اجتماعی

پرواز رها !

کد خبر : 53193

نویسنده: غلامرضا تدینی راد

صبح مشهد- با اعلام مرگ مغزی همسر و دختر کوچکش او باید سخت ترین و بزرگ ترین تصمیم زندگی اش را می گرفت و … .

دختر دردانه با ناز کودکانه در آغوش پدر آرام می گرفت و شیرین زبانی می کرد . بابا عادت داشت برایش شعر بخواند و لحظه ای که رها کوچولو سر بر شانه اش می گذاشت فارغ از هیاهوی زندگی ، چشم هایش را می بست واحساس آرامش می کرد.
دنیای مرد جوان و همسرش در این دختر کوچک خلاصه می شد وعاشقانه دوستش داشتند.
آنها سرشاراز حس خوشبختی ، روزگار می گذراندند ، افسوس دست های سرنوشت برگ های کتاب زندگی شان را تند تند ورق زد تا به صفحه آخر با هم بودن برسند.

حادثه ای تلخ رقم خورد و دفتر زندگی زن ۳۴ ساله و دختر کوچکش بسته شد.

ماجرا از این قراربود ؛ این خانواده تصمیم گرفتند برای دیدن اقوام به سفری کوتاه بروند. عقربه های ساعت ۱۰ شب را نشان می دادند و آنها با خودرو سواری پراید حوالی شهرستان فیروزه در حرکت بودند.

در طول مسیر ناگهان کامیونی سررسید و به شدت با خودرو سواری تصادف کرد. راننده پراید و ۲ سرنشین خودرو که همسر و فرزندش بودند به شدت آسیب دیدند.

با گزارش حادثه به فوریت های پلیسی ۱۱۰ و شدت تصادف ، سرهنگ “حمید رضا خوشخو” ، رئیس پلیس شهرستان فیروزه دستورات ویژه برای کمک به این خانواده صدمه دیده صادر کرد.
ماموران انتظامی و اکیپ های امدادی بلافاصله در محل حاضر شدند. مصدومان حادثه بلافاصه به مراکز درمانی انتقال یافتند و تحت مراقبت های ویژه پزشکی قرار گرفتند.
با وجود تلاش پزشکان مرگ مغزی زن ۳۴ ساله و دختر ۳ ساله اعلام شد . پدر خانواده نیز به شدت آسیب دیده بود و تحت مراقبت های ویژه پزشکی قرار داشت.
مرد جوان زمانی که از وضعیت همسر و فرزندش مطلع شد سخت ترین و البته بزرگ ترین تصمیم زندگی اش را گرفت.

او با توجه به اظهار نظر پزشکان، رضایت خود را برای اهدای اعضای پیکر رها کوچولو اعلام کرد و با انتقال دختر ۳ ساله به مرکز درمانی در مشهد عمل پیوند عضو انجام شد تا چند بیمار نیازمند زندگی دوباره ای بیابند.
رها و مادرش به آسمان پرکشیدند و مرد جوان ، داغدار این مصیبت ، خاطراتی از لحظه لحظه زندگی با همسر مهربان و رهای شیر زبان که تمام هستی اش بودند در صندوقچه دل خود به یادگار دارد .

او ماند و اشک هایی که در آرامگاه شریک زندگی و دخترش می توانند التیام بر بخشی از آلام و اندوه سنگین این داغ بزرگ باشند.
کاش این حادثه های تلخ اتفاق نیفتند.

برچسب ها
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

سیزده + شانزده =

دکمه بازگشت به بالا
بستن