آمدن نوروز فرصت خوبی است تا روانمان را همراه خانههایمان بتکانیم؛ از راه و روش این کار چه میدانید؟
دکتر پرستو امیری | متخصص روان شناسی سلامت
صبح مشهد- روان ما حامل بارهای سنگینی است که سالها همراه خود به دوش کشیده است. خاطرات، افکار، عادتها و زخمهای کهنهای که غبار سالیان بر آنها نشسته اما همچنان گویی نه آنها دل از ما میکنند و نه ما از آنها. شاید آمدن نوروز که برای ما ایرانیان با معانی زیبا و اثرگذار همراه است، فرصت خوبی باشد تا روانمان را همراه خانههایمان بتکانیم و گرد و غباری اگر هست، بزداییم.
هرچند این دردهای روانی، سخت و سنگین در روان ما نشسته باشند، اما میشود سنگینترین و سرسختترین دردها و عادتها را از روانمان بتکانیم، اگر آگاه باشیم، عزم و اشتیاق داشته باشیم و مهمتر آنکه راه و روش تغییر را بلد باشیم. به قول حضرت حافظ: «آن همه ناز و تنّعُم که خزان میفرمود؛ عاقبت در قدم باد بهار آخِر شد». شاید ما هم باید قدمی بهاری برای روان خزانزدهمان برداریم اما چگونه؟
چه چیزهایی را از روانمان بتکانیم؟
۱ صدای متوقع و سرزنشگر درون|
صدایی درون شما هست که همیشه یک فهرست بالابلند از ایرادها و اشتباهات شما(و حتی دیگران) همراه خود دارد. خودش را عقل کل میداند و علاقه دارد هر لحظه این ضعفها را به شما یادآوری کند. این صدا استانداردهای بالایی درباره دستاوردها و موفقیت، نحوه رفتار، ارتباطها و حتی احساسات و افکار دارد. از شما انتظار دارد همیشه بینقص و در هر کاری بهترین باشید. این صدای من سرزنشگر و متوقع درونی است که میشنوید!
صدای یکی از آدمهای مهم دوران کودکی که با شما باقی مانده و به شکل یک گفتوگوی درونی و فکر کردن با خودتان، خودش را نشان میدهد. صدایی ایرادگیر، کمال گرا، قضاوت گر و بی رحم! کمی راجع به این صدا فکر کنید. تا به حال چه تاثیر مثبتی در اصلاح و رشد شما داشته است؟ شاید وقت آن است که صدای دیگری را جایگزین کنید. صدایی که حامیتر، مشفقتر و خردمندتر باشد.
۲ مقایسه کردنها|
آخرین باری که خودتان را با کسی مقایسه کردید به یاد بیاورید. چقدر از زندگی آن فرد خبر دارید؟ آیا شما دارید تمام زندگی خودتان را با بخش هایی از زندگی دیگری مقایسه میکنید؟ بعد از مقایسه چه احساسی داشتید؟ آیا این مقایسه شما را ناامید کرد یا امیدوار و پرانگیزه؟ بهجای مقایسه خود با آدمهای دیگر، بیایید خودتان را با خودتان مقایسه کنید. برای شروع، سه ارزیابی درباره خودتان بنویسید؛ یک مورد خاص را تعیین کنید(مثلا ساعات مطالعه، وزن، درآمد و …). حالا از خودتان بپرسید: در این مورد خاص در گذشته چگونه بودهاید؟ حالا چگونه هستید؟ و دلتان میخواهد در آینده چگونه باشید؟
۳ اطلاعات اضافه و به درد نخور|
یکی از شکایتهای رایج مردم در این روزها، مشکل در تمرکز حافظه است. شاید برایتان جالب باشد بدانید حجم زیادی از اطلاعات که در طول روز از طریق رسانهها و شبکههایاجتماعی مجازی به مغز ما وارد میشود یکی از اصلیترین دلایل اختلال در تمرکز و حافظه ماست. ساعاتی در روز و روزی در ماه را تعیین کنید و بهطور کلی از فضایمجازی و تلویزیون فاصله بگیرید. به جای آن به یک فعالیت بدنی مانند پیادهروی با تمرکز بر محیط اطراف، حمام کردن با تمرکز و آرامش، بازی کردن با اعضای خانواده و به خصوص بچهها، ساخت یک کاردستی و … بپردازید.
چه چیزهایی را به زندگی روانیمان اضافه کنیم؟
۱ شفقت با خود| شفقت داشتن نسبت به خود یعنی نسبت به رنج خودمان حساس باشیم و دلسوزانه برای تسکین آن اقدام کنیم. شفقت به خود فقط غصه خوردن برای خودمان نیست، بلکه ما تایید میکنیم که مانند هر انسان دیگری ممکن است در موقعیت درد و رنج قرار بگیریم و میتوانیم از پس این درد و رنج بربیاییم. یک تمرین عالی، نوشتن نامه برای خودتان است. در مواقعی که در شرایط دشواری قرار میگیرید، برای خودتان نامه بنویسید. این نامه را طوری بنویسید که انگار یک دوست بسیار دلسوز، حامی و دانا برای شما نوشته است.
۲ برنامهریزی|
احتمالا هرقدر شما زمان بیشتری در اختیار داشته باشید، کمتر احساس میکنید که به برنامه ریزی نیاز دارید، اما بهطرز عجیبی وقت بیشتری هم تلف خواهید کرد و کمتر به کارهایتان میرسید! یک برنامه واقعبینانه، واضح، قابل اندازهگیری، انعطافپذیر و پویا، کمک میکند ما بهترین استفاده را از زمان ببریم. در برنامهریزی کمالگرا نباشید؛ از یک روش ساده، شروع کنید. مثلا به مدت یک ماه، هرشب کارهایی را که روز بعد باید انجام شود، بنویسید.
۳ منابع لذت و شادکامی|
نیاز به خودانگیختگی و تفریح یکی از اساسیترین نیازهای انسانی است که این روزها ما آن را فراموش کرده یا کاری اضافه و اتلافوقت میدانیم. شما در طول روز چه کارهایی انجام میدهید که از آن لذت میبرید؟ در طول هفته و ماه چطوری؟ نوشیدن یک نوشیدنی خوشمزه؟ گوش دادن به یک موسیقی گوشنواز؟ صحبت تلفنی با یک دوست عزیز؟ نگاه کردن به بازی بچه گربهها؟ بوییدن گلها و برگهای تازه درختان؟ پیادهروی؟ یک دوش آبگرم؟ یک دورهمی ساده با آدمهایی که دوستشان دارید؟ و … لزوما به دنبال لذتهای بزرگ، زمانگیر و پرخرج نباشید.
اگر بتوانید منابع لذت و شادکامی در سطوح مختلف برای خودتان فراهم کنید، به مرور ظرفیت لذت بردن شما افزایش پیدا خواهد کرد. انباشت تفریحات و لذتهای کوچک و ساده، در طول زمان، قوت و توان ما را برای انجام برنامههایمان و تحمل چالشهای زندگی افزایش میدهد.
نکته پایانی
هرچند در این مطلب مجالی نبود که بتوانیم تکبهتک به این موارد بپردازیم و راه و روش تغییر را بیاموزیم، اما امیدواریم این نوشتار، انگیزه و راهنمایی باشد برای آنکه در این روزهای تغییر سال، در کنار متحولکردن منزل و ظاهرمان، به تحول درونمان هم بپردازیم.
منبع: زندگی سلام