هفت سال بعد از شلیک مرگبار مرد جوان به دوستش و کشمکشهای فراوان درباره عمدی یا غیرعمدیبودن آن، متهم موفق به جلب رضایت اولیایدم شد و به لحاظ جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت.
به گزارش صبح مشهد به نقل از شرق، هفت سال قبل به مأموران پلیس خبر رسید مرد جوانی به نام سیامک در خانهاش با شلیک گلوله به قتل رسیده است. همسایهها این گزارش را به مأموران داده بودند. آنها بعد از حضور پلیس گفتند درگیری در راهرو اتفاق افتاد و مقتول در راهپله مورد اصابت گلوله قرار گرفت. بررسیهای مأموران نشان داد در خانه مقتول میهمانی برپا بود و در میانه میهمانی چنین اتفاقی رخ داد. با توجه به اینکه میهمانان جوانی به نام شهرام را عامل قتل معرفی کردند، او بازداشت شد. پلیس در گام بعد و پس از اینکه جسد را به پزشکی قانونی منتقل کرد، همسایهها را مورد پرسش قرار داد. همسایهها به اتفاق گفتند بعد از قتل و با صدای شلیک گلوله از خانه بیرون رفتند و صحنه را ندیدند. یکی از همسایهها گفت: سیامک مدتها بود در این ساختمان زندگی میکرد. او زندگی مجردی داشت و کمتر خانوادهاش به خانهاش رفتوآمد میکردند. البته او بیشتر وقتها میهمانی داشت. سیامک دوستان زیادی داشت که در خانهاش میماندند. روز حادثه هم در خانهاش میهمانی بود. ما اول فکر کردیم سروصدا برای میهمانی است؛ اما بعد صدای مهیبی آمد.
به راهرو رفتم و جسد خونین سیامک را دیدم. جوانی که بهشدت ترسیده بود، بالای سر او ایستاده بود. در ادامه از شهرام بازجویی شد. او اتهام قتل عمدی را رد کرد و گفت: من به عمد سیامک را نکشتم و تیر کمانه کرد. اول به دیوار خورد و سپس به سیامک برخورد کرد. هرچند این جوان ادعا میکرد گلوله به دیوار برخورد کرده و کمانه تیر باعث شده سیامک کشته شود؛ اما دادسرا ادعای او را نپذیرفت و پرونده به اتهام قتل عمدی به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد؛ اما با ایرادی که به پرونده وارد شد، دوباره به دادسرا ارسال شد. دادگاه از دادسرا خواست تا درباره کمانهکردن گلوله نیز تحقیقاتی بکند. بعد از رفع نقص یک بار دیگر پرونده به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند، مادر مقتول بهعنوان ولیدم در جایگاه قرار گرفت و خواستار صدور حکم قصاص شد. او گفت: سیامک فرزند من بود و سالها برای بزرگکردنش زحمت کشیده بودم. او جوان موفقی بود. زندگی خوبی داشت و سربهراه بود. من پسرم را دوست داشتم. متهم هفت سال است با ترفندهای مختلف من را معطل نگه داشته. او هر بار یک ادعا درباره مرگ فرزند من میکند. یک بار میگوید گلوله کمانه کرده و یک بار میگوید اصلا او نزده و تیر خودبهخود شلیک شده است. من نمیتوانم او را ببخشم. او حتی به خاطر کاری که کرده است، عذرخواهی نمیکند. بعد از گفتههای مادر مقتول متهم در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من و سیامک مدت زیادی با هم دوست بودیم؛ تا اینکه یک روز با هم دچار اختلاف شدیم و دعوا کردیم. سیامک برای اینکه حالم را بگیرد، با ماشین من را زیر گرفت و خسارت سنگینی به من وارد شد. متهم در ادامه گفت: من مدتها در بیمارستان بستری بودم