مسوول بازرسی پزشکی قانونی خراسان رضوی گفت: کارم را دوست دارم؛ چون این شغل به لحاظ احقاق حق یک مظلوم به من لذتی میدهد که هیچ تفریحی نمیدهد، این حس خوبی دارد که انسانی که مظلوم از دنیا رفته، حقش نیز از بین نرود و این موارد افتخاری است برای ما که با کارمان واقعیتهایی اینچنین را روشن میکنیم.
صبح مشهد– معصومه مومنیان/ فارس: امروز به جایی آمدهام که نقطه پایان خیلی از ما در آن رقم میخورد، مکانی که از شنیدن نامش هم وحشت داریم؛ اینجا سازمان پزشکی قانونی خراسان رضوی است، ایستگاه آخری که دست تقدیر هر روز تعدادی از ما را از وسط راه به آن میآورد، آن هم بدون توجه به اینکه چقدر آرزو و هدف و برنامه برای ادامه داریم، یکی از پای پرواز سر از اینجا در میآورد و یکی هم از شب عروسی، آن دیگری در مسیر محل کار و یکی هم شاید در حین تهیه یک خبر و گزارش!
در هر پست و مقامی هم که باشی باید مرگ را بپذیری و اینجا به ما میآموزد که آخر زندگی همینجا است.
گفتوگو با دکتر ناصر غروبی، مسوول بازرسی پزشکی قانونی خراسان رضوی اولین مطلب از سه گانه پزشکی قانونی است که در ادامه میخوانید.
چه اجسادی سر از پزشکی قانونی در میآورند؟
افرادی که بر اثر تصادفات، حوادث و مسمومیتها فوت میکنند و یا افرادی که بی سرپرست هستند یا در معابر عمومی فوت میکنند و به طور کلی هر فوت غیر طبیعی به پزشکی قانونی ارجاع داده می شود.
آیا اجسادی که در بیمارستانها فوت می شوند هم شکافته میشوند؟
در صورتی که فوت نامشخص و مشکوک یا بر اثر مسمومیت باشد، و اینکه ممکن است فوت شده به بیمارستان برسد ولی علائم و شواهد دال بر وقوع جنایت باشد در این موارد تحت نظر قاضی کالبد شکافی انجام میگیرد اما این کار را بدون دستور قاضی نمیتوانیم انجام دهیم.
اجساد ناشناس و مجهول الهویه چه سرنوشتی دارند؟
بر روی این اجساد معاینات انجام میشود و علت فوت تعیین شده و با هماهنگی ما دایره جنایی انگشت نگاری انجام میدهد و نمونه DNA را برمیداریم. در صورتی که در یک بازه زمانی کسی مراجعه نکند با دستور قضایی دفن انجام میشود. ولی سوابق و نمونهها نگهداری شده تا هر زمانی که بستگان یا کسی پیدا شود و مطابقت بدهیم و این بازه زمانی حداقل یک ماه است( البته در کشورهای غربی یک هفته است) و سپس به قاضی ارجاع داده میشود و قاضی دستور دفن میدهد؛ بعد جسد به شهرداری ارجاع و با تشریفات مراسم شرعی در بهشت رضا دفن میشود. هزینه دفن هم طبق قانون با شهرداری و دولت است.
اجسادی که به پزشکی قانونی ارجاع داده می شوند برای خانواده متوفی هزینه دارند؟
در ابتدای هر سال برای ۶۷ خدمتی که ما ارائه میدهیم مانند آزمایشات و معاینات افراد سرپایی، فوتی و روانپزشکی، کمیسیون و غیره از سوی قوه قضاییه یک لیست تعرفه ارائه میشود و پزشکی قانونی باید طبق آن لیست تعرفه را به خزانه دولت واریز کند.
۹۳ تا ۹۵ درصد مراجعات پزشکی قانونی افراد زنده هستند
پس همه مراجعین شما فقط اجساد نیستند؛ در مورد افراد سرپایی توضیح میدهید؟
بله، به طور متوسط حدود ۵ تا ۷ درصد مراجعین ما اجساد و بین ۹۳ تا ۹۵ درصد افراد سرپایی است، مراجعین زنده ما که بر اثر حوادث کار و تصادفات و ضرب و جرح دچار آسیب شدهاند، یا شکایت از قصور درمانی و نیز درخواست تعیین سن به ما مراجعه میکنند.
