نویسنده: محمد علی تدینی راد
ما میخواهیم جلوی دیگران سربلند باشیم و هر کسی برای پیشرفت فکری در سر دارد.
یک نفر با درس خواندن به فکر پیشرفت است و یک نفر با کار کردن و همان طور که گفتم در هر سری فکری هست.
بعضی ها هم با خسیس بودن می خواهند پیشرفت کنند، غذای خوب نمی خورند، لباس شیک و تمیز نمی پوشند، به مسافرت نمیروند، اندازه توان خودشان برای سلامتی شان خرج نمی کنند و همیشه خودشان را با آدم های پولدار مقایسه مسی کنند.
آنها نمی دانند چیزی که امروز خرج پیشرفت خود کردهاند جوانی و سلامتی شان است که دیگر برنمی گردد .
زمانی که ما جوان بودیم بعضی از جوان ها میگفتند اگر دختر کدخدا را بگیریم پیشرفت می کنیم. آنها می گفتند این دختر چون دختر کدخداست دیگر هیچ مشکلی نیست و از همان اول چشم به مال دیگران می دوختند .
حالا اگر پسری که می خواست زن بگیرد هم پسر کدخدا بود همه فکر میکردند خوشبخت می شود و هیچ مشکلی نخواهد داشت.
این که آدم به فکر آینده اش باشد .خرج ودخلش اندازه باشد و بداند چه میخواهد انجام بدهد خیلی خوب است.
اما این که پیشرفت را با خیال پردازی و فکر های الکی ببیند و به خودش وعده بدهد که بدون تلاش و کار به آن میرسد اشتباه است.
دختر کدخدا را بگیری یا پسر کدخدا باشی یا همسایه آنها و هرچه که هستی باید مرد خدا بشوی .
یعنی خدایی فکر کنید و بدانی هر کاری که انجام می دهی خدا می بیند .
من میگویم اولین شرط خدایی شدن دل رحم بودن و دوست داشتن دیگران به خصوص دوست داشتن بچه هاست .
باید فکر های بد و عذاب دهنده را از خود دور کنی و البته این کار خیلی سخت است.
اما میشود و نتیجه میدهد.
باید خوب فکر کنیم و خوب باشیم تا پیشرفت کنیم.
شاید بهترین پیشرفت همان آرامش باشد و اینکه سرت را بی فکر و خیال بگذاری و راحت بخوابی .
حالا چه خواب شب باشد و چه خواب آخرت و ابدی .
این یادداشت در شهریور ۱۴۰۰ پس از درگذشت مرحوم محمد علی تدینی راد برداشت شده است.
روحش شاد .