زندگی

مسیر تلخ اختلالات حاد روانی تا جنایت

کد خبر : 58816

ماجرای قتل همسر و ۲ فرزند به‌دلیل افسردگی شدید و اختلالات‌‌روانی، بهانه‌ای شد تا از دلایل مراجعه‌نکردن چنین افرادی به روان‌شناس قبل از وقوع این اتفاقات تلخ بگوییم

صبح مشهد- مبتلاشدن به اختلالات حاد روانی، قدرت تصمیم‌گیری را از افراد به‌خصوص در مواقع حساس زندگی‌شان می‌گیرد. مثلا فردی که به اختلال دوقطبی مبتلاست، اگر عصبانی شود و با مهارت‌های مدیریت این احساس آشنا نباشد، ممکن است عاقبت تلخی را برای خودش و دیگری رقم بزند.

بسیاری از افراد، یک‎‎‎سری علایم حتمی اختلال‌های روانی را در خودشان می‌بینند و حتی زمانی که متوجه می‌شوند یک مشکل روانی در حال ضربه زدن و کاهش کیفیت زندگی آن‌هاست، باز هم به سراغ درمان و درمانگر نمی‌روند. به تازگی، یک اتفاق تلخ دیگر به دلیل درمان‌نشدن افسردگی شدید یک مرد رقم خورده است که بازتاب زیادی در شبکه‌های اجتماعی هم داشت. فرمانده انتظامی شهرستان تبریز در همین باره گفته: «پدر ۴۵ ساله یک خانواده به‌دلیل افسردگی شدید و اختلالات روحی و روانی با استفاده از اسلحه کمری همسر ۳۵ ساله و ۲ فرزند(دختر ۱۳ و پسر ۹ ساله) خود را در یکی از محلات تبریز به قتل رساند و سپس خودکشی کرد. برابر اعلام بستگان درجه یک پدر خانواده به اختلالات روحی و روانی شدید دچار شده بود»(منبع خبر: رکنا). اما چرا اگر افسردگی شدید یا اختلال روانی حاد داریم و می‌دانیم باید سریعا به مشاور مراجعه کنیم؛ این کار را انجام نمی‌دهیم؟

اختلالات‌روانی واقعا جان می‌گیرد
متاسفانه کسی هنوز این جمله را باور نکرده است، چون فقط زمانی استفاده می‌شود که خبری وحشتناک بیرون می‌آید و با استفاده از جمله «او دارای اختلالات روحی و روانی بود»، قصد کاهش شدت خبر را داریم. گاهی با این کار، می‌خواهیم این پیام را به خواننده منتقل کنیم که او « دیوانه» بود و با ما آدم‌های سالم و عاقل، تفاوت داشت. در حالی که همه ما در معرض بیماری‌های اعصاب و روان هستیم و این مشکلات می‌تواند به مرگ خود یا عزیزان‌مان منتهی شود. اختلالات سلامت‌روان مانند هر بیماری مزمن دیگری، اگر درمان نشود، می‌تواند اثرات بلندمدت و در نهایت مرگ در پی داشته باشد. اما گاهی خود یک اختلال‌روانی مانع این می‌شود که از خطرات و اهمیت درمان آن آگاه شویم و در آن مسیر قدم برداریم.

انگ‌ها را برای درمان فراموش کنید
البته اختلالات حاد روانی اعم از افسردگی شدید و … مانند هر بیماری دیگری، درمان دارد. اما متاسفانه انگ «دیوانگی» هنوز مانع مراجعه به درمانگر برای درمان مشکلات سلامت‌روان است. جمله «مگه من دیوانه‌ام که برم روان‎شناس» برای همه ما آشناست و شروع مشکلات خانواده و اطرافیان هم دقیقا در همین جمله است. هر زمان این جمله را شنیدیم، شاهد خانواده‌ای خواهیم بود که با دردسرهای اختلالات روانی تا آخر عمر مواجه خواهند بود. بنابراین برای قرار گرفتن در مسیر درمان، این حرف‌ها را فراموش کنید.

اگر اختلال حاد دارید، هیچی از شما بعید نیست
اگر به اختلال حاد روانی مبتلا هستید، هرچه زودتر به یک مشاور و روان‌شناس متعهد مراجعه کنید و افکارتان را با او در میان بگذارید. تصور نکنید این اتفاق‌ها و جنایت‌هایی که در رسانه‌ها می‌بینید، توسط شما غیرممکن است چراکه گاهی تحت‌تاثیر یک تکانه شدید، ممکن است رفتاری غیرمنتظره و تلخ از فردی با یک اختلال روانی سر بزند. آن زمان دیگر پشیمانی هیچ سودی ندارد. بنابراین برای درمان اختلالات روانی به‌خصوص اگر شرایط نامناسب خانوادگی، دوستانه و … دارید، نباید ثانیه‌ها را از دست بدهید.

حواس‌تان به اطرافیان درگیر با مشکلات سلامت‌روان باشد
متاسفانه برای اطرافیانی که با مشکلات سلامت‌روان درگیر هستند ولی اقدامی برای درمان نمی‌کنند، غیر از توصیه و معرفی درمانگر خوب، کار دیگری نمی‌شود کرد. مقاومت افراد نسبت به روان‎درمانی بسیار بیشتر از این حرف‎هاست. اما اگر فرد مبتلا خطری برای خود یا دیگران محسوب می‎شد، می‎توان با اورژانس اجتماعی به شماره ۱۲۳ تماس گرفت تا اقدامات لازم صورت گیرد. در مجموع باید فرهنگ جامعه نسبت به مشاوره و روان‎درمانی تفاوت کند و مردم متوجه شوند که دقیقا افراد «عاقل و بالغ» برای روان‎درمانی مراجعه می‌کنند و مشاوره ربطی به دیوانگی ندارد. در آخر توصیه می‌کنم دوستان و عزیزان خود را به‌خصوص آن‌هایی که احساس می‌کنید دچار افسردگی و … هستند، به مراجعه به درمانگر تشویق کنید تا زندگی بهتری داشته باشند.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

13 − 3 =

دکمه بازگشت به بالا
بستن