همچنین مجرمینی که به زندان میروند هم مورد معاینات روانپزشکی ما قرار میگیرند تا معلوم شود آیا در هنگام ارتکاب جرم مسئول اعمال خودشان بودهاند یا دچار اختلالات روانی هستند.
طیف وسیعی از مراجعات پزشکی قانونی برای تعیین سن است
چه کسانی از پزشکی قانونی درخواست تعیین سن دارند؟
طیف وسیعی از مراجعین زنده ما افرادی هستند که میخواهند شناسنامه خودشان را تغییر بدهند و ادعا دارند سن شناسنامه شان بزرگتر یا کوچکتر از خودشان است، این موارد باید با دستور دادگاه به پزشکی قانونی مراجعه کنند و ما از طریق آزمایشات پزشکی دقیق، سن واقعی آنها را اعلام میکنیم.
آیا شما خودتان هم کالبد شکافی و تشریح انجام داده اید؟
خیلی زیاد چون من ۱۹ سال رئیس سالن تشریح بودم.
حس اطرافیان در مورد کار شما چیست؟
در ابتدا نگران سلامت خانواده و ما هستند ولی بعد از مدتی که میبینند بر اساس اصول و استانداردهای علمی کار انجام میگیرد و متوجه میشوند که خطری ندارد نگرانیها برطرف میشود.
مهمترین حوادثی که طی این سالها در آن حضور داشتهاید را بفرمایید؟
سه سقوط هواپیما، حادثه قطار نیشابور، انفجارلوله گاز ترکمنستان و سقوط هواپیما در کشور قرقیزستان که یک تیم ورزشی ایرانی در داخل پرواز بودند، این اتفاق در سال ۱۳۸۵ رخ داد و من یکی از اعضای تیم چهار نفره پزشکی قانونی ایران بودم؛ همچنین در زلزله بم حضور داشتم و عمدتا مسئول تیم پزشکی قانونی بودم.
لطفا از حادثه انفجار قطار نیشابور برایمان بیشتر بگویید
در حادثه انفجار قطار مسئول گروه بودم، همراه با گروه که دادستان هم بود، به محل حادثه رسیدیم، پیشنهاد دادم که در آرامستان بهشت فضل نیشابور، پلاستیک پهن کنیم و اجساد را روی آنها بچینیم. با ۳۰۰ جسد مواجه بودیم که باید شماره گذاری میشدند تا خانواده هایشان بتوانند شناسایی کنند. ما یک تیم ۱۵ نفره بودیم، بعد از ظهر حادثه بالغ بر ۱۰ و ۱۲ هزار نفر آمده بودند و هرکدام میگفتند این جسد مال ماست بدهید که برویم. شرایط خیلی سختی بود، در چنین مواقعی ما دیگر نمیتوانیم به عمق فاجعه ای که برای اجساد پیش آمده فکر کنیم، فقط به این فکر میکنیم که به بازمانده ها کمک کنیم و اشتباهی در تحویل اجساد رخ ندهد که اگر اشتباه شود یک خانواده دیگر هیچ وقت جسد عزیزش را ندارد و ما جوابی نداریم که به آنها بدهیم.
یک نوار قرمز باعث تشخیص هویت یکی از شهدای آتش نشان شد
در انفجار قطار نیشابور که اجساد دچار سوختگی شدند، تشخیص هویت به چه صورت انجام می شد؟
معیارهای تعیین هویت عمومی هستند مثل قد، وزن، جنسیت و البسه همچنین جوشگاههای پوستی و فرمول دندانی که توسط خانواده ارائه میشود و ما در هر جسد بررسی میکنیم و بعد DNA را میگیریم.
در حادثه قطار همان روز اول ما تا ساعت ۹ و نیم حدود ۱۸۰ جسد را تحویل خانوادهها دادیم. روز دوم حادثه قطار به دلیل اینکه یک سری از شهدا آتش نشانهای مشهد،تربت، کاشمر و نیشابور بودند یک جسد مانده بود که ما میگفتیم مربوط به بچههای آتشنشان است اما قبول نمیکردند و میگفتند ما همه آتش نشانها را بردهایم. مجبور شدیم جسد را برش بدهیم و در آخر از یک نوار قرمز رنگ مخصوص لباسهای عملیات آتش نشانی که دور مچ جسد بود مشخص شد که جسدی که به عنوان شهید رجایی مسئول حراست برده بودند و در مشهد جنازه اش در حال تشییع بود، اشتباهی شده است و قبل از دفن این موضوع مشخص شد.
