چرا بعضی از ما هرکاری میکنیم، نمیتوانیم جلوی هدر رفتن زمانمان را بگیریم و مدام کارهایمان را به تعویق میاندازیم؟
نویسنده : دکتر الناز علوی| متخصص روانشناسی
صبح مشهد- هر صحبتی درباره مدیریت زمان و نظم شخصی، دیر یا زود به بحث سستی، تنبلی و اهمالکاری کشیده میشود. اهمال کاری یا به تعویق انداختن کارها در سادهترین تعریف خود به معنای تعلل ورزیدن در انجام کارها و بهتأخیر انداختن کارهاست و همه به تجربه دریافتهایم که یکی از چالشهای ما در مدیریت زمان که باعث میشود تا درگیر اتلاف وقت شویم، این است که گاه، کارهایی را که میدانیم به هر حال باید انجام دهیم، عقب میاندازیم. در ادامه از ریشههای اهمالکاری حرف میزنیم و به این پرسش میپردازیم که چگونه اعتیادمان به اتلاف وقت را ترک کنیم؟ شناخت بهتر اهمال کاری میتواند نقش موثری در بهبود مهارت برنامه ریزی و مدیریت زمان ایفا کند.
تعریف اهمالکاری در روانشناسی
کلمه Procrastination (به معنی اهمالکاری) از ترکیب دو جزء لاتین Pro(رو به سوی چیزی) و Crastinus(متعلق به فردا) تشکیل شده است. بنابراین Procrastination را میتوان معادل «به فردا انداختن» دانست. این اصطلاح در چند دهه اخیر بهشدت رواج یافته و در گذشتههای دورتر در کتابهای روان شناسی معمولاً از تعبیر Irrational Delay(به تأخیر انداختن غیر منطقی ) استفاده میشد. ما در زبان فارسی از اصطلاحات «تعلل ورزیدن»، «اهمالکاری» و «به تعویق انداختن» برای بیان این مفهوم استفاده میکنیم. بنابراین اهمال کاری یعنی عقب انداختن غیرضروری کارها، بدون این که ضرورتی در این به تعویق انداختن وجود داشته باشد.
تبعات بسیار زیاد اهمالکاری
معمولاً اهمالکاری را صرفاً چالشی در مسیر هدفگذاری و برنامهریزی میدانند اما تبعات منفی اهمالکاری بسیار فراتر از اینهاست. پژوهشهای متعدد نشان دادهاند که به تعویق انداختن کارها میتواند برای فرد استرس ایجاد کند و تهدیدی برای سلامتی او باشد. اهمالکارها سیستم ایمنی ضعیفتری دارند و بیشتر بیمار میشوند. نشانههای افسردگی، احساس گناه و کمخوابی هم در آنها بیشتر از دیگران است. امروزه تأثیر منفی اهمالکاری بر سلامت جسم و روان، تأثیری شناختهشده و تاییدشده محسوب میشود.
تفاوت اهمالکاری و تنبلی
در گفتوگوهای روزمره معمولاً اهمال کاری و تنبلی را یکسان فرض میکنیم و واژههای سستی و تنبلی و اهمالکاری را به جای یکدیگر به کار میبریم اما اگر بخواهیم دقیقتر باشیم، باید بین تنبلی و اهمال کاری تمایز قائل شویم. تنبلی مربوط به مواردی است که کاری را اساساً انجام نمیدهیم و آن را در برنامه کاریمان نمیگنجانیم. مثلاً چند سال است میگوییم باید پیادهروی روزانه انجام دهم اما نمیدانم چرا شروع نمیکنم. این تنبلی میتواند ناشی از بیانگیزگی باشد یا این که هنوز قانع نشدهایم پیادهروی روزانه واقعاً برای ما ضروری است. اما اهمال کاری مربوط به کارها و فعالیتهایی است که میدانیم باید انجام دهیم و در نهایت هم انجام میدهیم و صرفاً انجام آنها را به تأخیر میاندازیم.
چرا کارهایمان را عقب میاندازیم؟
تعلل ورزیدن در کارها و اهمال کاری در انجام وظایف، رفتار پیچیدهای است و میتواند محصول ترکیبی از علتهای متنوع باشد. همچنین با توجه به این که به سراغ چه رویکردی در روان شناسی بروید، احتمالاً پاسخ متفاوتی درباره علت اهمال کاری خواهید شنید. کسانی که رویکرد روان تحلیلگری را میپسندند، معمولاً ریشه بسیاری از اهمالکاریها را اضطراب میدانند. آنها بر این باورند که اگر برای انجام کاری اضطراب داشته باشید، احتمالاً آن را عقب خواهید انداخت. مستقل از این رویکرد، پژوهشهای بسیاری تأیید کردهاند که «ترس از شکست» میتواند یکی از ریشههای به تعویق انداختن کارها باشد. عدهای از روان شناسان هم معتقدند که فضای خانواده در دوران کودکی و روشهای رفتاری و تربیتی والدین میتواند یکی از ریشههای اهمالکاری باشد. بسیاری از پژوهشها هم به رابطه عزتنفس پایین و اهمال کاری اشاره کردهاند و احتمالاً این رابطه دوسویه است. یعنی هم عزتنفس پایین باعث افزایش اهمالکاری میشود و هم اهمالکاری و دست نیافتن به نتایج مطلوب، میتواند عزتنفس را کاهش دهد.
توصیههایی برای جلوگیری از اتلافوقت
اگر قرار است مانع هدر رفتن زمان در زندگیتان بشوید و اهمالکاری را ترک کنید، یکی از گامهای عملیتان میتواند تلاش برای افزایش عزتنفس باشد. ضعف در برنامهریزی هم میتواند از مسیرهای مختلف به اتلاف وقت منتهی شود. اگر هدفهای بزرگ و غیرواقعبینانه تعیین کرده باشید، اگر مدت زمان کافی برای انجام یک کار در نظر نگرفته باشید و اگر فعالیتها و اقدامهای پیشنیاز را انجام نداده باشید، احتمال اینکه یک کار را به تعویق بیندازید، افزایش پیدا میکند. گاهی اوقات هم کمالطلبی باعث میشود که به اتلاف وقت اعتیاد پیدا کنیم. به عبارت دیگر ما برخی کارها را عقب میاندازیم تا در زمان مناسبتری آنها را با کیفیت بهتر انجام دهیم. ضعف در مهارت تصمیمگیری هم میتواند به فوبیای تصمیمگیری و اتلاف وقت منجر شود.