گوشه گیر و مرموز بود. توی یک فاز نبودیم. آرزوهای من در ادامه تحصیل و کسب مدارج علمی خلاصه شده بود و دنیای شوهرم با ماشینهای آخرین مدلی که پدرش برایش میخرید و ولخرجی و عیاشی معنا میشد.
صبح مشهد- غلامرضا تدینی- چهار ماه بعد ازازدواج فهمیدم به کراک اعتیاد دارد. موضوع را به پدرم اطلاع دادم.
سرش سوت کشید؛ مثل مجسمهای خشکش زده بود. بلافاصله با خانواده نامزدم تماس گرفت.
پدرشوهرم نه تنها زیر بار نرفت بلکه طرح این موضوع را توهین بزرگی به خودش و حیثیت خانوادگی شان میدانست.
نامزدم روز بعد خانه ما آمد، داد و فریاد راه انداخت و در حضور مادرم کتکم زد.
با این وجود دادخواست طلاق دادم. پدر و مادرم که زمان ازدواجم چرتکه میانداختند و حساب کتاب پول و ثروت این خانواده را میکردند اصرار داشتند مهریه ام را ببخشم و هرچه سریع تر جانم را آزاد کنم.
یک سال از این شکست سنگین در زندگی ام گذشت. خیلی با خودم کلنجار رفتم و توانستم شرایط روحیام را بازسازی کنم.
داشتم خودم را برای ادامه تحصیل آماده می کردم، دوباره سر و کله خواستگار پیدا شد.
خانوادهام با توجه به دلهره ای که در مورد آینده ام داشتم دوباره اصرار کردند هرچه سریعتر ازدواج کنم.
با عجله و هول هولکی سر سفره عقد نشستم. همه خوشحال بودند من هم با دیدن خوشحالی خانواده و اطرافیان به این ازدواج رضایت دادم.
ولی انگار به قول مادربزرگم کام مرا با بدبختی برداشتهاند. همان هفته اول ازدواجم بود که نامزدم را در حال استعمال تریاک دیدم.
مانده بودم چه بگویم. نمیخواستم شادی پدر مادر را دوباره خراب کنم .
با او صحبت کردم، اشک ریختم و به خواهش و التماس افتادم دست از این کار بردارد.
گفت تفننی مواد مصرف میکند و معتقد بود تریاک مثل موادمخدر صنعتی خطرناک نیست.
قول داد به خاطر من این عمل را تکرار نکند. چند ماه گذشت ولی او تقریباً هر موقع که با هم بودیم تریاک مصرف میکرد.
از این بابت نگران شدم .موضوع را با پدرش در میان گذاشتم. دعوای مفصلی بین شوهرم و پدر و مادرش درگرفت.
او که تعهدی برای مسئولیت پذیری نداشت مدتی است از خانه فرار کرده و هیچ خبری نداشتیم تا این که گفتند در حال سرقت وسایل داخل خودرو دستگیرش کرده اند.
تقاضای طلاق دادم. این زندگی آخر و عاقبتی ندارد. ازدواج اولم به خاطر پول و ثروت خانواده شوهرم بود و ازدواج دومم به خاطر رفو کردن مشکلی که با باور خانواده ام باید هر چه زودتر تکلیفش با ازدواجی دیگر روشن شود و .. .
گفتگو با کارشناس:
درباره این ماجرا نظر یکی از مدرسان مجرب مهارت های زندگی را جویا شدیم. “فرزانه پیرو احمدی” گفت: پیامدهای ازدواج بدون شناخت، آشنا نبودن زن و مرد با خلق و خو و رفتار یکدیگر است .
این نا آشنایی سبب بروز اختلافات زیادی از جمله لجات، اختلاف نظرها و … می شود.
بنابراین دریافت راهنمایی مشاوره خانواده یک شیوه مفید برای ملاک های انتخاب همسر مناسب قبل از ازدواج هست .
نتیجه ازدواج بدون شناخت چه می تواند باشد:
طرح این مسئله با یک سوال آغاز می شود؛ تشکیل زندگی بدون شناخت قبلی کار درستی است؟
همه ما می دانیم امروزه مردم با مشکلات زیادی مانند اختلالات روحی و جسمی و حتی در مواردی نداشتن سلامت اخلاقی و عادات و رفتارهای نامناسب از جمله اعتیاد به موادمخدر و بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی دیگر روبرو هستند.
مسائلی وجود دارند که افراد در ازدواج سعی در مخفی کردن آن ها می کنند. نتیجه ازدواج های بدون شناخت میتواند روبه رو شدن با هریک از این مشکلات باشد و بعد از ازدواج و شروع یک زندگی مشترک شرایط بسیار سخت تر از زمان آشنایی خواهد بود.
از نگاه مشاوره، ازدواج با پسر پولدار و یا دختر پولدار منعی ندارد .اما قبل قطعی کردن این تصمیم باید چندین نکته مهم را دانست .
نکته! این که مراقب اختلاف طبقاتی یا از لحاظ مذهبی ، فرهنگی باشیم. پس در کلام آخر باید گفت مشاوره پیش از ازدواج و شناخت کافی از افراد لازمه تشکیل یه زندگی نرمال است.