اجسادی را بررسی کردیم که ۲۰ سال از دفنشان گذشته بود
در مورد تعیین هویت اجسادی که بعد از دفن به شما ارجاع شده چه میکنید؟
من سفیر تبادل شهدا و اجساد بین ایران و عراق بودم؛ برای تعیین هویت قوانین بین المللی به این شکل است که ما هر جسدی که از خارج کشور وارد بشود را دوباره تعیین هویت میکنیم. یعنی اگر در اروپا فوت شده باشد و پزشک قانونی آنجا علت فوت را داده باشد باز هم ایران می شود قانونا ما مکلفیم که خودمان تعیین علت فوت را انجام دهیم. در مورد شهدای ما در خاک عراق مواردی بودند که ۲۰ سال دفن شده بودند و ما بعد از ۲۰ سال میرفتیم و اجساد را نبش قبر میکردیم سپاه اجساد را درآورده و بقایا را بررسی میکردیم. این کار دقت بالایی میطلبید، حتی اگر در ۲۰ سال پیش پایش طبق اطلاعات پرونده قطع شده بود، باید بررسی میشد و آثار جراحی ۲۰ سال پیش را بررسی میکردیم.
آیا موارد دیگری هم از نبش قبر بوده و جسد داخل قبر بعد از چند وقت کالبدشکافی شده است؟
بله و این روال ادامه دارد و به طور مثال فردی فوت میکند و خانواده او وارد سیستم قضایی نمیشود و دفنش میکنند اما بعد از آن ادعا در مورد فوت مشکوک یا قتل مطرح میشود در این موارد دادگستری دستور نبش قبر را صادر میکند و طبق تشریفاتی نبش قبر با حضور نماینده دادگستری و پزشکی قانونی و نیروی انتظامی و آگاهی انجام میشود، جسد به پزشکی قانونی منتقل، معاینات انجام و مجددا دفن میشود.
آیا مواردی بوده است که پزشک قانونی اشتباه تشخیص داده باشد؟
خیر؛ معمولاً برای جسدی که کالبدشکافی شود ممکن است اعتراضی صورت گیرد ولی این اعتراض نسبت به سلسله عوامل منجر به فوت است که هر کدام درصدی دارد و درصدی که گفته میشود مورد رضایت خانواده نیست. به عنوان مثال ما میگوییم این عمل ۵۰ درصد موجب فوت شده است و خانواده ادعا دارد که نقش آن عامل ۱۰۰ درصد است. این موارد کمیسیون می شود قانونی دارد. ولی تا به امروز چیزی عوض نشده است.
آیا موردی در خاطر دارید که تعیین علت فوت، معمای پیچیده پلیسی را حل کرده باشد؟
بله زیاد داشتیم، یک نمونهاش مربوط به خانم پرستاری است که در منزل فوت شده بود و همسرش با اورژانس تماس گرفته و ادعا کرده بود همسرش به علت تب کریمه کنگو فوت کرده است.
بعد از ارجاع پرونده به پزشکی قانونی، ما جسد را معاینه کردیم و من به قاضی گفتم متوفی خفه شده است، در خانهاش به دنبال بند پوتین باشید، وقتی از بازدید برگشت به من گفت بند پوتین روی تخت پیدا شده و همین باعث اعتراف همسرش شده است. از این دست اتفاقات در کار ما کم نیست، چون قاتل همیشه دنبال پاک کردن رد جنایت است.
آیا اجساد کرونایی هم کالبدشکافی میشود؟
خیر، فقط در صورتی که جنایتی رخ داده باشد یا حادثه ترافیکی باشد یعنی علت فوت غیرمعمول باشد اجساد کالبد شکافی میشود. مثلاً اگر فرد کرونایی تصادف کند و فوت شود باید کالبد شکافی صورت گیرد که آیا کرونا باعث فوت بوده است یا ضرب و تصادف که حق خانوادهاش ضایع نشود.