و هزینه زیادی برای درمان کردم. او بعد از اینکه به عمد من را زیر گرفت، یکی از دوستان مشترکمان را سراغم فرستاد و گفت که اگر شکایت نکنم، همه خسارت را میدهد و دیه را هم میپردازد. من هم تصمیم گرفتم شکایت نکنم. متهم ادامه داد: بعد از آن هر بار که به سیامک گفتم خسارت من را بده، قبول نمیکرد. مدتی که از تصادف گذشت، با توجه به اینکه میدانست من دیگر نمیتوانم ثابت کنم چه اتفاقی افتاده است، گفت هیچ خسارتی به من نمیدهد. تهدید کردم و گفتم اگر خسارت ندهد، شکایت میکنم. او یکی از دوستان مشترکمان را به خانهاش دعوت کرد؛ چون دوستم از من طرفداری میکرد و به سیامک میگفت باید خسارت بدهد. او را بهشدت ترسانده و کتک زده و بعد هم گفته بود به شهرام بگو اگر یک بار دیگر سراغ خسارت بیاید، او را هم همینطور کتک میزنم تا دیگر نتواند ادعای خسارت بکند. من از این موضوع خیلی ناراحت شدم. به سیامک زنگ زدم و گفتم اگر خسارت را ندهد، پشیمانی به بار میآورم. او توجهی نکرد تا اینکه یک اسلحه خریداری کردم، به خانه سیامک رفتم تا او را تهدید کنم. متهم درباره شب حادثه گفت: سیامک در خانهاش میهمانی داشت و من این را میدانستم. میخواستم او را بترسانم و جلوی دوستانش تحقیرش کنم تا دیگر نتواند من را تهدید کند. وقتی در خانه را باز کرد، من با سلاح سراغش رفتم و گفتم جلوی دوستانت میگویم اگر پولم را ندهی، تو را میکشم و به زور پولم را میگیرم. سیامک ترسید و فرار کرد. در راهپله بودیم که تیر شلیک شد. من تیر را شلیک نکردم، ماشه خودش چکانده شد. من حتی نمیدانستم اسلحه مسلح است. شهرام درحالیکه بهشدت ابراز پشیمانی میکرد، گفت: گلوله به دیوار برخورد کرد و بعد وارد بدن سیامک شد. من اصلا قصدم کشتن او یا حتی شلیک گلوله نبود. شهرام در پاسخ به این سؤال که چه مبلغی از مقتول طلب داشت، گفت: هفت سال قبل قرار بود ۱۴ میلیون تومان به من بدهد. من دقیقا ۱۴ میلیون تومان برای بهبود هزینه کرده بودم و همه آن خرج بیمارستان شده بود. من حتی به سیامک گفتم دیه هم نمیخواهم، فقط هزینه بیمارستان را بده؛ اما او نمیخواست پول را بدهد. البته من کار بدی کردم. نباید سلاح میخریدم و او را تهدید میکردم. اشتباه بزرگی بود و حالا هم از دادگاه درخواست وقت دارم تا بتوانم رضایت اولیایدم را بگیرم. قضات بعد از درخواست شهرام و وکیلمدافعش وارد شور شدند و به متهم دو هفته فرصت دادند تا رضایت مادر سیامک را بگیرد. در نهایت بعد از دو هفته شهرام رضایتنامه را به دادگاه تحویل داد و به لحاظ جنبه عمومی جرم محاکمه شد. او در جلسه دوم رسیدگی به پروندهاش گفت: من اتهام قتل عمدی را همچنان قبول ندارم و درخواست دارم با توجه به اینکه هفت سال است در زندان به سر میبرم، به من کمک کنید. روزهای سختی را گذراندهام و شرایط بدی را تحمل میکنم. ضمن اینکه هفت سال هم در زندان بودم، بهسختی موفق شدم مبلغ درخواستی اولیایدم را تأمین کنم و هرچه خودم و خانوادهام داشتیم، دادیم تا رضایت بگیریم. با پایان جلسه دادگاه قضات شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران وارد شور شدند و متهم را با احتساب ایام بازداشت به حبس محکوم کردند.