و فداکار و دیگران تفاوتهای معناداری وجود داشته باشد، تفاوتهایی قابل توجه و منطقی و البته مبتنی بر قانون و کاملا حساب شده و برخوردار از انضباط لازم و تحت نظارت بالاترین ردههای مدیریتی و قابل پاسخ گویی و توجیه منطقی برای توضیح به افکار عمومی.
و مسلم است که در چنین حالتی وجدانهای پاک و انسانهای آگاه و آنانی که خود را به خواب نمیزنند و اهل پذیرش واقعیتها هستند با درجات مختلف پذیرش، نه تنها تفاوتهای منطقی را میپذیرند بلکه اذعان میکنند که تفاوت ها، به شرطی که واقعا «تفاوت» باشد نه تبعیض و بیعدالتی، اولا خود نشان مستحکمی از عدالت است و ثانیا لازمه ایجاد انگیزه بیشتر برای انجام کارهای بهتر و دقیق تر و بهادادن به لایقترین ها، دلسوزترین ها، با استعدادترینها و کارآمدترینها و ثالثا ضرورت است برای ایجاد رقابت سالم در مسابقه تولید، خدمت، کارآفرینی، دانش پژوهی و ارتقای علمی و مهارتی در زمینههای گوناگون.
آری مردم میپذیرند که سهم و دریافتی یک مدیر یا کارگر و کارمند دلسوز، امین، لایق، کارآفرین، تولیدکننده ثروت و ارائه دهنده طرحهای خلاقانه که در سرنوشت کار و تولید و خدمات، افزایش ثروت ملی و ارتقای امنیت و منافع ملی در سطوح گوناگون نسبت به دیگران به تناسب تاثیر واهمیت و شغل و حرفه اش تفاوت معناداری بادیگران داشته باشد اما به همان نسبت آنچه موجب کاهش اطمینان و اعتماد عمومی و خدشه دار شدن ذهنیت مردم که سرمایه و پشتوانه اصلی انقلاب و نظام و کشور هستند میشود، تبعیضهایی است که وجود دارد، تبعیضهایی که در خودخواهی ها، فاصله گرفتن از ارزش ها، خودمحوری ها، خود برتربینی ها، عدم نظارت ها، خلاف ها، بیقانونیها و توجیه کردنها و … ریشه دارد ،تبعیضهایی که در عرصههای گوناگون علاوه بر دامن زدن به بیاعتمادی ها، تشویش اذهان عمومی، افت انگیزههای مثبت و گسترش یاس و ناامیدی میتواند از یک سو عامل و زمینه ساز بسیاری از بیانضباطیهای اداری و اجتماعی، نارضایتیها کم کاری ها، رشوه خواریها و حتی اختلاسهای خرد و کلان شود، و از دیگر سو میتواند بستر ساز انواع بزه ها، سرقتها و حتی جرایم خطرناک باشد.
بنابراین لازم است همه ادارات و سازمانها خصوصا دستگاههای حاکمیتی اعم از دولت و مجلس و قوه قضاییه و همچنین دستگاههای نظارتی بیش از پیش اولا در عرصه اطلاع رسانی و شفاف عمل کردن در تمامی زمینهها تلاش کنند و ثانیا عزم خود را برای برداشتن تبعیضهای ناروای موجود که آتش آن ریشهها را میسوزاند جزم کنند، شاید مورد عفو و بخشش خداوند و گذشت مردم نجیب قرار گیرند.