شکافتن اجساد چه خطراتی را متوجه شما و همکارانتان میکند؟
عمدتاً خطرات ناشی از ابتلا به بیماری هاست چون اجسادی که کالبد شکافی میکنیم، نمیدانیم چه بیماریهای واگیردار و قابل سرایتی دارند. حتی بعضی پرسنل ما از تماس با اجساد مبتلا به بیماری شدند. بعضی بیماریها درمان ندارد و به شدت مسری و کشنده است و این در ظاهر جسد دیده نمیشود و بعد از کالبد شکافی مشخص میشود. به همین خاطر ما پروتکلهای استاندارد برای معاینه اجساد داریم. یعنی ما به طور معمول در معاینه هر جسد باید جسد را ناقل بیماری فرض کنیم، مگر اینکه خلافش ثابت شود.
آیا در این ۲۰ سالی که از خدمتتان در پزشکی قانونی میگذرد، افرادی بودند که از اجساد بیماری گرفته باشند و فوت شوند؟
بله بیماری گرفتهاند ولی فوت نشدند مثل همکار ما دچار بیماری سل خیلی شدید شده بود. اما ایدز و هپاتیت نداشتیم چون برای ایدز خیلی پیشگیری انجام میشود و برای هپاتیت و بعضی بیماریها ما مرتب واکسیناسیون انجام میدهیم.
روز خوب یک پزشک قانونی چه روزی است؟
روزی است که مراجعات، چه در قسمت فوتی چه معاینات سرپایی و آزمایشگاه در حد معقول باشد و کارها طبق آن نرم زمانی که تعریف کردهایم انجام و ارباب رجوع راضی از در خارج شود.
بیشترین جنگ اعصاب و ناراحتی زمانی است که فرد به هر دلیلی معترض باشد و توجیه کردنش کار راحتی نباشد.
اظهار نظر پزشکی قانونی در بعضی پروندهها مستقیما منجر به صدور رای قاضی میشود
از سختیهای کارتان بگویید یا نکتهای دوست داشته باشید درباره آن صحبت کنید؟
بخش عمده سختی کار ما این است که شخصی که این کار را انجام میدهد باید دقت عمل، علم و تعهد داشته باشد چرا که با سرنوشت یک گروه درگیر است به طور مثال فردی میخواهد بداند که این فرزند متعلق به او است یا خیر که اگر اشتباهی رخ دهد چند خانواده تحت تاثیر قرار میگیرد.
درباره فوتی و قتل نیز همین طور است، اظهار نظر ما مستقیما منجر به صدور رای یک قاضی میشود و این نشان میدهد که بار سنگین مسؤولیت روی ما است؛ در واقع پزشکی قانونی حلقه اتصال علم پزشکی به قانون است.
توجه شما را به این نکته جلب میکنم که وقتی ما در یک نزاع اظهار نظر میکنیم در نهایت به نفع یکی و ضرر یکی تمام میشود، آن کسی که ضرر کرده معمولا آنقدر منصف نیست که مسؤولیت کار خود را به عهده بگیرد و فرافکنیهایی مانند عدم دقت و پارتی بازی مطرح میشود و خوشبختانه ما کانالهایی برای این موارد داریم که فرد میتواند به بازرسهای سازمان مراجعه و شکایتش را مطرح کند و هر در هر قسمتی که مراجعه کنند ما به سرعت بررسی و پیگیری میکنیم؛ این کاری است که همیشه یک گروهی ناراضی از آن بیرون میآید و نمیتوانیم بگوییم من امروز در پزشک قانونی کار کردم و کسی ناراضی نبوده است.
به طور مثال مدتی قبل، رانندهای تصادف کرده و به درخت زده بود که منجر به فوت راننده و مجروحیت چند نفر شده بود، پس از کالبد شکافی مشخص شد که متوفی سکته حاد قلبی کرده و این سکته منجر به تصادف با درخت شده و علت فوت سکته قلبی بوده است ولی خانواده فشار میآورند و ناراحت هستند و اعتراض میکنند و فحش و نفرین میدهند، چرا که فکر میکردند میتوانند خسارت خوبی بگیرند و این موارد چیز نادری در شغل ما نیست.
