یک صفحه در فضای مجازی درست کردم و کلی عکس خودم را در اماکن دیدنی خارج از کشور گذاشتم. اینطور هر کسی که به صفحه من سر میزد، تصور میکرد من یک خارج رفته پولدار هستم و…
به گزارش صبح مشهد زمانه عوض شده است. حالا برخی دخترها نقشه اخاذی از مردان را طراحی میکنند تا به این وسیله برای خودشان مال و منالی بهدست آورند و آیندهشان را بسازند. فتانه که نام اصلیاش اعظم است، یکی از آنهاست که در سودای ثروتمند شدن آن هم به شیوه اخاذی به دام پلیس افتاد. رو در روی او نشستیم و دختر جوان از نقشه سرقتهایش گفت.
*شگردت برای اخاذی چه بود؟
یک صفحه در فضای مجازی درست کردم و کلی عکس خودم را در اماکن دیدنی خارج از کشور گذاشتم. اینطور هر کسی که به صفحه من سر میزد، تصور میکرد من یک خارج رفته پولدار هستم. حتی بعضی از آنها تصور میکردند من خارج از کشور اقامت دارم و چه بهتر که این تصور را داشتند، چون من پول بیشتری میتوانستم از آنها به جیب بزنم.
*این به جیب زدنهایت چگونه بود؟
با دیدن صفحهام و تصور اینکه من دختری ثروتمند و مقیم خارج از کشور هستم، با من طرح دوستی میریختند. با این تصور که بتوانند مرا گول بزنند و همراه و همسفرم شوند. خیلی از آنها هم در ذهنشان تصور میکردند با دختری مقیم یکی از کشورهای خارجی ازدواج میکنیم و او میتواند ما را به آن کشور ببرد و بقیهاش را خودتان بهتر میدانید.
*اما تو اقامت نداشتی و خارج از کشور هم نرفته بودی.
درست متوجه شدید. تمام عکسها فتوشاپ بود. ولی به قدری آنها محو دروغهای من شده بودند که به عکسها توجه نمیکردند تا بفهمند جعلی است. گرچه من خیلی حرفهای آنها را با فتوشاپ درست کرده بودم، اما اگر کسی با دقت به عکسها نگاه میکرد، لو میرفتم. ولی گاهی اوقات آدمها دوست دارند دروغ را باور کنند. خلاصه که با این ترفند، نظر آقایان را جلب میکردم و با آنها قرار میگذاشتم. به همه قول میدادم میتوانم در یکی از بهترین کشورها برایتان اقامت بگیرم، اما برای این کار نیاز به کمی پول است. قطعا مبلغی مثل ۵۰میلیون تومان برای اقامت آن هم با کار، مبلغ ناچیزی بود و آنها هم سریع این پول را برایم فراهم میکردند.
*بعد چه اتفاقی میافتاد؟
به آنها میگفتم پولها را به صورت دلار و یورو برایم بیاورند. بهاین ترتیب هیچ مدرکی نداشتند که به من پول دادهاند. از طرفی شماره تماسی هم به آنها نمیدادم. تنها راه ارتباطیام با مالباختهها صفحه اینستاگرامم بود که بعد از گرفتن پولها بلاک میشدند.
*از تو شماره تلفن یا آدرسی نمیخواستند؟
میگفتم خارج از کشور بودم و خط ایران ندارم. آدرس هم که خانههای ویلایی شمالشهر را میدادم. بعضی مواقع حتی تا مقابل این خانهها مرا میرساندند و بعد از رفتنشان، خودروی دربستی میگرفتم و خودم را به خانهام در جنوب شهر میرساندم. بنابراین هیچ آدرس و نشانی از من نبود که بتوانند شکایت کنند. از طرفی شکایت هم نمیتوانستند بکنند، چراکه خودشان هم زیر سوال میرفتند.
*اما دستگیر شدی.
خب بار کج هیچوقت به منزل نمیرسد. برای من هم نرسید. یکی از پسرهایی که نقشه کلاهبرداری از او را کشیده بودم آدم زرنگی بود. او دوست یکی از شکاتم بود و با نقشه قبلی و بعد از اینکه دوستش برایش تعریف میکند چه کلاهی سرش رفته صفحه مرا فالو کرد و پیشنهاد داد. من هم غافل از دامی که برایم پهن کردهاند با او وارد رابطه شدم. مثل مالباختههای قبلیام سوار خودرویش شدم و بعد از گرفتن دلارها از او خواستم مرا مقابل خانهای ویلایی پیاده کند. از خودرویش پیاده شدم و با این تصور که او رفتهاست، خودرویی گرفتم. اما او مرا تعقیب کرد و بعد از پیدا کردن آدرس محل زندگیام موضوع را به پلیس خبر داد.
منبع:روزنامه جام جم