تحت تأثیر وسوسه های شیطانی زنی قرار داشتم که از حدود یک سال قبل با او در شبکه های اجتماعی آشنا شده بودم او با حرف های فریبنده و عاطفی خود چنان زندگی شیرینم را از هم پاشید که خودم هم نفهمیدم با انجام این کارها در واقع با آبرو و حیثیت خانوادگی ام بازی می کنم و تنها نقشه های شیطانی او را مانند مترسکی بی اختیار اجرا می کردم تا این که…
به گزارش صبح مشهد به نقل از خراسان، شاکی ۲۸ ساله یک پرونده کیفری که با افشای حقیقت ماجرا هم اکنون در جایگاه متهم نشسته است در حالی که آثار ندامت بر چهره اش نمایان بود و زندگی اش در آستانه فروپاشی قرار داشت به مشاور و مددکار اجتماعی پلیس فتای خراسان رضوی گفت: حدود ۳ سال قبل با دختری از یک خانواده سرشناس ازدواج کردم. «فهیمه» مرا خیلی دوست داشت به طوری که هیچ گونه کمبودی را در زندگی ام احساس نمی کردم همه چیز رنگ زیبایی به خود گرفت و هر روز عشق و محبت ما نسبت به یکدیگر بیشتر می شد تا این که با آن زن عفریته در شبکه های اجتماعی آشنا شدم. ابتدا این موضوع برایم تنها جنبه سرگرمی و تفریح داشت و من سعی می کردم به پیام های عاطفی و جملات احساسی او پاسخی مسخره بدهم، اما او که گویی از ابتدا نقشه متلاشی کردن زندگی مرا کشیده بود همچنان به ارسال عکس ها و پیام هایش ادامه می داد تا جایی که دیگر هر شب منتظر پیام های شیطانی اش می ماندم. این گونه بود که رابطه من و فریده هر روز بیشتر می شد و ساعاتی از شبانه روز را در کنار او سپری می کردم. از سوی دیگر کم کم نسبت به فهیمه بی توجه شده بودم و در برابر اعتراض های او تندی می کردم. فهیمه در این مدت خیلی تلاش کرد تا دلیل بهانه گیری مرا بیابد، اما من به خاطر هر موضوع کوچکی درگیری به راه می انداختم و نزد فریده می رفتم.
فهیمه که احساس می کرد بهانه گیری های من به خاطر نداشتن فرزند است هر بار کوتاه می آمد و از مشکلاتمان به کسی چیزی نمی گفت. من هم با وسوسه های شیطانی فریده هر روز بیشتر او را در تنگنا قرار می دادم تا خودش از من طلاق بگیرد ولی او مهریه اش را که ۷۰۰ سکه بهار آزادی بود به طور قانونی از من طلب کرد. آن روز من با نقشه فریده تعدادی از عکس های خصوصی همسرم را از طریق تلفن همراهش در یکی از شبکه های اجتماعی منتشر کردم و سپس با همدستی برخی همکارانم که همسر مرا نمی شناختند مطالب نامربوطی را به تلفنش ارسال کردم تا او را زنی نالایق جلوه بدهم و او مجبور شود از دریافت مهریه اش گذشت کند، اما وقتی به پلیس فتا شکایت کردم آن ها در همان بررسی های اولیه حقیقت ماجرا را فاش کردند و این گونه آبرویم را از دست دادم. این جا بود که فهمیدم فریده از قبل مرا می شناخته و با یک نقشه قبلی زندگی ام را به نابودی کشانده است… ماجرای واقعی با همکاری پلیس فتای خراسان رضوی
مرد نادان سخیف دیوانه زن از خانواده سرشناس و با آبرو به شما دادند نون نداشتی اب نداشتی دیوانه فریده حق اش که از شما طلاق بگیر وبا یک ادم درست حسابی ازدواج کنه ادم نادان
واقعا احمق و ابله و دیوانه بوده که به شانس و خوشبختی خودش پشت پا زده
با سلام یک خواهش دارم این پیام به فهیمه برسانیم اگه شوهر شما همین یک خطا را داره ببخشید وزندگی خودت را خراب نکن انسانها اشتباه وفریب می خورن اگه دوستش داری زندگی کن جوونی و ناعقلی کرده امید وارم شوهرت تا اخر عمرش سرش به سنگ خورده باشه و قدر زندگی یک خانواده آبرومند را بدونه اخر مثل من نباشه هر جا رفتم به من زن ندادن اخر جای رفتم که نشناختم مجید فوق لیسانس فیزیک
اگه برای همیشه عقلش سر جاش بیاد و اشتباهاتشو جبران کنه، جا داره یه فرصت بهش داده بشه.
روی سخنم با این جوان نادان:
برادر من، شانستو یک بار دیگه امتحان کن، اول برو به دست و پای فهمیه بیفت و با التماس و ابراز ندامت، دلشو بدست بیار و اگه شما رو بخشید، تا آخر عمر عزت و حرمتشو بجا بیار، بعد برو و از پدر و مادرش طلب بخشش و حلالیت کن و خواهش کن که یه فرصت دیگه بهت بدن، امیدوارم موفق باشی.
روی سخنم با فهیمه نازنین:
خواهر عزیزم، فهیمه نازنین خواهرانه و دوستانه تمنا می کنم فقط یکبار به همسرت فرصت جبران اشتباهش را بدهی، جوان بود و بی فکر، زندگی ارزش گذشت و بخشش داره، شما از خوانواده فهیم و باشخصیتی هستین، گذشت کار انسانهای بزرگ و وارسته است. لطفا یکبار و فقط یکبار بهش فرصت جبران بدهید.
دوستدار شما پروانه