این موضوعات روی تمام پرسنل ما فشار روحی وارد میکند و همه حتی بخش پذیرش و اداری هم دچار استرس و فشار روحی این درگیریها و اعتراضات میشوند.
لذتی که احقاق حق یک مظلوم به من میدهد با هیچ تفریحی برابری نمیکند
اگر به ۲۰ سال قبل بازگردید باز هم این شغل را انتخاب میکنید؟
بله، ناراضی نیستم و کارم را دوست دارم؛ چون این شغل به لحاظ احقاق حق یک مظلوم به من لذتی میدهد که هیچ تفریحی نمیدهد. به طور مثال خانم جوانی در یکی از شهرستانهای شمالی استان فوت کرده بود و قاضی اصرار داشت که جسد به مشهد اعزام و کالبد شکافی شود، پدر متوفی بسیار ناراضی بود که مرگ دخترم طبیعی بوده و چرا میخواهید جسدش را کالبد شکافی کنید و اینجا برای ما زحمت زیادی ایجاد کرد.
در کالبد شکافی متوجه شدیم عضلات حنجره در دو طرف خونریزی وسیعی داشته و متوفی خفه شده است، این نظر را به قاضی اعلام کردیم و بعد در روزنامه خواندم که همسر این دختر جوان به قتل او اعتراف کرده است. این حس خوبی دارد که انسانی که مظلوم از دنیا رفته، حقش نیز از بین نرود و این موارد افتخاری است برای ما و همچنین باعث میشود بیشتر دقت کنیم و در عین حال راضی هستم.
لطفا درباره هویت فرزند خواندگی توضیح دهید.
این کار نیز در پزشکی قانونی انجام میشود، ابتدا زن و شوهری که متقاضی فرزندخواندگی هستند مراجعه میکنند و مدارک لازم را ارائه، فرمهای هویتی را پر میکنند و از آنها آزمایشات سلامت جسمی و روانی گرفته میشود و پس از آن اگر مورد و ایرادی در آزمایشات مشاهده نکردیم مراتب را به سیستم قضایی اعلام میکنیم.
کار پزشک قانونی، انطباق پزشکی و قضایی است
اینکه میگویند فرد بر اثر جنون آنی مرتکب یک جنایت شد، را قبول دارید؟
اینها اصطلاحات حقوقی است و بخشی از آن عامیانه است و کاری که ما در معاینات ضرب و جرح انجام میدهیم این است که صدمات پزشکی را در قالب حقوقی درمیآوریم، قاضی علم پزشکی ندارد و نمیتواند تشخیص دهد فرد چه نوع بیماری دارد و ما بیماری و نوع و مرحله آن را تشخیص میدهیم و کار ما انطباق پزشکی و قضایی است.
چندی قبل یک مقام ارشد قضایی در مصاحبهای گفته بود ۸۵ درصد رایهایی که دادگاههای ما صادر میکنند حتما یک نظر از پزشک قانونی نیز دارد و این طیف وسیع کار ما را نشان میدهد.
در مورد بیماری روانی فرد باید مصاحبه روانشناسی و روانپزشکی شود و تستها انجام و مدارک پاراکلینیک بررسی شود و بعد تشخیص دهیم که فرد چه اختلالی دارد و در چه مرحلهای از این اختلال قرار دارد.
طبق قانون وقتی یک قتل انجام میشود، فرد را بلافاصله به پزشک قانونی میفرستند و ما معاینه میکنیم تا متوجه شویم فرد سلامت عقلی دارد یا خیر و در زمان وقوع جنایت مسؤول اعمال خود بوده یا نبوده است، یعنی در کار ما اصلاحات بسیار متفاوت است.
مواردی دارید که فردی قتل انجام دهد و برای اینکه اعدام نشود ادعای جنون کند؟
این امری شایع است و ما تستی داریم که فرد اگر دروغ بگوید مشخص میشود و تستهایی که نشان میدهد فرد در چه قسمتهایی دروغ میگوید.
در رابطه با قتل، فرد چه ادعا کند که بیگناه بوده یا نبوده است ما به صورت روتین تست روانپزشکی را انجام میدهیم، قضات هر قاتلی را بلافاصله میفرستند تا وضعیت سلامت فرد را مشخص کنند و پیشگیری میکنند که نکند چند ماه دیگر وکیل بگیرد که بگوید من دیوانه بودهام.